در روزهایی که فدراسیون فوتبال ایران فریاد مبارزه با حرکتی دیندارانه می دهد، در مرزهای اراضی اشغالی جامی به یاد شهید راشل کوری برگزار می شود که نمادی است از مقاومت

به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، "راشل سر راه نشسته بود. از روی بلندی به خوبی می توانستیم دور و برمان را ببینیم. راشل کت نارنجی براق به تن داشت و در فاصله حدود 15 متری بولدوزر روی زمین نشسته بود. در این اثنا مثل بقیه همقطارانمان که توانسته بودند بولدوزرها را به عقب نشینی وادار کنند، شروع به جنب وجوش و فریاد کرد.
بولدوزر همچنان جلو می آمد و در نزدیکی راشل خاک را زیرورو می کرد. تلی از خاک که با بیل بولدوزر کنده شده بود، شکل گرفت. اگر همانجا ترمز کرده بود، شاید در نهایت پاهایش می شکست؛ اما بولدوزر با پیشروی خود، راشل را به زیر کشید.


راننده بی اعتنا پیش راند و راشل را کاملا زیر گرفت و سپس بدون آنکه بیل را بلند کند، دنده عقب گرفت و راشل را روی زمین خرد و خمیر کرد
به طرف بولدوزر دویدیم. داد و فریاد راه انداختیم. یکی از دوستان با بلندگو فریاد می کشید؛ اما راننده همچنان بی اعتنا به داد و قال ما به پیش راند و راشل را کاملا زیر گرفت. سپس بدون آنکه بیل را بلند کند، دنده عقب گرفت و همینطور که به خط مرزی باز می گشت، راشل را روی زمین خرد و خمیر کرد ..." این سطرها، روایتی از آخرین لحظات حیات شهید راشل کوری است. دخترک آمریکایی که برای دفاع از حق مظلومان فلسطینی، راهی این سرزمین شد تا به شهادت رسید. آنقدر اتفاق روی داده در این ماجرا تکان دهنده و وحشیانه بود که صدای همه را موجب شد. البته، برای دولت ایالات متحده در قبال این جنایت صهیونیست ها فقط سکوت ماند و پرسشی به بلندای تاریخ که چرا شهروند این کشور به این شکل به شهادت رسید؛ اما هیچ نکردند.

× به یاد شهید امریکایی جنبش مقاومت
کمتر از یک دهه از آن روز می گذرد؛ اما مگر از یاد می رود چنین رشادتی! در زمین های نزدیک مرز فلسطین و مصر که آن را رفح می نامند، همه راشل را می شناسند. دخترک مو بوری که همه او را با مقاومت به یاد می آورند و شهادت. او را کسی با نام ایالات متحده و واشنگتن نمی شناسد. همه از او تصویری به خون کشیده شده در زیر رژیم اشغالگر را در ذهن دارند یا آن عکسی را که با چفیه به عنوان نماد مقاومت و مبارزه علیه استکبار است. اصلا، مگر می شود او را فلسطینی ندانست؟


دخترک مو بور امریکایی با آن چفیه اش، در کنار شهدای مقاومت و جهاد است و چه کسی است او را یک شهروند واشنگتن بداند؟
و این روزها که نزدیک به ماه مبارک رمضان است، در همین کوچه پس کوچه های رفح است که بار دیگر نام این شهید طنین انداز می شود. در همین زمین های خاکی که شماری پسر بچه فلسطینی به دنبال توپ گرد می دوند؛ اما نه برای رسیدن به دروازه حرف که اینها دروغ است و کلک. آنها می دوند تا فریاد زنند که راشل کوری را از یاد نخواهند برد. آنها می دوند که فریاد زنند، مقاومت زنده است و راه این شهید را از یاد نخواهند برد؛ حتی اگر گروه هایی مانند حماس دست از مبارزه بردارند و نوای سیاست ورزی و سیاست پیشگی سر دهند.

× جامی که نور ندارد!
در حالی در آستانه ورود به ماه مبارک هستیم که یکی از ساکنین عنوان می دارد امسال با مشکلات متعددی برای برگزاری این تورنمنت مواجه هستند. "این مانند یک رویاست که بتوانیم در شب فوتبال بازی کنیم. مهمترین مشکل ما روشنایی است چرا که بازی قبل از افطار بسیار دشوار است. وقتی روشنایی و امنیت کافی باشد، خانواده ها نیز با خیال راحت می آیند." البته بگذریم از حملات ناگهانی صهیونیست ها که مردم ساکن کمپ ها را هر لحظه تهدید می کند. آنها به این وضع عادت دارند.


این تورنمنتٰ در کوچه پس کوچه های رفح و در زمین های خاکی برگزار می شود و میهمانی غیر از مردمی ندارد که هر روز طعم موشک های صهیونیستی را مزه مزه می کنند
البته، پیام کرایگ و سیندی کوری، خانواده شهید در دوره سوم که سال قبل برگزار شد نیز جالب توجه بود. "برگزار کنندگان که دوستان راشل هستند، اکنون دوستان ما به شمار می روند. هر کاری از دستان ما بر بیاید، برای حمایت از آنها خواهیم کرد." پدر و مادری که 9 سال است، جای خالی دخترشان را تجربه می کنند و انگار که همین دیروز بود. مگر می شود داغ راشل را فراموش کرد؟ راستی، شنیده اید پدر و مادر به فرزخند دختر بیشتر علاقه دارند! آنها امسال هم به غزه خواهند رفت و جای خالی راشل را با خواهران و برادران فلسطینی اش پر خواهند کرد.

× برای خواب مانده هایی که دورند از فریادهای راشل
"بدنش آش و لاش، صورتش خونین و پوستش کبود شده بود. با صدای ضعیف و حلقومی گفت: «کمرم شکست!» دیگر از او چیزی نشنیدیم ..." و این آخرین سخنی از دختری بود که نامش را به عنوان شهید جنبش مقاومت به ثبت رساند. در کنار مردمی که این روزها، هر روز خبری از کشته یا زخمی شدن شماری از آنها به گوش می رسد. اگرچه این روزها از باز شدن مرز رفح می گویند و این یعنی کم شدن فشارها؛ اما تاریخ نشان می دهد مشکل در سازشی است که فقط یک راه را پیش روی این مردمان گذاشته است؛ جهاد و نبرد همیشگی تا محو  رژیم اشغالگر.


راشل کوری را بلدزرهای صهیونیستی زیر کردند؛ اما آرمانش و راهش ماند. گاهی، چرخ ها چندان غریبه نیستند. انگار باید بار دیگر کمری شکسته شود؛ اما این بار نه در غزه و رفح ... شاید ...
و در این سوی، برای ما نیز درسی است. آنجا که شماری فلسطینی با زبان روزه به دنبال توپ می گردند تا با خاک بلند شده، یادی از مبارز شهید داشته باشند، در این سو، مردانی بر مسند نشسته اند که نه گوشی برای شنیدن چنین نجواهایی دارند و نه چشمانی برای دیدن. و به راستی که خدا می بندد چشمان و گوش ها و دهان چنین مردانی را که برای حفظ مسند دو روزه، چه ها که نمی کنند. چقدر فاصله است میان دغدغه های این کت و شلوارپوش ها و آن پسر بچه های فلسطینی! آنجا رفح نام دارد و اینجا خیابان سئول! آنجا رمضان وسیله رساندن پیام مبارزه و جهاد و اینجا ... راستی، اینها بر صندلی تصمیم گیری فدراسیون فوتبال ایران نشسته اند که سلسله جنبان مقاومت و جهاد در منطقه و جهان است. ما را چه نسبتی با این مدیران است؟ اینها اینجا چه می کنند؟ و ...
راشل کوری را بلدزرهای صهیونیستی زیر کردند؛ اما آرمانش و راهش ماند. گاهی، چرخ ها چندان غریبه نیستند. انگار باید بار دیگر کمری شکسته شود؛ اما این بار نه در غزه و رفح ... شاید ...