خانوادۀ انتخابی به معنای آن است که شما می‌توانید اعضای خانوادۀ خود را انتخاب کنید، آنها محدود به اعضای خانوادۀ خونی شما نیستند و در برخی موارد می‌توانید آنها را حذف یا اضافه کنید.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - دنیای سینمایی مارول (MCU) کمپانی عریض و طویلی است که هر سال با فیلم‌های ابرقهرمانی خود، قشر عظیمی از بینندگان را مجذوب خود می‌کند. امروز در اینکه صنعت فیلم‌سازی محصول پرفروشی به عنوان فیلم‌های ابرقهرمانی دارد شکلی نیست. گرچه بارها و بارها کارگردانان بزرگ دنیا نسبت به ضعف داستان یا عمق محتوای این فیلم‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند (ریدلی اسکات، مل گیبسون، آلخاندرو ایناریتو و بالاخره مارتین اسکورسیزی چند نمونه هستند) (۱)، اما واقعیت این است که گیشه حرف آخر را می‌زند. امروز کمپانی مارول حداقل دو فیلم بزرگ و یک سریال در سال تولید می‌کند و بینندگان خود را با داستان‌های ادامه‌دار حفظ یا حتی بیشتر کرده است. تأثیر فیلم‌های ابرقهرمانی مارول را به سادگی می‌توان در تغییر فرهنگ و گفتار جامعۀ مخاطب دید. فروش عروسک‌ها، لباس‌ها و بازی‌های مبتنی بر شخصیت‌های این فیلم‌ها تنها بخشی از اثرگذاری فرهنگی آن است. بالا رفتن میزان خشونت در کودکان جنبۀ منفی و بالا رفتن حسِ اعتماد به نفس و شجاعت جنبۀ مثبت آن است. اما در این مقاله تلاش می‌کنیم به لایۀ عمیق‌تری از تأثیرگذاری فیلم‌های مارول در سطح جامعه بپردازیم.

قسمت اول گزارش را اینجا بخوانید:

مفاهیم اصیل اجتماعی به روایت «ماروِل» / همه مردم جهان «بی‌وطن» هستند؛ به جز ساکنان ایالات متحده آمریکا! +فیلم

در قسمت اول از این مقاله به مفهوم وطن پرداختیم. نشان دادیم که چگونه استودیوهای مارول استانداردی دوگانه نسبت به مفهوم وطن دارند. از یک سو، ایدۀ جهان‌وطنی به شکل پررنگی در مجموعه فیلم‌های مارول ترویج می‌شود و مردم به راحتی از وطنی به وطن دیگر کوچ می‌کنند، ولی از سوی دیگر تمامیّت ارضی کشور آمریکا همواره لحاظ می‌شود. شخصیت‌هایی مانند کاپیتان آمریکا یا حتی مرد آهنی، نمادِ افتخار ملّی هستند و جنبش مقاومت علیه تهدیدات بین‌المللی و بین سیاره‌ای در کشور آمریکا مدیریت می‌شود. این رویکرد دوگانه حساسیّت برخی از بینندگان را برمی‌انگیزد. به طور ویژه تاکید بر مفهوم جهان‌وطنی در منطقۀ غرب آسیا که از لحاظ ژئوپولیتیک بر روی کل جهان تاثیرگذار است، حساسیت‌ها را برمی‌انگیزد. اما در این قسمت به مفهوم «خانواده» در فیلم‌های مارول می‌پردازیم که در کنار مفهوم وطن یا هم‌میهنی، مراکز اصلی شکل‌گیری یک جامعۀ سالم هستند.

کمپانی مارول اکنون یکی از بازیگران اصلی صنعت سینما در جهان محسوب می‌شود. فیلم‌های این مجموعه اغلب سودهای چندصدمیلیون دلاری دارند.

اهمیت خانواده به عنوان اولین و مهمترین کانون اجتماعی بر هیچ کس پوشیده نیست. در اینجا برای ایجاز متن و همچنین اعتماد به شعور خوانندگان، از توضیح طولانیِ اهمیت مفهوم خانواده و تاثیر آن در شکل‌دهی به اجزای بزرگتر اجتماعی صرف نظر می‌کنیم و به شواهد سینمایی و شرح آنها می‌پردازیم. البته در ادامه به تعابیر مختلفی که از خانواده وجود دارد خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چطور می‌توان بنیان‌های خانواده را از درون سست کرد و در عین حال همچنان به اهمیت این کانون اجتماعی پایبند بود. لذا آماده باشید تا دربارۀ معنا و مفهوم خانواده بیشتر تامل کنیم. به بیان دیگر اهمیتِ خانواده را فرض می‌کنیم، اما از خودمان می‌پرسیم اساسا این مفهوم به چه معناست؟

خانواده‌ات را انتخاب کن!

سال ۲۰۱۴ فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در حالی اکران شد که از همان ابتدا شخصیت‌های عجیب و داستان سطحی‌اش با انتقادات شدید روبرو شد (۲). اما بر خلاف انتظار منتقدین، این فیلم نیز در گیشه بسیار موفق بود. سود حاصل از ساخت این فیلم در حدود پانصد میلیون دلار بود (۳). بعدا نیز در رای‌گیریِ نشریۀ سینماییِ معتبر امپایر (Empire) این فیلم جزو صد فیلم برتر تاریخ قرار گرفت (۴). در ابتدای این فیلم قهرمان داستان پیتر کویل مادرش را از دست می‌دهد و از پدرش هیچ خبری نیست. فیلم ماجراجویی‌های خود را دارد و در انتها پیتر به همراه یک جنگجوی سبزرنگ، یک مرد قوی‌هیکل، یک راکنِ سخنگو و یک درخت (گروت) تیم خود را تشکیل می‌دهد و کهکشان را نجات می‌دهد.

 اما سه سال بعد فیلم «نگهبانان کهکشان ۲» (۲۰۱۷) به زندگی خانوادگی پیتر می‌پردازد. پدر واقعی او یک موجود خداگونۀ کهکشانی است که قصد تکثیر خود در جهان را دارد و در این راه از هیچ قتل عامی اِبا ندارد. در مدتی که پیتر پدر نداشت، موجودی آبی‌رنگ به نام یاندو سرپرستی او را به عهده داشت و در واقع نقش پدر را برای او بازی کرد. در انتهای فیلم، پیتر پدرش را که موجودی خبیث است از بین می‌برد و به کمک یاندو از سیارۀ او خارج می‌شود. در این میان یاندو برای نجات پیتر فداکاری می‌کند و در آخرین دیالوگ خود می‌گوید «اون شاید پدرِ (طبیعی) تو بود، ولی بابای تو نبود. من افتخار می‌کنم که تو پسر من هستی». در واقع بیننده متوجه می‌شود که حس و ارتباط پدرانگی در یاندو به مراتب بیشتر از پدر واقعی پیتر وجود دارد. همین جا اولین ضربه به مفهوم خانواده وارد می‌شود: پدر شما کسی نیست که از لحاظ زیستی باعث تولد شما شده است، پدر شما کسی است که نسبت به او حس پدرانگی دارید.

فیلم «نگهبانان کهکشان ۲» (۲۰۱۸) : «اون شاید پدر تو بود، ولی بابای توی نبود». مفهوم پدر که اصالتی خونی دارد، در اینجا ارزش خود را در مقابل مفهوم بابا که اصالتی عاطفی و قراردادی دارد، از دست داده است.

جالب است که در همین فیلم جنگجوی سبز رنگی (گامورا) در تیم پیتر حضور دارد که فرزندخواندۀ ثانوس هیولای اصلی مجموعه فیلم‌های مارول است. گامورا نیز می‌داند که در کودکی تمام خانواده‌اش توسط ثانوس کشته شده‌اند و او پدرخواندگی‌اش را به عهده گرفته است. ماجرای گامورا و پیتر از یک جهت خلاف یکدیگر است: پدرخواندۀ پیتر قلبی فداکار دارد و حس پدرانگی پیشران اقدامات اوست، اما پدرخواندۀ گامورا مردی بی‌رحم و سنگدل است که در واقع باعث یتیم شدنِ او شده است. اما این دو ناپدری از یک جهت به یکدیگر شباهت دارند: هر دو فرزندانشان را دوست دارند و فرزندان نیز آنها را دوست دارند. در فیلم «انتقام‌جویان: جنگ بی‌پایان» (۲۰۱۸) گامورا با چشمان گریان تلاش مذبوحانه‌ای برای کشتن ناپدری‌اش می‌کند و در پایان نیز ثانوس برای به دست آوردن سنگ قدرتِ روح با چشمان گریان دختر محبوبش را به کشتن داد. آنچه در این روابط مشخص است اینکه پدر و فرزند آن کسانی هستند که نسبت به یکدیگر احساس محبت دارند، این رابطه لزوما به ارتباط خونی یا حتی تطبیق اهداف و ارزش‌ها ربطی ندارد.

ثانوس هیولای اصلیِ مجموعه فیلم‌های مارول تمام خانوادۀ گامورا را می‌کشد و او را به فرزندخواندگی قبول می‌کند.

در چنین مقالاتی همیشه تهدیدی بیخ گوش نگارنده خوابیده است. اینکه برای شرح ادعای خود دست به اغراق بزند و لاجرم به دامن «توهم توطئه» بیافتد. اما مرز بین یک تهدید واقعی و توهم توطئه در کجاست؟ نکند به ترس از توهم توطئه، تهدیدهای واقعی را نادیده بیانگاریم. به نظر می‌رسد مرز باریک بین این دو مفهوم تعدد شواهد، عیان بودن آنها و تایید آنها توسط دیگر منابع است. هم در بخش قبل این مقاله و هم در این بخش تلاش کرده‌ایم، مثال‌ها متنوع و از ابعاد مختلف باشد و نشان دهیم که دیگر منتقدین سینما نیز چنین مسائلی را کمابیش دیده‌اند. پس اجازه دهید با مثال‌های بیشتری ادعای خود را شرح دهیم.

اسکات بگز (Scott Beggs) منتقد سینمایی با اشاره به در هم ریختگی روابط خانوادگی در فیلم‌های مارول به نکتۀ مشابهی اشاره می‌کند (۵). لوکی برادر ثور از خانوادۀ اشباح یخی است که به فرزندخواندگی گرفته شده و همین مساله سبب احساسِ ترکیبیِ حب و بغض بین او و خانواده‌اش شده است. کاپیتان آمریکا هیچ خانواده‌ای ندارد و دوست صمیمی‌اش «باکی» (سرباز زمستان) را به عنوان برادر می‌شناسد و برای او نقش خانواده را بازی می‌کند. پدر ناتاشا رومانوف (بیوۀ مشکی) هیچ حس پدرانگی نسبت به او ندارد و فرزندانش را به دست آزمایش‌های بیولوژیکی می‌سپارد. همۀ این موارد و مثال‌های بسیار زیاد دیگر اسکات بگز را به سوی مفهوم «خانوادۀ انتخابی» سوق می‌دهد و به درستی اذعان می‌کند که مارول به شدت در پیِ تلقینِ ایدۀ خانوادۀ انتخابی (Chosen Family) است.

خانوادۀ انتخابی به معنای آن است که شما می‌توانید اعضای خانوادۀ خود را انتخاب کنید، آنها محدود به اعضای خانوادۀ خونی شما نیستند و در برخی موارد می‌توانید آنها را حذف یا اضافه کنید. این مفهوم علاوه بر فیلم‌های مارول در سریال‌های این مجموعه نیز به کرات دیده می‌شود. در اینجا به یک مثال ساده از سریال «فراری‌ها» (۲۰۱۹-۲۰۱۷) (Runaways) می‌پردازم. نوجوان‌هایی که در این فیلم حضور دارند، همگی از والدین خود ناراحت و خشمگین هستند و از دست آنها فرار کرده‌اند. در ویدیوی زیر ملاحظه می‌کنید که کلیدواژۀ اصلی فیلم مفهوم «خانوادۀ انتخابی» است. این کودکان فراری از نداشتن خانواده رنج می‌برند و باید این ضعف خود را جبران کنند. دوستان آنها نقش خانوادۀ نداشته‌شان را ایفا می‌کنند. در اینجا نیز خانوادۀ خونی طرد شده است و اعضای خانواده به دلخواه انتخاب می‌شوند.

سریال «فراری ها» (۲۰۱۹-۲۰۱۷) از مجموعه سریال‌های مارول: نوجوانان این فیلم از خانوادۀ بزهکار خود گریخته‌اند و اکنون به دنبال یافتن خانواده‌ای انتخابی در بین دوستان خود هستند.

پرداختن به فیلم جذاب و دیدنی «ددپول» (Deadpool) مسائل جدیدی را پیش روی ما باز خواهد کرد. نکتۀ جالب در خصوص این فیلم این است که اولین بخش از این فیلم در سال ۲۰۱۶ توسط فاکس قرن بیستم و بر اساس کمیک بوک‌های مارول ساخته شد. موفقیت این فیلم در گیشه بسیار چشم‌گیر بود (۶). اما سپس این کمپانی به دیزنی فروخته شد و قسمت دوم آن (۲۰۱۸) تحت لیسانس این کمپانی ساخته شد و قسمت سوم به کلی در استودیوهای مارول ساخته می‌شود. ضمنا این فیلم واسط بین مجموعۀ داستانی ابرقهرمان‌های مارول و ابرقهرمان‌های مردان ایکس (X-Men) است. لذا در دو خط داستانی ایفای نقش می‌کند و بعید نیست در آینده این دو خط داستانی بیشتر با یکدیگر ممزوج شوند.

در قسمت دوم از فیلم «ددپول» (۲۰۱۸) (ضد) قهرمان داستان (وید ویلسون) به کلی منزوی و جامعه‌گریز است و هیچ خانواده‌ای ندارد. او با یک پیرزن نابینا زندگی می‌کند که به نوعی نقش مادر او را ایفا می‌کند. دوستانش در خانۀ مردان ایکس بارها و بارها از او می‌خواهند تا به آنها بپیوندد و خانوادۀ خود را تکمیل کند، اما او با شیطنت‌هایش هر بار از این دعوت سر باز می‌زند. در انتهای فیلم، اعضای خانۀ مردان ایکس به او کمک می‌کنند و او به آغوش این خانوادۀ انتخابی باز می‌گردد. در خانۀ مردان ایکس نیز خانوادۀ انتخابیِ بزرگتری حضور دارد که پروفسور چارلز زاویر (Professor X) پدر و رئیس خانواده محسوب می‌شود و بقیۀ اعضای این خانواده همۀ جهش‌یافتگان هستند.

متاسفانه در فیلم ددپول شاهد شخصیت جدیدی به نام نگاسونیک تین‌ایج (Negasonic Teenage) هستیم که یکی از اعضای خانوادۀ مردان ایکس است و با شریک هم‌جنس‌گرای خود در خانه زندگی می‌کند. در واقع رویکرد جدید استودیوهای مارول این است که در هر فیلم (تقریبا بلا استثناء) شخصیت‌های سیاه‌پوست، هم‌جنس‌گرا، آسیایی و آمریکای جنوبی را نیز بگنجاند. در این موقعیت با خانوادۀ انتخابی روبرو هستیم که سلایق جنسی اعضای خانواده نیز به دلخواه انتخاب می‌شود. به بیان دیگر آزادی مفهوم خانواده به توان دو می‌رسد.

در این که خانواده نقش مهمی در حیات مادی و معنوی هر فرد و به طور کلی اعضای یک جامعه بازی می‌کند، شکی نیست. مسئولین و نویسندگان استودیوهای مارول نیز در این مطلب شکی ندارند. تقریبا همۀ شخصیت‌های فیلم‌های کمیک بوکیِ مارول به نوعی با مسالۀ خانواده درگیر هستند و از فقدان آن رنج می‌برند. اما خانواده به چه معناست و اعضایش چه کسانی هستند؟ به نظر می‌رسد خانواده در نظر آنها کسانی هستند که با شما احساس محبت و رابطه دارند و لزوما خانوادۀ خونی شما نیستند. اتفاقا در این فیلم‌ها شاهد آن هستیم که اغلب خانوادۀ خونی گزینۀ مناسبی نیستند و شخصیت‌های داستان به دنبال دوستان خوبی هستند که خلا این نیاز را برای آنها پر کنند. خانواده در فیلم‌های مارول بسیار آزادانه انتخاب می‌شوند.

از آنجایی که مفهوم خانواده در غرب روز به روز سست‌تر شده است، اعضای جامعه مجبورند به سوی انتخاب خانوادۀ جدیدی در بین دوستان و اطرافیان خود باشند.

صدالبته خانوادۀ انتخابی در غرب یک نیاز اساسی محسوب می‌شود. چرا که بنیان‌های خانواده (به معنای خونی) در غرب تا حدود زیادی تضعیف نابود شده است. امروز شاهد آن هستیم که تعداد کودکان تک‌والد (Single Parent) به شکل عجیبی رو به افزایش است. نوجوانان و جوانان از سنین کم خانۀ اصلی خود را ترک می‌کنند و در خانه‌های مستقل به همراه دوستانشان زندگی می‌کنند. حتی ازدواج هم رنگ رسمیت خود را باخته و ارتباط زوجین به اندک مشکلی گسستنی است. در این شرایط، جامعۀ غرب نیاز بیشتری به خانواده دارد، اما خانوادۀ اصلی که هر کودکی طبیعتا باید داشته باشد، از دسترس خارج است. پس متولیان فرهنگی (استودیوهای مارول و دیگران) به فکر جایگزین آن هستند. خانوادۀ انتخابی تنها گزینۀ موجود است. اما برای ما جریان چطور است؟ آیا چنین مفهومی در جوامع شرقی و سنتی که هنوز خانواده نقش اصلی و مرکزی را ایفا می‌کند، بدآموزی ندارد؟ گرچه فرهنگ شرقی نیز با سرعت زیادی به سوی جهانی‌شدن در حرکت است، اما در این حرکتِ ناگزیر باید تاملی کرد. حداقل کاری که می‌توان انجام داد افزایش خودآگاهی نسبت به داشته‌هایی است که در تاراج غربی شدن ممکن است از دست برود.

منابع تحقیق:

(۱) https://www.nytimes.com/۲۰۱۹/۱۱/۰۴/opinion/martin-scorsese-marvel.html

(۲) https://nypost.com/۲۰۱۴/۰۷/۳۱/guardians-of-the-galaxy-is-space-junk/

(۳) https://www.boxofficemojo.com/title/tt۲۰۱۵۳۸۱/

(۴) https://empireonline.com/movies/features/best-movies/

(۵) https://nerdist.com/article/how-guardians-of-the-galaxy-celebrates-the-family-we-choose/

(۶) https://www.boxofficemojo.com/release/rl۲۵۸۸۷۰۶۳۰۵/