کد خبر 1360508
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۲

سال‌هاست که اهالی قلم و سخن، از مردان و زنان حماسه‌ساز برایمان حرف می‌زنند اما، آوینی چگونگی و راه و شیوۀ حماسه‌ساز شدن را نشانمان داد. شهید آوینی هنر و تخصصش را برای کسب جوایز بین المللی خرج نکرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق- حمید بناء،‌ نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس، یادداشتی را در اختیار مشرق قرار داد، که متن کامل آن چنین است؛

«ضحاک بن عبدالله مشرقی » را که می‌شناسی! عصر عاشورا از جبهه حق گریخت بعد از آنکه صبح تا شام را در رکاب امام شمشیر زده بود. خوف، فرزند شک است و شک، زاییده شرک و این هرسه، خوف و شک و شرک ، راهزنان طریق حقند... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راهِ تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد. شب هر چه در خویش عمیق تر می‌شود، اختران را نیز جلوه‌ای بیشتر می بخشد و این ، سرالاسرار شب زنده‌داران است. اگر ناشئه لیل نباشد، رنج عظیم روز را چگونه تاب آوریم ؟

هر بار که این جملات استاد شهیدمان آقا سید مرتضی آوینی را می‌خوانم دلم می‌لرزد و از عاقبت خودم می‌ترسم. ضحاک تا عصر عاشورا در سپاه حق جنگید ولی ته کار، آنجایی که صحرا پر شده بود از پیکر یاران شهید حضرت حسین علیه‌السلام ، امامش را تنها گذاشت و رفت پی زندگی خودش. من در عصر حیات خودمان خیلی‌ها را می‌شناسم که سال‌ها زیر بیرق انقلاب سینه زدند و حالا ، روبروی انقلاب ایستاده اند. اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً...

استاد در اینجای فتح خونش از سه راهزن طریق هم صحبت می‌کند؛ خوف و شک و شرک. خوف که به جان آدم بیفتد، آرمان‌ها خیلی آرام کم رنگ می‌شوند و آدم انگیزه‌اش برای ماندن در مسیر باورهایش را از دست می‌دهد. ترس خیلی چیز بد و جانکاهی است. گاهی ترس از دست دادن شغل یا جایگاه اجتماعی و اعتبار دنیایی سبب می شود که آدم پا روی حق بگذارد و یا چشمش را روی منکرات ببندد. ترس جلوی انفاق را هم می‌گیرد. خوشبختانه استاد راه در امان ماندن از این آفت و بلای خانمان‌سوز را به ما نشان داده‌اند؛ انس با مرگ. اگر ما با مرگ مأنوس بشویم، یادش رهایمان نمی‌کند و کسی که به یاد مرگ بیفتد، چیزی را بر رضایت خدا ترجیح نمی‌دهد، حتا جان شیرین و آرزوهای شیرنترش را. أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ...

استاد در ادامه به ناشئه الیل هم اشار می‌کنند که خودش یکی از رموز ولی الله شدن است. إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا یعنی بی‌تردید عبادتی که در دل شب انجام می‌گیرد محکم‌تر و پایدارتر و گفتار در آن استوارتر و درست‌تر است. عبادت شبانه و راز و نیاز با خدا ، در جبهه‌های دفاع‌مقدس فراوانی و رونق چشم‌گیری داشت. روضه‌های شبانه، پخش مناجات سحرگاهی، نماز صبح به جماعت و روح سالم حاکم بر فضای جبهه و جنگ ترس و بزدلی را از رزمنده ها دور می‌کرد. حتا آن‌هایی که اهل سجده های شبانه نبودند هم در اتمسفر خدایی و پاک جبهه ، مثل مردان خدا پاک و نترس و آمادۀ جانبازی می‌شدند.

دل که آماده نباشد، یک جایی از امام زمانش جدا می‌شود. مثل همان‌هایی که پیش از رسیدن به کربلا ، حضرت حسین علیه‌السلام را رها کردند. آقا سیدمرتضی آوینی در همین فتح خون ، ما را با خودمان روبرو می کند: «ای دل! تو چه می‌کنی؟ می‌مانی یا می‌روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد ؟ ای دل! نیک بنگر تا قلاّده دنیا را برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را ، که در دست شیطان است . آنان می‌انگارد که این راه را به اختیار خویش می‌روند، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می‌فریبد.»

بعضی وقت‌ها ما با نقاب و خیال انتخاب و آزادی و عقل ، اسیر شیطان می‌شویم. استاد ریشۀ این تفکر باطل را دل‌بستگی و تعلق به دنیا می‌بینند. آری! پابند دنیا ، آدم را زمین‌گیر می‌کند. ای دل تو چه می‌کنی؟ می‌مانی یا می‌روی؟ ما هر روز در معرض این آزمون بزرگ قرار می‌گیریم ک؛ در بازار، در معاشرت با قوم و خویش و رفقا، در هنگامۀ نهی از منکر و امر به معروف، در مواجهه با نفس سرکش و بی قرار و در معرکۀ دفاع از اسلام و مملکت. خوشابحال کسانی که در این گیر و دار پای اعتقادات و باورهایشان می‌مانند.

استاد شهید آقای آوینی بارها و بارها در تولیداتش آدم‌های این مدلی را نشان‌مان داد. چه آن‌جا که با دوربینش می‌رفت خطم قدم و چه وقتی که پشت جبهه و مردم را به تصویر می کشید. شهید آوینی به دفعات مردان و زنانی را به ما معرفی کرد که خوف و شک و شرک را در خودشان کشته بودند. و در تمام آن دوران دلش می‌خواست مخاطبش راه غلبه بر خوف و شک و شرک را از سیرۀ عملی و اخلاقی امام (ره) و بچه رزمنده‌ها و ویژه شهدا یاد بگیرد.

هنر استاد سید مرتضی آوینی همین روایت حقیقی جنگ بود. آقا سید، حقیقت دفاع‌مقدس و انقلابی‌گری را نشانمان داد. سال‌هاست که اهالی قلم و سخن ، از مردان و زنان حماسه‌ساز برایمان حرف می‌زنند اما، شهید آوینی چگونگی و راه و شیوۀ حماسه‌ساز شدن را نشانمان داد. شهید آوینی هنر و تخصصش را برای کسب جوایز بین المللی و شهرت و اسم و رسم خرج نکرد. به قول خودش:«هنر، هرچه هست، نمی تواند که خود غایت حرکت خویش باشد و باید در خدمت این مبارزه بزرگی درآید که میان اسلام و قدرت های فرعونی جهان درگیر است. اینرسالت حقوق ماست در این دوران تجدید میثاق، و البته این مدعا با علم به همه ی انچه در باب ماهیت هنر امروز و رابطه ی ان با فردیت هنرمند گفته می شود ادا شده است. هنرمند بدین معنا – آن سان که حضرت امام منظور داشتند – همسفرعرفاست و همزبان انها. او باید بدر منبر لیلة القدر تاریخ باشد؛ نور را از شمس حق بگیرد و در شب حیات دنیایی انسان بیفشاند.»

اگر بیستمین روز از تقویم هجری خورشیدی را به عشق استاد شهید سید مرتضی آوینی روز هنر انقلاب اسلامی نامیده‌ایم باید در این روز از کسانی تقدیر شود که هنرشان در خدمت مبارزۀ اسلام و کفر درآمده باشد.

به یاد بسپاریم که آوینی یک اندیشه و تفکر است نه یک هنرمند خوش سلیقۀ معمولی. و چیزی که به درد ما می‌خورد همین مکتب تفکری اوست و لاغیر.