کد خبر 1338068
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۶:۳۷

برنامه اقتصادی رژیم شاه بسیار نامتوازن بود و در حالی‌ که مناطق شهری رشد سریعی می‌کردند، مناطق حاشیه‌ای و روستایی در معرض کمبود امکانات، بی‌سوادی، وضع بد بهداشتی و … قرار داشتند.

به گزارش مشرق، گفته می‌شود روستاهای ایران در دوره پهلوی به برکت «اصلاحات ارضی» آباد شده و درآمد روستائیان به حدی بالا رفت که آنها تمایلی به شهری شدن نداشتند!

در این زمینه باید گفت برنامه اقتصادی رژیم شاه بسیار نامتوازن بود و درحالی‌که مناطق شهری و مرکزی رشد سریعی می‌کردند و مصرف در آنها بالاتر می‌رفت، مناطق حاشیه‌ای و روستایی در معرض کمبود امکانات، بی‌سوادی، وضع بد بهداشتی و … قرار داشتند.

وضعیت بهداشتی کشور

برنامه دولت از لحاظ بهداشتی نه تنها کافی و مثمر ثمر نبود، بلکه حتی کاملاً بین مرکز و پیرامون کشور نامتوازن تقسیم شده بود. بر اساس آمار سال ۱۳۵۵، برای هر ۳۰۰۰ تن یک پزشک و برای هر ۱۹۰۰۰ تن یک دندان‌پزشک و برای هر ۷۱۱ تن یک تخت بیمارستان وجود داشت. این تعداد کم هم عادلانه در سطح کشور توزیع نشده بود و بیشتر آنها در تهران بود.

برای درک بهتر این توسعه نامتوازن در سراسر کشور، نسبت جمعیت به هر تخت بیمارستانی در سال ۱۳۴۶، ۹۴۰ نفر بود، ولی تخت‌های بیمارستانی در استان‌های مختلف کاملاً غیرمنطقی تقسیم شده بود؛ مثلاً در استان مرکزی، ۲۵۵۶ تخت و در شهر تهران ۱۰۸۹ تخت، درحالی‌که در فرمانداری کل ایلام ۱۵ تخت و استان‌های لرستان ۱۷۵ تخت و سیستان و بلوچستان ۱۰۵ تخت وجود داشت. در سایر استان‌ها تعداد تخت‌ها کمتر بود؛ بدین ترتیب می‌توان حدس زد که چه تمرکزی از پزشک، بیمارستان و تخت بیمارستانی در استان مرکزی و تهران وجود داشته است؛ همچنین این نسبت آمار تخت نسبت به روستاها بسیار فاحش‌تر و بغرنج‌تر بود؛ به صورتی که بنابر آمار سال ۱۳۵۴، درحالی‌که در مناطق شهری کشور برای هر ۹۵۱۸ تن، یک درمانگاه وجود داشت، در نقاط روستایی به ازای هر ۱۳۹۸۸ تن فقط یک درمانگاه آن هم با امکانات دارویی و کارمندی ناقص وجود داشت.

وضعیت آموزش عمومی کشور

وضعیت در بخش آموزش عمومی نیز همچون بهداشت، متناسب با نیازهای هر منطقه و جمعیت آن توسعه نیافت و میزان باسوادان و امکانات آموزشی در شهرهای بزرگ به مراتب بیشتر و بهتر از شهرهای حاشیه‌ای و روستاها بود. این امر در شرایطی بود که با توجه به نیاز روستاییان به امکانات آموزشی به‌خصوص کادر آموزشی، در سال تحصیلی ۱۳۵۶- ۱۳۵۷ تعدادشان در مناطق روستایی نسبت به سال قبل از آن، حدود ۱۱ درصد کاهش یافت و در مقابل در مناطق شهری به تعداد کادر آموزشی و تربیتی ۱۰ درصد افزوده شد.

اسدالله علم، وزیر دربار، بر اساس آماری از قسمت اجتماعی وزارت دربار در ارتباط با آموزش و مبارزه با بی‌سوادی می‌گوید: «چیزی که خیلی قابل توجه است این است که هفت سال بعد از پروژه و به‌رغم این ادعا که بی‌سوادی ظرف کمتر از ده سال ریشه‌کن خواهد شد، در واقع تعداد بی‌سوادان از ۱۲ به ۱۴ میلیون نفر رسیده است. تردیدی نیست که این در نتیجه افزایش کلی جمعیت است، اما به هر صورت باعث کمال تأسف است».

سپاهیان دانش هم با وجود تبلیغات رسمی فراوان مبنی بر نقش آنها در بین بردن بی‌سوادی در کشور، نتایج اندکی داشتند. بر اساس آخرین آمار در سال ۱۳۵۵، در ایران نزدیک به ۷۰ درصد افراد بالاتر از هفت سال بی‌سواد بودند که بیشتر آنان نیز در روستاها و شهرستان‌ها سکونت داشتند.

وضعیت مهاجرت روستاییان به مراکز توسعه‌یافته

وضع بسیار نامطلوب اقتصاد روستایی از یک طرف و جاذبه‌های روزافزون شهرهای بزرگ و مرکزی به سبب رونق فعالیت‌های اقتصادی و خدماتی، موجب تسریع مهاجرت نیروهای روستایی به شهرها گردید. در مورد علت مهاجرت روستاییان به شهرها در سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ باید بیشتر بر مسئله توسعه‌نیافتگی روستاها و شهرهای کوچک و در مقابل، توسعه و رونق مرکز و تهران و عواملی همچون بیکاری دائم، دستمزد کم فعالیت‌های زراعی، ناعادلانه بودن توزیع درآمدها، غیراقتصادی بودن امکانات کشاورزی و تحقیر اجتماعی روستاییان توجه نمود.

بدین ترتیب تمرکز امکانات بهداشتی، اقتصادی و آموزشی در شهرهای بزرگ، تأثیر عمیقی بر مهاجرت روستاییان به شهرها گذاشت؛ بر اساس سرشماری عمومی کشور در سال ۱۳۵۵، شمار مهاجران از مناطق روستایی سالانه به ۳۸۰ هزار نفر می‌رسید که ۹۷ درصد از آنان وارد شهرهای بزرگ و توسعه‌یافته می‌شدند. در میان این شهرهای بزرگ تهران و حومه با پذیرش ۵۰ درصد کل مهاجران، مقام اول را به‌دست آورد. در سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ حدود ۶۵ درصد کل مهاجرت به نقاط شهری به دو شهر تهران و مشهد انجام شد که علت اصلی آن جذب در مشاغل خدماتی است. افزایش فوق‌العاده جمعیت شهر تهران به‌خوبی نشان‌دهنده تبعیت این شهر از قانون تقدم و تسلط تک‌شهری در نظام شهری رژیم شاه است.

وضعیت امکاناتی و طبقاتی بین تهران و شهرستان‌ها

یکی دیگر از نمادهای توسعه نامتوازن رژیم شاه، فاصله طبقاتی و امکاناتی بین تهران و سایر نقاط کشور و فاصله بین شهرهای بزرگ و روستاها بوده است. شاه بیشتر درآمد کشور را در تهران و بعد از آن در چند شهر بزرگ به مصرف می‌رساند و سایر شهرهای کوچک خصوصاً روستاها در نهایت فقر و تنگدستی اقتصادی و امکانات اولیه زندگی می‌زیستند.

بر اساس آماری که رژیم پهلوی از سال ۱۳۵۳ ارائه داده، از هر ۱۰۰ روستا فقط یک روستا آب لوله‌کشی داشته و از هر ۲۵ دهکده تنها یک دهکده از برق بهره‌مند بوده است. علم، وزیر دربار رژیم، در خاطرات خود این آمار را «خیلی نگران‌کننده می‌داند» و آن را «رقم مسخره‌ای با توجه به توسعه ملی» می‌خواند.

این در حالی بود که اکثر قریب به اتفاق روستاها فاقد تلفن، راه آسفالت، بهداشت و درمان و آموزش بالاتر از ابتدایی بودند، اما در شهرهای بزرگی همچون تهران اوضاع به گونه‌ای دیگر بود

منبع: مهر