کد خبر 1342735
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۴

تحلیل عملکرد دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی نشان می‎‎دهد؛ کابینه سید ابراهیم رئیسی در حوزه روابط خارجی هدفی کلان را پیگیری می‎کند و آن هم عبارت است از "سیاست همسایگی".

سرویس دیدگاه مشرق - چهارمین سفر خارجی سید ابراهیم رئیسی به قطر، کشور ثروتمندی در جنوب خلیج فارس و شمال شرقی شبه جزیره عربستان اختصاص یافت. کشوری که تا پیش از دی ماه 1399 به دلیل تحریم‎های وضع شده از طرف چهار کشور عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی و مصر، همه شریان‎های تنفسی ژئوپلیتیک خود را بسته می‎دید و این تنها ایران بود که با ارائه کریدور هوایی و دریایی موجب شکست حصر دوحه و ناکام ماندن تلاش 4 کشور تندوری اتحادیه عرب جهت انجام کودتا در دوحه شد.

تحریم قطر در خرداد 1396 توسط 4 کشور فوق سبب شد تا رقابت تهران و دوحه در یمن و سوریه فروکش کند و از شدت انتقادات شبکه الجزیره علیه سیاست خارجی غرب آسیایی ایران کاسته شود. پس از این واقعه حجم روابط اقتصادی دو کشور به 5 برابر افزایش یافت و تجار ایرانی جای پای ویژه‎ای برای خود در بازار لوکس قطر باز کردند. اما با این تفاسیر، روابط دو کشور همچنان شکننده ارزیابی می‎شود که باید در این دولت برای آن چاره ویژه‎ای اندیشید.

نکته امیدآفرین آنجاست که  تحلیل عملکرد دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی نشان می‎‎دهد؛ کابینه سید ابراهیم رئیسی در حوزه روابط خارجی هدفی کلان را پیگیری می‎کند و آن هم عبارت است از "سیاست همسایگی". این راهبرد در موقعیت فعلی کشور از اهمیت خاصی برخوردار است.

از یک سوی، تکنیکی برای کاهش آثار تحریم‎های غیرقانونی ایالات متحده است و از سوی دیگر، تاکتیکی بلندمدت برای گره زدن امنیت ایران به همسایگان ازمسیر توسعه همکاری‎های اقتصادی، تقویت ارتباطات فرهنگی و هم‎کنشی نسبی سیاسی-امنیتی در منطقه و جهان است. اما سوال اینجاست که نقش قطر در این پازل چیست و دو کشور چگونه می‎توانند به سطح همکاری راهبردی دست یابند؟

پاسخ با این سوال را باید در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی-امنیتی و فرهنگی جست. نخست از دیدگاه اقتصادی؛ ایران و قطر به ترتیب دومین و سومین ذخایر گازی جهان را با 32 و 24 تریلیون متر مکعب به شمار می‎روند و اشتراک در میدان گازی پارس جنوبی(بزرگترین میدان گازی جهان) مرکز ثقل همکاری دو کشور در زمینه انرژی محسوب می‎شود. این درحالی است که مصرف گاز در جهان(به ویژه در کشورهای چین و هند) تا سال 2050 به طور روزافرون افزایش خواهد یافت. لیکن؛ ایران با مصرف بی‎رویه 95 درصد از گاز تولیدی سالانه خود در بازار داخلی، چشم‎انداز مناسبی برای صادرات مستقل گاز در آینده نزدیک ندارد اما قطر با صادرات سالانه بیش از 77 میلیون تن گاز مایع شده، درکنار استرالیا، بزرگترین تامین کننده LNG جهان به شمار می‎رود.

با این‎حال اما میل قطر به تنوع مسیرهای انتقال گاز به جهان، چشم دوحه را به جغرافیای جذاب ایران خیره می‎کند. خطوط لوله سراسری ایران که امروز به کشورهایی همچون ترکیه، عراق و پاکستان(درصورت شروع عملیات لوله‎گذاری از طرف اسلام‏آباد) متصل است و از این طریق قطر می‎تواند با صرف هزینه‎های بسیار پایین‎تری خود را به بازار گاز اروپا و چین متصل نماید. این را باید افزود که مقامات چینی بارها علاقه خود را برای دریافت گاز ایران از مسیر بندر گوادر پاکستان اعلام کردند.

سواپ گاز قطر از مسیر ایران به ترکیه و سپس اروپا در کوتاه‎مدت و برنامه‎ریزی برای صادرات مشترک گاز از مسیر دریای عمان به هند و از مسیر پاکستان به چین، می‎‏تواند همگرایی راهبردی دو کشور را تا سال‎ها تضمین نماید. به علاوه، باید افزود که در زمینه همکاری اقتصادی، اجرایی‎سازی اَبَرپروژه ایجاد تونل زیردریایی جهت ایجاد کریدور خشکی قطر-ایران-ترکیه، تشکیل خانه تجار ایران در دوحه ، کمک لجستیکی ایران به برگزاری هرچه بهتر جام جهانی فوتبال در زمستان آینده و اجرایی سازی طرح اتصال الکتریکی دو کشور از مسیر دریا ازجمله زیرساخت‎های بنیادین سخت‎افزاری توسعه و تعمیق روابط تجاری دوطرف به شمار می‎آید.

سهم مصرف انواع انرژیها در جهان تا سال 2050

از نظرگاه سیاسی و امنیتی باید گفت که قطر با آن وسعت جغرافیایی و جمعیت کمتر از 2.7 میلیون نفری، نقش بسزایی در شکل‎دهی به نظم امنیتی و معادلات سیاسی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از لیبی و الجزایر تا سوریه و یمن و حتی افغانستان نوین دارد. همچنین، ادارک مقامات دوحه از دشمنی ریشه‎دار عربستان و امارات نسبت به این کشور و عدم اعتماد به آمریکا به عنوان سپر دفاعی قطر دربرابر تهدیدات خارجی، مقامات دوحه را به سمت همکاری با ایران در بسیاری از پرونده‎های منطقه‎ای سوق داده است.

به این مسئله باید اهمیت بهره‎مندی ایران از اراده قطری‎ها برای جایگزینی خود با عمان در در دوره سلطان قابوس به عنوان میانجی دائمی در بحران‎های منطقه‎ای و بازی در نقش سوئیس منطقه را افزود که در مذاکرات دور جدید وین  میان ایران و 4+1 کاملا مشهود می‎باشد.

درنهایت از منظر فرهنگی باید به این نکته توجه داشت که برداشت از  اسلام سیاسی در قطر همواره برداشتی میانه‎رو قابل سازش ارزیابی می‎شود. رویکرد اخوانی دوحه و ائتلاف با ترکیه درسال‎های اخیر سبب شکل‎گیری امواج گسترده مخالفت تندروهای عربستانی و اماراتی شد. علاوه براین وجود جمعیت چشمگیر ایرانی که به صورت تاریخی در این کشور به تجارت می‎پردازند و علاقه‎مندی مردم قطر به سرزمین ایران برای تفریح و شکار، نشان از سازواری فرهنگی دو کشور دارد.

هادی غلام نیا: کارشناس اقتصاد سیاسی بینالملل