کد خبر 1343792
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۳:۵۹

سید حسن نصرالله دبیرکل جنبش حزب الله لبنان چهارشنبه شب در مصاحبه با شبکه «المنار» به شرح زندگی «سید عباس الموسوی» دبیرکل شهید این جنبش پرداخت.

به گزارش مشرق، سید حسن نصرالله دبیرکل جنبش حزب‌الله لبنان، شامگاه امروز (چهارشنبه)، در مصاحبه‌ای اختصاصی با شبکه «المنار» خاطراتی از زندگی شهید «سید عباس الموسوی» دبیرکل سابق جنبش حزب‌الله روایت کرد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان پس از سلام و احوالپرسی در این مصاحبه، گفت: «پیکر سید عباس موسوی رفت؛ اما روح، اندیشه، فرهنگ، برادران، دوستان، شاگردان، خانواده و تمام کسانی که راه او را ادامه دادند، همچنان هستند. من با سید عباس موسوی در شانزدهم یا هفدهم دسامبر سال ۱۹۷۶ در نجف اشرف آشنا شدم. شهید شیخ علی کریم که با او ارتباط داشتم، من را با سید عباس الموسوی در نجف اشرف آشنا کرد».

سید حسن نصرالله ادامه داد: «زمانی که به نجف رسیدم، شانزده‌ساله بودم. اولین بار بود که به خارج از لبنان سفر می‌کردم. به همراه سید عباس الموسوی با سید محمد باقر صدر (قدس) دیدار کردم پس از آنکه به خانه‌اش رفتیم. سید محمد باقر صدر چند سؤال از من درباره لبنان و تحصیلم پرسید و از سید عباس الموسوی خواست که تمام امور مربوط به محل سکونت، معیشت و تحصیلم را انجام دهد. کمی پول نیز به من داد».

دبیرکل حزب‌الله اضافه کرد: «سید عباس الموسوی بسیار باهوش بود. او در کار و تحصیلش جدی بود. سید عباس طلبه‌ای بسیار سخت‌کوش بود و وقتی برای تلف کردن نداشت. در اولین سفر او به نجف، برخلاف عادت طلبه‌ها، سه سال به صورت مستمر در آنجا ماند. سید عباس الموسوی مسئولیت گروهی از طلبه‌ها را برعهده گرفت. از شانس خوب، در کنار منزل او یک مدرسه بود که من را به یکی از اتاق‌های آن مدرسه برد و در آنجا اسکان داد».

سید حسن نصرالله افزود: «سید عباس زمانی که درس می‌داد، روز بعد همان مسائل را تکرار می‌کرد. در اولین سال تحصیل در نجف با او هیچ روز تعطیلی در کار نبود. آخر سال تحصیلی با سید -بدون مبالغه- برابر با سه سال [کامل] بود؛ از نظر روزها و درس‌ها جدیت در تحصیل. سید عباس همیشه و هر روز از طلبه‌ها درباره خورد و خوراک و امورشان می‌پرسید؛ تمام امورشان. او در نجف اشرف برای طلابش هم پدر بود و هم مادر. او در تلاش بود تا رهبر و نیرو فارغ‌التحصیل کند». 

دبیرکل حزب‌الله در ادامه بیان کرد: «سید عباس حدود سه کیلومتر را برای درس و زیارت حرم امیرالمؤمنین (ع) پیاده می‌رفت. ما با سید عباس با پای پیاده برای زیارت به کربلا رفتیم. بعد از آنکه دستگیری‌ها آغاز شد و سید عباس برای دعوتگری به لبنان رفته بود، مقامات صدام درباره او می‌پرسیدند. به سید خبر دادیم که مقامات صدام به دنبال او هستند و او نباید به نجف بازگردد تا آنجا دستگیر نشود».

سید حسن نصرالله همچنین گفت: «مقامات صدام به مدرسه ما آمدند و طلاب را بردند؛ اما ما به زیارت امیرالمؤمنین رفته بودیم و همین امر ما از دست آن‌ها نجات داد. پس از بازگشت از نجف، اولین کسی که درباره او سؤال کردیم، استادمان سید عباس الموسوی بود. به منزلشان در الشیاح رفتیم و پرسیدیم چه باید بکنیم. سید عباس الموسوی از سید محمد باقر صدر برای تأسیس یک حوزه اجازه گرفت و همچنین از حمایت‌ها و پشتیبانی سید موسی صدر  و حمایت‌های چند ساله سید محمد حسین فضل الله برخوردار شد».

همگامی جهان با نهضت امام خمینی (ره)

دبیرکل حزب‌الله لبنان در بخش دیگری از اظهاراتش و در پاسخ به سؤال مجری برنامه به پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداخت و در این خصوص اظهار داشت: «در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تمام جهان همگام با نهضت امام خمینی (ره) بود. در روز پیروزی، خوشحالی بسیار زیاد بود و این رویای ما بود که در حال محقق شدن بود. سید عباس بسیار تعامل داشت و از همه ما خوشحال‌تر بود».

سید حسن نصرالله همچنین بیان کرد: «روابط سید عباس با شهید محمد باقر صدر روابط ویژه‌ای بود. سید بسیار تحت تأثیر او بود و به مرجعیت او، رهبریش و ولایتش اعتقاد داشت؛ اما در عین حال، به تمام مراجع دینی نیز احترام می‌گذاشت.. عنایت پدرانه، اجتماعی، دینی و شخصی سید عباس به طلاب امری مستمر بود... مهم‌ترین شیوه‌ برای دعوتگری که سید عباس بر آنکه تکیه داشت، بر پایه شب‌ زنده‌داری بود. او یکی از مؤسسان اصلی هیأت علمای بقاع بود».

دبیرکل حزب‌الله لبنان در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: «زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد، ما در تهران بودیم. موضع ما از همان ابتدا قطعی بود، مقابله با دشمن اسرائیلی و جنگ با آن تا زمان اخراج از لبنان.. علت آمدن سپاه انقلاب به لبنان به این خاطر بود که امام خمینی بر این باور بود که حمله [رژیم صهیونیستی] در نقطه‌ای که متوقف شده، پایان نخواهد یافت. بخشی از سپاه برای آموزش در لبنان ماند. درهای اردوگاه‌های سپاه به روی تمام کسانی که خواستار جنگ با اسرائیل بود، باز بود».

سید حسن‌ نصرالله همچنین اضافه کرد: «سید عباس از روز اول در میان گروه مؤسس حزب‌الله مهره‌ای اساسی بود. کمیته‌ای از میان این گروه ایجاد شده به نزد امام خمینی رفت. سید سخنگوی این هیأت بود. طرح اساسی ما رویارویی با اشغالگران و عنوان اصلی اقدام ما مقاومت بود. امام خمینی این گام را تأیید کرد و از پیروزی سخن به میان آورد و گفت که "من پیروزی را در پیشانی شما می‌بینم" ».

دبیرکل حزب‌الله ادامه داد: «مسئله ولایت فقیه برای سید عباس برگرفته از اندیشه سید محمد باقر صدر بود. با پیروزی انقلاب اسلامی  ایران، امام خمینی ولایت فقیه را عملی کرد. البته باید توجه داشت که مهم‌ترین کسانی که ولایت فقیه را بنیان نهادند، فقهای جبل عامل بودند».

سید حسن نصرالله در بخش دیگری گفت: «درباره انتخاب نام حزب‌الله این توفیق خداوند متعال بود. سرزمین، پایگاه‌ها و مقاومت حزب‌الله بودند که در ابتدا به سمت این نام رفتند. اولین پایگاه نظامی مقاومت در بعلبک در مدرسه دینی بود. سید عباس از روز اول لباس نظامی بر تن کرد و عمامه به سر داشت. روی لباس [نظامی] عبا می‌پوشید. سید عباس در دوره آموزشی اول حاضر شد و حاج ابو حسین رعد همراه او بود. نوبت ما در دوره دوم فرا می‌رسید».

دبیرکل حزب‌الله با اشاره به انتخاب سید عباس الموسوی به عنوان دبیرکل حزب‌الله، اضافه کرد: «سید عباس در جنوب برای مقاومت و اقدامات نظامی بسیار تلاش کرد. او در خانه جوانان می‌خوابید. بیشتر وقتش را در جنوب می‌گذراند؛ آن زمانی که جنوب، جولانگاه [دشمن] بود. اقدامات او علنی بود؛ در تشییع شهدا حاضر می‌شد و در مناسبت‌ها سخنرانی می‌کرد. روابط او با جوانان عالی و عاطفی بود. به اتاق‌های عملیات می‌رفت و پیش از رفتن جوانان به عملیات، با آن‌ها خداحافظی می‌کرد. او در خطوط مقدم حاضر بود».

سید حسن نصرالله ادامه داد: «سید عباس جمعه شب‌ها از جنوب به ضاحیه می‌آمد، یک یا دو ساعتی با من می‌نشست و به بقاع می‌رفت. جمعه در آنجا نماز می‌خواند و عصر جمعه یا صبح شنبه به جنوب باز می‌گشت. ماشینش خانه‌اش شده بود. زمان عملیات دو اسیر در سال ۱۹۸۶، سید عباس به صریفا رفت؛ جایی که خط تماس جدید با دشمن به شمار می‌آمد. جوانان از او خواستند که به روستای پشتی برود. نمی‌پذیرفت به‌ همین خاطر از من خواسته شد که با او صحبت کنم و من از او این را بخواهم؛ اما نپذیرفت و ماند تا اینکه عملیات به پایان رسید و اسرائیلی‌ها صریفا را ترک کردند».

رژیم موقت صهیونیستی

دبیرکل حزب‌الله افزود: «طرح حقیقی ما عدالت، صلح، مقاومت، پیروزی، محافظت از مردم، دفاع از آزادی، میهن و این امت و مقدسات است. این اسرائیل از بین خواهد رفت. ان‌شاءالله این موجودیت از بین خواهد رفت. این رژیم موقت است. در فضای مجازی دیدم که پیشنهاد شده بود از کلمه "وجود موقت" استفاده شود، من این فراخوان را تأیید می‌کنم. این رژیم صهیونیستی و موقت است؛ رو به زوال است. تنها بحث زمان مطرح است. برای نبرد کاملا آماده هستیم و اگر دشمن اسرائیلی جنگی را به لبنان تحمیل کند، آن وقت شجاعت ما را خواهد دید».

سید حسن نصرالله همچنین روایت کرد:‌ «ده روز بود که درگیر انتخاب دبیرکلی برای حزب‌الله بودیم. هر روز با سید عباس بحث می‌کردیم تا در پایان قبول کند. برادران در این مرحله به گفتند که اگر سید عباس قبول نکرد، تو باید قبول کنی. سید عباس به دنبال منصب در حزب‌الله نبود».

او همچنین به شجاعت سید عباس الموسوی و رفتار پر مهر و محبت او مردم اشاره کرد و در بخش دیگری گفت: «زمانی که از ما می‌خواهند ساکت باشیم، به تمام کسانی که ساکت نشستند و سلاحشان را تحویل دادند، نگاه کنند تا جوابشان را بگیرند! زمانی که سکوت می‌کنید و سلاحتان را تحویل می‌دهید و تسلیم می‌شوید، به دشمنتان چه می‌گویید؟ می‌گویید من ذلیل و ضعیف هستم؟ دشمن مستکبر است و شما را ضعیف‌تر خواهد کرد».

دبیرکل حزب‌الله همچنین در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: «تقریبا دو ماه قبل از شهادتش (سید عباس الموسوی)، او به من گفت که من خیلی دوام نمی‌آورم. او یکی از خواب‌هایش را برایم تعریف و تفسیر کرد که با ام یاسر [همسرش] و سید حسین [پسرش به شهادت خواهد رسید. یقین داشت که به دست صهیونیست‌ها شهید می‌شود. سید عباس در شب شهادتش به‌شدت بیمار بود. خیلی سرفه می‌کرد و حتی نمی‌توانست روی پاهایش بایستد؛ اما با این حال، روز بعد بلند شد و به "جبشیت" رفت».

توسعه مقاومت

سید حسن نصرالله در ادامه تأکید کرد: «مقاومت بیش از پیش قوی‌تر شده است. زمان یا روزی نبوده که مقاومت تا این اندازه در تمام ابعاد نظامی، مادی، معنوی و ایمانی قوی بوده باشد. این مقاومت سقف ندارد. مقاومت به صورت جدی از میزان تهدید، خطرات و این طرح آگاه است و آماده این اصل خواهد بود: "اعدوا لهم ما استطعتم من قوه". طرفداران مقاومت و فضای آن بیش از پیش بیشتر و بزرگتر شده‌اند. این تنها مسئله اعداد نیست بلکه این، یک فضا برای جانفشانی است که در آن فرزندانشان حتی تنها فرزندشان را می‌دهند تا بجنگد».

منبع: ایرنا

برچسب‌ها