به گزارش مشرق، وي با يادآوري اينکه اعضاي سازمان منافقين آگاهند که تفکر منحط سازمان هيج برشي و مقبوليتي بين نسل جوان و فعال ندارد، در مورد شيوه نفوذ و يارگيري آنها در دانشگاهها ميگويد: به همين دليل خود را در پوشش فعالين حقوق بشر، مدافعان دموکراسي، طرفداران برابري و حقوق زنان و افرادي نگران حال و اوضاع دانشجويان محروم از تحصيل و ستاره دار معرفي ميکنند و با فعالين اين زمينه ها مرتبط مي شوند، بدون اينکه خود را معرفي کرده و منش و مرام خود را باز گو يند.
متن کامل نوشته اين گلرو در ادامه آمده است:
من مهديه گلرو در کمال صحت جسم و جان و با آگاهي کامل، ناگفته هايي از واقعيتي را براي دوستانم به ويژه دانشجويان باز گو مي کنم. باشد که چون از دل بر آمده است، بر دل نشيند و به آنها کمک کرده تا واقعيت را با چشمان گشوده تر جستجو کنند.
قبل از انقلاب شکوهمند و مردمي 57 در زمان ديکتاتوري، گروه ها و سازمان هاي مختلفي با ذهنيت ها و افکار متفاوت و حتي متضاد در صدد بر اندازي استبداد بودند، اما نهايت همه تلاشها با بازگشت امام خميني از تبعيد به نتيجه رسيد. از همان روز هاي اول پيروزي انقلاب، گروههايي که سالها به خاطر داشتن هدف مشترک، اختلاف ها را کنار گذاشته بودند، بر سر ميراث با ارزش انقلاب به ستيز با هم برخاستند که غالب اين گروهها اعتقادات مذهبي کمرنگي داشتند همچون ليبرال هاو چپ ها و يا تلفيق همه اينها در مجاهدين خلق.
در اين بين، گروهي دست به سلاح شده و اقدام به مقابله با انقلاب نوپاي تازه پيروز شده کرد، سازمان مجاهدين خلق بود که از سال 60 از هيچ تلاشي براي از پاي در آوردن انقلاب مردم ايران فرو گذار نکرد. آنها اسلحه هايي را که روزي گارد شاهنشاهي و ارتش پهلوي بر روي مردم بي گناه مي کشيد، سرمايه خود کردند و از آن ها در برابر مردم بي دفاع استفاده نمودند.
و چه تعداد از مردم عادي و توده بيگناه مردم و چه تعداد از نيروهاي کيفي را که خدوم مردم بودند را ترور کرده و نعمت حضور کساني همچون بهشتي ، باهنر، رجايي و... را از انقلاب گرفتند.
و اين در حالي است که رهبر اين گروه تروريستي با سپر کردن جان جوانان ايراني، خود به مکاني امن فرار کرده و در شرايط باز داشت و اعدام هواداران سازمان، خود در کنار صدام حسين که قاتل اصلي هزاران شهيد است، بر ميز مذاکره مينشيند و دست در دست وي عکس ها ميگيرد. در حالي که در کنار گوشش به دستور دوست گرمابه و گلستانش جوانان رشيد ايراني براي دفاع از ميهن و انقلاب به خاک و خون کشيده مي شوند و او که داعيه مجاهدت در راه خلق ايران را داشت خود مسئول قتل عام بسياري از خلق ايران شد.
اما قصد فدا نمودن جوانان براي قدرت و مقام به همان سالها منتهي نشد و در طي بيست و چند سال گذشته اين گروهک با استفاده از نا آگاهي و عدم شناخت کافي جوانان از خود و ايدئولوژي منحوسش بسياري را به عراق و شهرک اشرف کشانده که نه راه پس دارند نه راه پيش.
پادگاني نظامي که با ويتريني زيبا، نسل سوم انقلاب که آگاهي کمتري نسبت به وقايع دارند را به کام خود کشيد. گروهي که داعيه دار مبارزه با امپرياليسم است، در طي سالهاي گذشته نهاني و در طي شش سال اخير آشکار براي به هم زدن نظم و امنيت ايران دست در دست نماد امپرياليسم يعني آمريکا گذاشته و از هيچ همکاري و ياري براي اين هدف دريغ ننموده است.
گروهي که نظام جمهوري اسلامي را فاقد دموکراسي و ناقض حقوق بشر مي داند، در حالي که خود در هيچ يک از ارکان خود دمکراتيک نبوده و بيش از 20 سال است که يک رئيس جمهور انتصابي دارند و در باره نقض حقوق بشر هم همچون جوامع بدوي هيچ حدي از آزادي را براي اعضاي خود نميشناسند و حتي اين ستم را به حدي رسانده که حق ازدواج را از اعضا گرفته با اين استدلال که در شرايط جنگي به سر مي بريم، چه شرايطي و چه جنگي در حالي که در اردوگاهي همچون کبک سر در برف کرده ايد و حتي حق مادر شدن را از زنان عضو اين گروهک صلب نمودهايد.
هر فردي که به اشرف مهاجرت ميکند، ديگر اجازه تماس و کوچکترين ارتباطي با خانواده خود را ندارد. در حالي که اين گروه خود را مسلمان دانسته و ارتباط با خويشان و خانواده از ارکان اسلام مي باشد. حال بگذريم از ماجراي عجيب طلاق مريم رجوي و همسرش و ازدواج يک شبه وي با مسعود رجوي که خود انکار قواعدي از شرع است.
اما نکته مهم، عدم باور قلبي اعضاي اين گروهک به مرام و ايدئولوژي خود است که اين روز ها براي دانشجويان و جوانان ايراني دردسر بزرگ شده، افرادي که چون نيک مي دانند و آگاهند که تفکر منحط سازمان هيج برشي و مقبوليتي بين نسل جوان و فعال نداشته و به همين دليل خود را در پوشش فعالين حقوق بشر، مدافعان دموکراسي، طرفداران برابري و حقوق زنان و افرادي نگران حال و اوضاع دانشجويان محروم از تحصيل و ستاره دار معرفي ميکنند و با فعالين اين زمينه ها مرتبط مي شوند، بدون اينکه خود را معرفي کرده و منش و مرام خود را باز گو يند.
از طريق اين ارتباطات از نسل جوان سوء استفاده کرده و اطلاعاتي از هر يک از اين گروهها را جمع آوري مي کنند. من خود يکي از اين افراد هستم که پس از مدتها فعاليت و گمان اينکه گروه هاي مختلف را خوب مي شناسم، در دام تعدادي از اين منافقين افتادم که به حد معناي اين کلمه براي اين افراد بهترين اسم و صفت است که با دورويي در بين دانشجويان جا باز مي کنند تا از طريق خودمان تيشه به ريشه مان بزنند.
در حالي که قطعا خوب مي دانند که خود را معرفي کنند و از سابقه و علايق خود بگويند هيچ يک از ما حاضر نخواهيم شد هيچ گونه همکاري با آنها نماييم و باز هم نيک ميدانند که بازداشت هر جوان ايراني با اتهام ارتباط با گروهک منافقين براي آنها افتخاري است که تعداد هواداران و اعضاي خود را بيشتر تخمين مي زنند و سر بر افراشته در مجامع بين المللي زندانيان بي شماري را که نداشته به کام آنها عمل کرده اند را مي شمارند.
کساني که ممکن است ماهها نتوانند ادعاي خود مبني بر عدم آگاهي از ارتباط با اعضاي منافقين را به اثبات رسانده و به خاطر عده اي قدرت طلب و وطن فروش بهترين سالهاي جواني را در اوين بگذرانند.
گروهي براي نشان دادن خود و اعلام وجود در منافع ملي نيز دست برده و براي نزديک کردن خود به دول آمريکايي و اروپايي سالهاست حق مسلم مردم ايران را در داشتن انرژي هسته اي که حق همه کشورهاي جهان است را به تعويق مي اندازند.
من در شرايطي که روزهاست به اشتباه خود فکر مي کنم و در حالي که از خدا سپاسگزارم که به من کمک کرد تا زماني براي فکر کردن بيابم و بيش از اين هيزم بر آتش دشمنان انقلاب و اسلام و ايران نريزم و مرا ياري کرد تا قلم برداشته و اشتباهات خود را بر کاغذ آورم.
بسيار به اين جمله از بزرگان انديشيده ام که يک ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادت است. من فرصت و توانايي اين عمل را بيرون از سلول و زندان نداشتم. اما از همه دوستان و ياران دبستانيام عاجزانه خواهشمندم ساعتي با خود خلوت کرده و به اهداف خود در زندگي بينديشيد اميدوارم در مجموعه اهداف آنها چيزي جز خير انقلاب شکوهمند ايران و سر افرازي وطنمان نباشد.
من ندانسته شماره بسياري از نزديکان و دوستان و همکلاسان خود را به اعضاي دوروي اين گروهک که نفاق بر دلهايشان خانه کرده است دادم. از اين اشتباه ابتدا در پيشگاه خداي يکتا و سپس نزد همه دوستانم شرمگينم و خواهشمندم جواب اين افراد را نداده که در اين شرايط بحراني و اين بخش از تاريخ سرنوشت ساز ايران اسلامي، همه دشمنان پنجه تيز کرده تا بخشي از منافع ملي و داخلي ما را از بين ببرند.
در اين موقعيت حساس از همه دانشجويان آگاه تقاضا دارم رابطه خو درا با تمام افراد مدعي حقوق بشر قطع کرده و بار ديگر به منافع طولاني مدت ايران بينديشند.
مهديه گلرو که آذرماه سال 87 بازداشت شد و در فروردين ماه سال جاري دادگاه اتهام تبليغ عليه نظام و همکاري با منافقين را به او تفهيم کرد، در اعترافات خود که نسخهاي از آن در اختيار رجانيوز قرار گرفت، ضمن بيان بخشهايي از روابط شنيع تشکيلاتي اين سازمان، پرده ا