به گزارش مشرق، بخش مهمی از بازی قدرتها در اوکراین را «مؤلفههای منافع و امنیت ملی» تعیین میکنند که برای تمام طرفهای آشکار و پنهان بازی؛ به ابزار و تعریفی برای توجیه رفتارها تبدیل شده و گاه واقعیات در راستای همان منافع ملی تعریف میشوند. بزرگترین عامل چالش؛ تحقیر روسها و تولید موج ترس روسی و تقابل امنیتی اوکراین با مسکو میباشد. به عبارتی آنچه که ما در اوکراین شاهد آن هستیم، واکنش روسها به کنش هماهنگ کییف و غرب است. در سال های اخیر، اهداف این کشور در مسیری قرار نگرفته که منجر به ایجاد توازن در روابط با روسیه شود و سیاستهای اوکراین موجب ترس روسها شده است.
اوکراین بیشتر به خاطر وظایف محوله از سوی آمریکا؛ دچار ناامنیها و ناآرامیهای سیاسی و نظامی است. ناتوانی ایالات متحده در بحران فعلی، ناشی از این حقیقت است که آمریکا، بدون اروپا قادر به بازی دراوکراین و یا هیچیک از زمینهای شرقی اروپا نیست. هزینه ورود آمریکا به اوکراین، بیشتر از هزینه مشارکت با اروپا علیه روسیه است. آمریکا قادر به پوشش ضعفهای طبیعی اروپا نیست و هرگونه اقدامی برای تأمین گاز آمریکایی اروپا بسیار سنگین؛ زمانبر و پرهزینه خواهد بود.
اوکراین هدف اصلی آمریکا نیست و اصولاً هیچ کشوری در اروپای شرقی و ممالک مابین شرق اروپا و مرزهای روسیه؛ برای آمریکا آنچنان اهمیتی ندارد که به خاطر آن به درگیری اتمی با مسکو علاقهمند باشد. هدف نهایی آمریکا، پیادهکردن بخش سوم فروپاشی است که اساس روسیه را هدف گرفته و ساقطکردن پوتین در کوتاهمدت و نابودی جمهوری فدراتیو روسیه در میانمدت را دنبال میکند. طرحهای گسترش ناتو در اروپای شرقی و همسایههای روسیه؛ دقیقاً به خاطر پروژه سرّی فروپاشی روسیه اجرا میشوند که ادامه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. تقابل روسیه و اروپا، حساسترین بخش این بحران است. هر نوع اقدام جدی اروپا علیه روسیه؛ به دلیل تأثیر منفی آن بر اقتصاد ملی کشورها و قدرت مالی شهروندان اروپایی در بنزین و گاز و تأثیرات منفی تورمی آن، میتواند موجب بروز ناآرامیهای سیاسی و اقتصادی و به خطر افتادن موقعیتهای سیاسی دولتها در آلمان. ایتالیا؛ اتریش و فرانسه یا اسپانیا و کشورهای کوچک دیگر شود.
محاصره تجاری کامل روسیه غیرممکن نیست ولی بهسادگی به دست نخواهد آمد. به نظر نمیرسد اروپاییها به خاطر اوکراین، حاضر به روشنکردن شمع خانههایشان باشند. پسلرزههای تحریم انرژی روسیه، خود اروپا را خواهد لرزاند. اروپا از جنگ میترسد و جسارت روسها با آگاهی کامل مسکو نسبت به این ترس صورت گرفته است. هر نوع افزایش قیمت نفت و گاز، منجر به بروز بحران سوخت در منازل اروپاییها و صنایع کشورها بهویژه آلمان و فرانسه خواهد شد؛ ترس از این مسأله به شکلی است که حتی کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس برخلاف ظاهر تهاجمی تحریمی خود علیه روسها؛ تا آخر سال میلادی ۲۰۲۲ از روسیه نفت و گاز خواهند خرید و هیچ تحریم آنی؛ در کار نخواهد بود. حتی قطعنامه پارلمان اروپا برای تحریم فوری نفت و گاز و ذغال سنگ روسی؛ برای هیچ یک از کشورهای اروپایی الزامآور نیست. روسیه در سال ۲۰۲۱ میلادی، پنجمین شریک اقتصادی اروپا در واردات کالا از آن و سومین شریک تجاری اروپا درصدور کالا به اعضای این اتحادیه بود. اتحادیه اروپا هر روز تا ۱ میلیارد یورو به انرژی روسیه میپردازد.
روسها بیش از ۴۶ درصد سوخت جامد مانند ذغال سنگ اروپا را تأمین میکنند. درواقع ذغال سنگ، ۱۳ درصد از ترکیب انرژی وارداتی اروپاست. اروپا در ۲۰۲۰ بالغ بر ۸۹ میلیارد یورو به روسیه صادرات و ۱۵۸ میلیارد یورو واردات از آن کشور داشته است و در همین سال ۶۲ درصد واردات اروپا از روسیه؛ نفت و گاز بود و ۹۹ میلیارد یورو سوخت روسی خریداری شده است. خرید گاز طبیعی روسی توسط آلمانها سالانه ۶/۴۷ میلیارد متر مکعب گزارش شده است. این خرید برای ایتالیا؛ هلند و مجارستان نیز بالاست و سهم لهستان حتی بسیار بیشتر از برلین است.
روسیه بیش از ۴۰ درصد گاز و نزدیک به ۳۰ درصد نفت اروپا را تأمین میکند و آلمانها تا ۵۵ درصد به گاز روسها وابسته هستند و تحریم ذغال سنگ روسیه برای اروپا هزینه سالیانهای بالغ بر ۵ میلیارد یورو در پی دارد.
مشخص است که اروپا، امنیت انرژی ندارد. ژستهای اروپا فقط با افزایش واردات گاز از آمریکا و قطر میتواند جواب دهد که با توجه به بعد مسافت؛ گاز قطر و آمریکا با قیمتهای بالایی به اروپا خواهد رسید و تبعات منفی خود را در اقتصاد اتحادیه اروپا بر جای خواهد گذاشت. از نظر روسیه، اگر امروز با کییف برخورد نشود، فردا باید با ناتو روبرو شد.
رفتار روسیه در اوکراین؛ دیگران را وادار و ملزم به توجه به چارچوبهای منافع و امنیت ملی روسیه و احترام به مرزهای روسیه میسازد. روسها نشان دادند که در آمادگی برای استفاده از سلاح اتمی، جسورتر از آمریکا هستند و همین جسارت و شناخت روانی اروپا و آمریکا؛ روسها را درموقعیتهایی قرار داده که میتوانند سناریوهای کریمه را اجرا کنند.
همچنین باید در انتظار گسترش بیشتر مناسبات مسکو با آسیا و دیگرحوزهها مانند بولیوی، ونزوئلا و آفریقا باشیم. هیچ کشوری به اندازه روسیه قادر به تأثیرگذاری بر اوکراین نیست. هر نوع دستخوردگی در ساختارهای کشورهای اطراف مرزهای روسیه؛ کرملین را نگران میکند. این کشورها حکم کیسههای دفاعی در برابر ناتو را دارند. یک نکته بسیار مهم را باید تذکر داد. روسها با هدف تصرف کییف وارد اوکراین نشدند بلکه با فشار ناشی از تصرفات تدریجی و آرام؛ و نابودی زیرساختها، بازی را ادامه دادند و به شکلی پیش میروند که بعد از خروج از نواحی تصرفشده؛ دولت اوکراین قادر به اذیت ناحیه دونباس نباشد و به زمان زیادی برای بازسازی نیاز داشته باشد.
جنگ با هدف تحت فشار قرار دادن اوکراین به تجدید نظر در سیاست خارجی خود انجام شد. روسیه، شرق اوکراین را از دست نخواهد داد. روسها مجبورند از طریق سیاسی، نفوذ گذشته خود را کسب کنند و این، مستلزم احزاب سیاسی موافق در کشورهای شرق اروپاست که نمونه آن را در مجارستان شاهد هستیم. ترجیح کرملین، یک اوکرایین بیطرف است.
روسها تنها از طریق بازدارندگی نظامی میتوانند مانع از توسعه ناتو شوند. هدف از جابجایی روسها از نواحی تصرفشده، افزایش قدرت چانهزنی در مذاکرات است. ارتش اوکراین در برابر ارتش روسیه قدرت چندانی ندارد. شانس بزرگ روسها، وجود تضادهای منافع اروپا و آمریکا و عدم انسجام اروپاست. میتوان به مخالفت آلمان و هلند با تحریم نفت روسیه یا مخالفت آلمان و لهستان با تحریم ذغال سنگ روسی اشاره کرد؛ ضمن آنکه ۱۰۰ درصد گاز کشورهایی مانند اتریش و رومانی هم از روسیه تأمین میشود.
نکته مهم اینکه حتی منافع اروپا و اوکراین، منطبق بر یکدیگر نیست. از نظر کییف، منافع اوکراین ایجاب میکند که عضو ناتو باشد ولی در مقابل؛ آلمانها بهخاطر گاز روسی، مخالف عضویت اوکراین در ناتو هستند. تحریم گاز روسیه میتواند اقتصاد و صنایع و خانههای آلمانی ها را برای مدت طولانی تهدید کند. اروپا برای غلبه بر استرسهای ناشی از بحران انرژی، مجبور خواهد بود علاوه بر آمریکا و قطر؛ متوجه نروژ و الجزایر بشود. ۶ درصد گاز اروپا از آمریکا و ۵ درصد آن از قطر تأمین میشود. نروژ و الجزایر نیز به ترتیب ۲۳ و ۱۲ درصد گاز اتحادیه اروپا را تأمین میکنند. اروپا برای استقلال انرژی از روسیه، حداقل به ۵ سال زمان نیاز دارد. واردات گاز از قطر یا آمریکا؛ به دلیل نبود پایانههای گاز در آلمان، سخت بوده و ایجاد این پایانهها هم نیاز به زمان دارد.
چشمانداز مناقشه، حاکی از احتمالات متعدد و گاه متضاد است. امکان تجزیه رسمی دونباس (دونتسک. لوهانسک)؛ پرحجمشدن حضور ناتو در مرزهای اروپایی خود با روسیه، تشدید موج ترس از روسها در منطقه؛ امضای اسناد بیطرفی اوکراین و عدم عضویت آن در ناتو و تضمین امنیت این کشور توسط روسیه که بیشتر از طریق آرامسازی دونباس میتواند صورت گیرد؛ تلاش برای شکلگیری دولتهای مخالف مسکو و از جمله تضعیف نیروهای سیاسی روسگرا در مجارستان و بیلوروسیا؛ استمرار بحران و ایجاد چالشهای مشابه در روابط شرق اروپا با روسیه و جزر و مد اخراج دیپلماتهای روس است. غرب در راستای راهبرد فروپاشی فدراسیون روسیه، به دنبال تجزیه آن و تکمیل فرآیند فروپاشی شوروی است. تا زمانی که روسیه تجزیه نشود چراغها در غرب خاموش نخواهند شد.