کد خبر 1330240
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۰

همسر شهید حاج حسن ایرلو گفت: رفاقت و صمیمیت زیادی بین حاج قاسم و شهید ایرلو وجود داشت. آن دو سال‌ها دغدغه دفاع از اسلام و حمایت از مظلوم را داشتند.

به گزارش مشرق، روزنامه جوان به مناسبت ولادت بانوی ولایتمدار دخت پیامبر (ص) فاطمه زهرا (س) گفت‌وگویی با «عصمت غمین‌فرد» همسر شهید حاج حسن ایرلو سفیر پیشین ایران در یمن انجام داده است که در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

کمی از خودتان بگویید. فصل آشنایی شما و آقای ایرلو چطور رقم خورد؟

همسرم حسن ایرلو متولد دهم خرداد ۱۳۳۸ در شهر ری بود. آشنایی من و ایشان به شکل کاملاً سنتی بود. من و حسن آقا سال ۱۳۶۴ ازدواج و زندگی‌مان را در تهران آغاز کردیم. بالطبع زندگی را هم خیلی ساده شروع کردیم. شرایط اقتصادی آن زمان و شرایط کشور و جنگ تحمیلی هم اینطور ایجاب می‌کرد. ایشان از همان ابتدای انقلاب هدفشان خدمت به مردم، نظام و انقلاب بود، اما هیچ وقت به فکر تجملات در زندگی نبودیم و تمام سعی ما این بود که فضای خانه برای ایشان محل آرامش باشد. شهید حاج حسن ایرلو از دیپلمات‌های با سابقه وزارت خارجه و کارشناس ارشد حوزه عربی و شبه جزیره بود که از سال ۱۳۹۹ تا زمان شهادتشان در یمن مشغول خدمت بود.

ماحصل زندگی ۳۷ ساله‌تان با شهید ایرلو چند فرزند است؟

خداوند سه فرزند به ما هدیه کرد؛ دو پسر و یک دختر.

شهید ایرلو از جانبازان جنگ تحمیلی بودند. گویا برادرانشان در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند؟

بله، خانواده ایرلو در مسیر انقلاب و تحقق آرمان‌های نظام از هیچ تلاشی فرو گذار نکردند. مادر شهید توجه زیادی به تربیت دینی و مکتبی بچه‌ها داشتند و رزق حلال را مؤثر در عاقبت بخیری فرزندانشان می‌دانستند. ماحصل تربیت و نگاه ایمانی‌شان هم شهادت دو فرزندشان در دوران دفاع مقدس و شهید حسن ایرلو در روزهای اخیر بود. مادر شهیدان در سال ۱۳۹۲ به رحمت خدا رفت. در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهیدان حسین و اصغر ایرلو؛ حاج قاسم به صورت سر زده آمد و به احترام مادر شهیدان سخنرانی کرد. البته حاج قاسم پیش از این وعده شهادت حسن آقا را هم به ما داده بود.

درباره شهادت برادران شهید ایرلو بگویید.

شهید اول خانواده سردار شهیدحسین ایرلو سال۱۳۴۰ در شهرری متولد شد. وی در بحبوحه انقلاب همراه با مردم در تظاهرات‌ها و فعالیت‌های ضد رژیم شرکت داشت. بعد از انقلاب در زمینه پیمانکاری و همچنین تزئینات داخلی ساختمان به خصوص کاغذ دیواری مشغول به کار و کسب رزق حلال شد.

با شروع جنگ تحمیلی، حسین به عنوان یک نیروی داوطلب بسیجی پس از طی دوران آموزش نظامی به جبهه جنگ اعزام شد و حدود چهار سال در جبهه حضور داشت. وی توفیق داشت تا در طول چهار سال در مسئولیت‌های مختلف در سنگر جهاد و مقاومت مجاهدت نماید.

شهید حسین ایرلو یکمرتبه هم به اسارت نیروهای بعثی در می‌آید که در نهایت با توسل به حضرت زهرا از اسارت رهایی می‌یابد. حسین در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در شرق دجله به شهادت می‌رسد.

شهید دوم و کوچک‌ترین پسر خانواده شهید اصغر ایرلو بود. وی متولد ۲۱ مرداد ۱۳۴۵ در تهران بود که وقتی به جبهه رفت، سنش به ۱۵ سال هم نمی‌رسید. اصغر ایرلو مدتی در جبهه‌های غرب کشور، کردستان بود. مدتی هم در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و در لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) خدمت کرد. با وجود سن کم، پا به پای برادرانش در عملیات‌های بزرگ شرکت می‌کرد. شهید اصغر ایرلو در عملیات والفجر ۸ در جزیره ام‌الرصاص به شدت زخمی شد، طوری که پایش را روی زمین می‌کشید، اما باز به جبهه برگشت.

سرانجام شهید اصغر ایرلو در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ در حالی که جانشین گردان حضرت علی اصغر (ع) بود، در منطقه فکه به شهادت رسید؛ و شهید حسن ایرلو هم افتخار داشت که مدت هشت سال در جبهه حضور داشته باشد. ایشان مسئولیت‌هایی نظیر جانشین لشکر محمد رسول الله را در جبهه به عهده داشت. وی در سال ۱۳۶۴ مجروح و به افتخار جانبازی نائل شد. مادر شهدا بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندانش همچنان استوار و با صلابت ایستاد.

شهید ایرلو به عنوان یک همسر چه ویژگی‌هایی داشت که این روزها شما را دلتنگ و بی‌تاب می‌کند؟

مشغله کاری شهید زیاد و مأموریت‌های فراوانی داشت، اما زمان حضورشان آنقدر با محبت و مهربان برخورد می‌کردند که خلأ نبودشان در همان چند روز که پیش خانواده بودند پرمی‌شد. هر زمان در خانه بودند به خانه بچه‌ها سر می‌زدیم و به دیدار اقوام می‌رفتیم. حسن آقا وقت‌هایی که در خانه بود، اگر از ایشان کمکی می‌خواستیم با محبت و کمال میل کمک می‌کردند. البته، چون من از فشار کاری سنگین روی ایشان مطلع بودم، سعی می‌کردم مانع شوم که ایشان فعالیت منزل را انجام بدهند، اما خودشان با میل و رغبت و محبتی که نسبت به من و خانواده داشتند همیشه پیشقدم می‌شدند. شهید حسن ایرلو یک همراه و همدم خوب برای من و فرزندانش بود.

رابطه شهید با فرزندانتان چطور بود؟

رفاقت زیادی بین همسرم و بچه‌ها وجود داشت. قبل از هر عنوانی وی دوست و همراه بچه‌هایش بود. همسرم معتقد به اجبار در تربیت نبودند. همیشه در هر موضوعی شرایط را برای بچه‌ها تحلیل می‌کردند و تصمیم را برعهده خودشان می‌گذاشتند و خدا را شکر بچه‌ها اکثراً تصمیماتشان درست بود.

هیچ وقت پیش آمد که معترض شهید شوید و از وی بخواهید وقت بیشتری کنار شما و بچه‌ها باشد؟

اصلاً، چون به هدفشان ایمان داشتم و می‌دانستم راهی که همسرم می‌رود و کاری که می‌کند باعث سربلندی و پیروزی اسلام است. چه افتخاری از این بالاتر که همراه و همسنگر مردی باشم که همه هدفش تعالی و بیداری اسلامی و دفاع از مظلوم است. امید که ما هم سهمی در این مجاهدت‌ها داشته باشیم.

شهید ایرلو چه مدت سفیر ایران در یمن بودند؟ انتخاب این کشور با توجه به فضایی که داشت نگرانتان نمی‌کرد؟

حسن آقا تقریباً دو سال سفیر جمهوری اسلامی در یمن بودند. روزهای آخر که به عنوان سفیر جمهوری اسلامی به یمن می‌رفت با آرامشی می‌رفت که سال‌های طولانی از او به یاد دارم و حتی این آرامش با قوت بیشتر همراه بود. زمانی هم که رفت حتی یک روز هم مرخصی نیامد، چراکه محاصره جهانی در عمل امکان تردد را حتی برای دیپلمات‌ها و سفرا فراهم نمی‌کرد.

همسرم در جایی که بالاترین مظلومیت، ظلم و شرارت امریکایی‌ها و همپیمانانش وجود داشت، تلاش کرد تا به‌عنوان یک دیپلمات ندای مظلومیت مردم یمن و نیز جنایت امریکایی‌ها و همپیمانان آن‌ها را در این کشور به مردم سایر کشورها برساند. او براین اعتقاد و باور بود که خدمت به مردم یمن زمینه ساز ظهور امام زمان (عج) است.

گویا حاج قاسم نوید شهادت ایشان را پیش از این داده بودند. کمی در این باره صحبت کنید.

بله، رفاقت و صمیمیت زیادی بین حاج قاسم و شهید ایرلو وجود داشت. آن دو سال‌ها دغدغه دفاع از اسلام و حمایت از مظلوم را داشتند. ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۷ حاج قاسم به من گفته بود شما قرار است همسر شهید شوید.

حضور او در میادین جهاد و مقاومت این موضوع را برای ما مشخص کرده بود که شهادت دیر یا زود سراغش خواهد آمد. او مزد مجاهدت‌های قریب به ۴۲ سال خدمتش به انقلاب، ولایت و اسلام را گرفت.

هر از چندگاهی از شهادت برایمان صحبت می‌کرد، در نهایت پیش از سفر حاج حسن آقا به یمن هم حاج قاسم این بشارت را به ایشان دادند که «تو در این سفر شهید خواهی شد.» و دقیقاً چند روز پیش از شهادت، حاج حسن آقا ضمن تماس با ما به پسرم گفت: «حاج قاسم در خواب به او گفته است دیگر ماندن در دنیا کافی است، منتظر شما هستیم حاج حسن.»

لحظه شنیدن خبر شهادت همسرتان قطعاً یکی از سخت‌ترین لحظات زندگی شما و خانواده بود. از آن لحظات و حال و هوایتان برایمان بگویید.

بالاخره شنیدن چنین خبری قطعاً برای خانواده خیلی سخت است، اما ما در همه لحظات دلمان به این خوش بود که حاج حسن به آرزویش یعنی شهادت رسیده است. بعد از شهادت همسرم پیام‌های تبریک و تسلیت زیادی برای ما فرستاده شد، اما از همین جا می‌خواهم از رهبر معظم انقلاب تشکر کنم که پیامشان باعث تسلی خاطر و آرامش قلب ما شد.