سرویس جهان مشرق - با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، سنت سفرهای استانی رئیسجمهور نیز در ایران جان تازه گرفت؛ سنتی که نهتنها به محبوبیت رئیسجمهور و مقبولیت دولت کمک میکند، بلکه مهمتر از آن، با شناسایی مشکلات و نیازهای چهارگوشهی کشور، به حل این مشکلات میانجامد؛ و در نتیجه، استحکام نظام جمهوری اسلامی را به دنبال دارد. موضوع «گزارش سفرهای استانی رئیسجمهور» در ایران، پدیدهی تازهای نیست، اما اخیراً اندیشکدهی آمریکایی «مؤسسهی خاورمیانه» نیز طی مقالهای تحت عنوان «محرومیتزدایی روستایی و دوام رژیم در ایران[۱]» به نوعی به ارائهی یک گزارش از این سفرها پرداخته است. این اندیشکده با تمرکز روی موضوع تلاشهای رئیسی احیای «جهاد سازندگی»، به اهمیت سفرهای استانی و بحثهای مختلف دربارهی احیای نهاد جهاد سازندگی برای «دوام و بقای جمهوری اسلامی» پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از گزارش این اندیشکدهی آمریکایی است.
با روی کار آمدن رئیسی، سنت سفرهای استانی رؤسایجمهور ایران بار دیگر جان تازهای گرفته است (+)
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
جهاد سازندگی؛ نهادی به وسعت ایران
ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، ۵ نوامبر [۱۵ مهرماه] مصادف با «روز ملی روستا و عشایر»، در سفر به استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص محرومیتزدایی از روستاها سخنرانی کرد[۲]. همان روز، سید جواد ساداتینژاد، وزیر کشاورزی رئیسی، همین کار را در یکی از مناطق روستایی و عشایری استان مرکزی انجام داد که گرفتار خشکسالی است. رئیسی به احتمال زیاد کهگیلویه و بویراحمد را نهتنها به خاطر رنج بردن این استان از نابرابریهای شدید [و تبعیض] شهری-روستایی[۳] و پشت سر گذاشتن یک زلزلهی ۵/۶ ریشتری[۴] در تاریخ ۱۷ فوریه [۲۹ بهمنماه ۱۳۹۹]، بلکه به این دلیل انتخاب کرد که در این استان با کمترین اختلاف در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شده بود[۵].
اگرچه بازدیدها و سخنرانیهای رسمی در استانها و روستاها در این روز یک امر مرسوم است، اما موضوع محرومیتزدایی از روستاها به طور خاص در دستورکار سیاست داخلی رئیسی قرار گرفته است. رئیسی همزمان با سفر و سخنرانی در کهگیلویه و بویراحمد، به محمد مخبر دزفولی، معاون اولش، دستور داد[۶] کارگروهی با حضور مقامات سیاسی و کارشناسان توسعه برای بررسی همهجانبهی موضوع و احیای احتمالی سازمان و وزارتخانهی منحلهی توسعهی روستاییِ «جهاد سازندگی» در عرض ۲۰ روز تشکیل دهد.
جهاد سازندگی[۷]، سال ۱۹۷۹ [۱۳۵۸ شمسی] به عنوان یک سازمان انقلابی تأسیس شد و به انجام پروژه و ارائهی خدمات به استانها و روستاها در زمینههای زیرساخت، آموزش، بهداشت، کشاورزی و صنعت پرداخت. در طول جنگ ایران و عراق از نیروهای ایرانی در جبهه پشتیبانی لجستیکی میکرد و سال ۱۹۸۳ [۱۳۶۲ شمسی] به یک وزارتخانهی دولتی تبدیل شد. این وزارتخانه سال ۲۰۰۱ [۱۳۷۹ شمسی] با وزارت کشاورزی ادغام شد و فعالیتهایش به صورت مستقل پایان یافت.
تصویری با موضوع «جهاد سازندگی» پشت اسکناس ۲۰۰ ریالی؛ جهاد سازندگی یکی از نهادهای انقلابی بود که سال ۱۳۵۸ و با هدف ارائهی خدمات زیرساختی، آموزشی، بهداشتی، کشاورزی و صنعتی به مردم ایران، بهویژه در مناطق محروم، تأسیس شد (+)
رئیسی از نظر سیاسی به سه دلیل موضوع محرومیتزدایی را در اولویت قرار داده است:
◄ جلب رضایت حامی اصلیاش، آیتالله [سید] علی خامنهای، رهبر عالی ایران، چراکه گزارشها حاکی از آن است که [آیتالله] خامنهای سال ۲۰۱۹ از دولت قبل خواسته بود تا محرومیتزدایی را در اولویت قرار دهد و جهاد سازندگی را احیا کند[۸]؛
◄ تضمین انتخاب برای یک دورهی دیگر ریاستجمهوری و حفظ حمایت مردمی پس از پیروزی در انتخاباتی با کمترین میزان مشارکت رأیدهندگان در تاریخ جمهوری اسلامی[۹]، و در عین حال، جلب رضایت عمومی بالا پس از واکنش دولتش به شیوع همهگیری کووید-۱۹[۱۰]؛ و
◄ انطباق تمرکز بر محرومیتزدایی با تبلیغات و استراتژی ارتباطاتی محافظهکاران[۱۱] که از سال ۲۰۱۳، وقتی کنترل دولت را از دست دادند، تلاش کردند با انتقاد از اصلاحطلبان به دلیل تمرکز بیشازحدشان بر آزادیهای اجتماعی-فرهنگی، ارائهی خدمات به ایرانیهای ثروتمند، و نادیده گرفتن نارضایتیهای اقتصادی مظلومان و محرومان (شعارهای رایج در ادبیات انقلابی و دینی جمهوری اسلامی)، به دنبال متمایز کردن خود از آنها بودهاند.
در همینباره بخوانید:
›› عصبانیت بیبیسی از محبوبیت ۷۲ درصدی رئیسی در نظرسنجی «گالوپ»
اقدام رئیسی در اولویت بخشیدن به محرومیتزدایی، صرفاً پیامدهای اجتماعی-اقتصادی و سیاسی ندارد، بلکه دارای پیامدهای امنیتیای است که دوام و بقای رژیم را در بر میگیرد. اظهارات و اقدامات وی در اینباره، بحثهای پرشوری را در میان نخبگان و کارشناسان برانگیخته که به همان اندازه که به محرومیتزدایی مرتبط هستند، با بهبود حکمرانی ملی نیز ارتباط دارند.
گفتگوی رئیسی با کارگران فضای سبز در مسیر «مهدیشهر» یه سمنان (+)
از امنیت غذایی تا امنیت ملی
محرومیت روستایی در ایران همچنان جدی است و دائماً وخیمتر میشود[۱۲]. به گفتهی «جواد صالحی اصفهانی» اقتصاددان [مستقر در آمریکا]، شاخص سطح زندگی بر اساس هزینههای سرانهی واقعی [با احتساب تورم] در ایران، بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۲۰ در مناطق روستایی ۳۹ درصد کاهش یافته است؛ در مقایسه با ۲۶ درصد در مناطق شهری و ۱۱ درصد در تهران. بین سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، فقر در روستاها از ۲۲ درصد به ۲۵ درصد افزایش یافت که به طور قابلتوجهی بالاتر از فقر در شهرها (زیر ۱۰ درصد) بود. همین پایین بودن شاخص سطح زندگی و نرخ بالای فقر، مهاجرت و کاهش جمعیت روستایی را تسریع کرده است.
مقامات و صاحبنظران محافظهکار، میگویند اولویت دادن به محرومیتزدایی روستایی و احیای جهاد سازندگی از آنجایی ضروری است که مهاجرت و کاهش جمعیت روستایی، تولیدات کشاورزی، دامپروری و امنیت غذایی ایران را تضعیف میکند[۱۳]. به همین دلیل، نخبگان و کارشناسان بر لزوم مهار مهاجرت از روستا، از طریق ایجاد تنوع اقتصادی در بخشهایی مانند گردشگری و فناوری، تأکید کردهاند. ساداتینژاد در جریان سفرش به استان مرکزی، به کشاورزان و دامداران وعدهی یارانه، وام و نهاده داد، اما بدون ارائهی راههای ملموس برای تنوع بخشیدن به اقتصاد روستایی و یا در نظر گرفتن اینکه چگونه اقدامات پیشنهادیاش باعث تشدید کسری بودجه[۱۴] و کاهش منابع آبی ایران[۱۵] میشوند.
رئیسی و [آیتالله] خامنهای احتمالاً فراتر از تقویت تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی، مبارزه با محرومیت روستایی را ابزاری برای بهبود ثبات سیاسی-اجتماعی و بقای رژیم میدانند. جمعیت روستایی ایران از حدود ۵۳ درصد از کل جمعیت در سال ۱۹۷۹ به حدود ۲۵ درصد کاهش یافته است[۱۶]. در این فرآیند، جوانان و سایر ساکنان روستاها به دنبال شغل رسمی و غیررسمی به زاغههای پراکنده و شلوغ، سکونتگاههای پرجمعیت، و حلبیآبادهای اطراف شهرها مهاجرت کردهاند[۱۷].
محققانی مانند «آصف بیات[۱۸]» [استاد دانشگاه ایلینیوی آمریکا] و «علی کدیور[۱۹]» [استاد کالج بوستون آمریکا] نشان دادهاند که بر خلاف تظاهرات طبقهی متوسط شهری در جریان جنبش سبز سال ۲۰۰۹ [۱۳۸۸ شمسی]، موجهای اعتراض و خشونتی که از سال ۲۰۱۷ در ایران به وقوع پیوسته، توسط تحصیلکردهها، بیکارها و اعضای ناامید طبقهی متوسط رو به پایین و جوانان فقیر و سایر ساکنان محلههای فقیرنشین، سکونتگاهها، و حلبیآبادهای شهری به پا شدهاند.
بازدید رئیسی از یکی از محلات محروم در حاشیهی ایلام؛ تأمین امکانات شغلی و رفاهی در همهی مناطق کشور به جلوگیری از آسیبهای پدیدهی مهاجرت به شهرهای بزرگتر کمک خواهد کرد (+)
از دید رئیسی و [آیتالله] خامنهای، محرومیتزدایی نهتنها برای جلوگیری از اعتراضات مردمی، بلکه برای آرام کردن استانهای قومیتگرا در امتداد مرزهای ایران نیز ضروری است. همزمان با گسترش اعتراضات در سراسر کشور بین سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، ایران یک سری حملات تروریستی بزرگ و پرسروصدا را در خاک خود تجربه کرد. در این مقطع، داعش علیه مقبرهی آیتالله [سید] روحالله خمینی و مجلس ایران در تهران[۲۰] و یک رژهی نظامی در اهواز[۲۱] دست به عملیات زد.
اگرچه داعش مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت، اما گفته میشود ایرانیهایی از اهالی استانهای قومیتگرای مرزی با شاخصهای اجتماعی-اقتصادی و توسعهای پایینتر و سطح نابرابری شهری-روستایی بالاتر[۲۲] در این حملات با داعش همدست بودهاند. در حالی که اَشکال مختلف تبعیض نیز به نارضایتیها در این استانها دامن زده، پس از حملات در تهران روایتی پیرامون رابطهی توسعه-امنیت[۲۳] ظهور پیدا کرد[۲۴] که تلاشهای حسن روحانی[۲۵]، رئیسجمهور سابق، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی[۲۶] برای ایجاد و توسعهی برنامههای اشتغال و توسعه در این استانها در سال ۲۰۱۶ را تأیید میکرد. به دستور [آیتالله] خامنهای و بهرغم انتقادات رئیسی از رئیسجمهور سابق، تمرکز رئیسجمهور جدید ایران بر محرومیتزدایی، عملاً تداوم همین سیاستها بوده است.
همکاری برخی عناصر قومیتگرای داخلی با تروریستها در حملهی تروریستی به مردم در جریان یک رژه در اهواز، نشان داد اهمیت رسیدگی به مشکلات قومیتهای مختلف چه اندازه زیاد است (+)
در همینباره بخوانید:
دوگانگی نهادی و بحث دروننخبگانی
اگرچه نخبگان و صاحبنظران ایران دربارهی فوریت محرومیتزدایی اتفاقنظر دارند، اما اختلافاتی میان آنها در مورد چگونگی دستیابی به این هدف وجود دارد. در سراسر طیف سیاسی، نخبگان و کارشناسان اذعان دارند که یکی از بزرگترین موانع پیش پای محرومیتزدایی روستایی، عدم هماهنگی و یکپارچگی میان دستکم ۲۰ سازمان و ادارهی دولتیای است که به نحوی مسئول رسیدگی به این موضوع هستند؛ برخی زیر نظر رهبر عالی ایران و برخی دیگر زیر نظر رئیسجمهور. به عنوان نمونه، بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۱، چندین برنامهی اشتغال و توسعهی روستایی از یک سو توسط روحانی از طریق بوروکراسی و مجلس، از سوی دیگر توسط [آیتالله] خامنهای از طریق نهادهای بروندولتی مانند سپاه و «بنیاد برکت» زیرمجموعهی ستاد اجرایی فرمان حضرت امام[۲۷] آغاز شد.
«به جای زیارت مکه و مدینه و عتبات، ایران را آباد کنید»؛ پیام منتسب به امام خمینی در دعوت از ملت و مسئولان کشور به «جهاد سازندگی» و آبادسازی کشور (+)
پیشنهاد رئیسی برای محرومیتزدایی از طریق احیای جهاد سازندگی، بحثهای شدیدی را دربارهی سیاستهای مربوط به روستا و حکمرانی ملی به راه انداخته[۲۸] و سه نظر را مطرح کرده است:
◄ بازآفرینی جهاد سازندگی درون دولت: برخی از مقامات دولتی، کارشناسان توسعه، و اعضای سابق جهاد سازندگی میگویند این نهاد باید در داخل وزارت کشاورزی یا نهاد دولتی دیگری بازآفرینی شود. به این ترتیب، جهاد سازندگی، روی کاغذ، میتواند بر تمامی نهادهای درگیر در توسعهی روستایی نظارت داشته باشد و به عنوان متولی واحد برای مناطق روستایی و عشایری خدمت کند.
◄ جهاد سازندگی در نقش سازمان غیردولتی: سایر مقامات، کارشناسان و اعضای جهاد سازندگی تأکید دارند که این نهاد باید خارج از سیستم فشل، ازهمگسیخته، ناکارآمد و فاسد دولتی باقی بماند. از نظر آنها، جهاد سازندگی در نقش یک سازمان غیردولتی به طور مؤثرتری میتواند به عنوان یک واسطه میان دولت و جامعهی روستایی عمل کند و اولویتهای جامعهی روستایی را ارزیابی و از ظرفیتهای آن استفاده کند.
◄ عدم احیای جهاد سازندگی: گروه دیگری از این افراد نیز صریحاً با پیشنهاد رئیسی [دربارهی احیای جهاد سازندگی] مخالفت کردهاند. این افراد ترجیح میدهند اعتبار نهادی را حفظ کنند که عموماً به خاطر تعهد انقلابی و مذهبی، نوعدوستی و ایثارگری و همچنین عملکرد مثبت و دستاوردهایش در حوزهی توسعه و در دوران جنگ، مورد احترام است.
طبق معمول و مطابق رویکرد بالا به پایین در ایران، جای نظرِ مهمِ خود روستاییان و عشایر به طرز محسوسی در این بحثها خالی است.
اهمیت طرح پیشنهادی رئیسی برای آیندهی ایران
برای رئیسی، ریسک طرح پیشنهادیاش برای ثبات و آیندهی سیاسی و اجتماعی-اقتصادی ایران بسیار بالاست. در برخی استانها و روستاها، سوءمدیریت دولتی [در دولتهای قبلی] باعث تشدید تغییرات اقلیمی و خشکسالی طولانیمدت شده است. عواملی که به نوبهی خود باعث کمبود در تأمین آب و برق، کاهش تولیدات کشاورزی، تسریع مهاجرت روستاییان و تشدید ناآرامیهای مردمی شدهاند؛ چنانکه شرایط وخیم و حوادث بحثبرانگیز تابستان گذشته در خوزستان نیز گواه این مسئله است.
شکست واقعی یا ظاهری برنامهها و سیاستهای توسعهی روستایی دولت و برآورده نشدن انتظارات مردم دربارهی این برنامهها پیشاپیش یکی از عوامل اعتراضات و شورشهایی است که از سال ۲۰۱۷ در ایران رخ دادهاند و هرگونه تکرار این شکستها خطر شعلهور کردن مجدد آتش شورش دستهجمعی و، متعاقب آن، سرکوب دولتی را به دنبال دارد. این در حالی است که اگر اصلاحات سیستمی و بهبود شیوهی حکمرانی محقق نشود، نمیتوان امیدوار بود که از چنین اتفاقات ناخوشایند و غمانگیزی جلوگیری شود.