به گزارش مشرق، «روزنامه کیهان» در ستون اخبار ویژه خود نوشت:«عصر ایران» در تحلیلی مینویسد: عملکرد دولت سیزدهم، یکبار دیگر نشان داد که با شعار دادن نمیشود کشور را اداره کرد. میگفتند با انتخاب رئیسی به عنوان رئیسجمهور، عصر گرانی به پایان میرسد و چنان جدی میگفتند که گویی حکایت آن خواب معروف دوران یوسف پیامبر بار دیگر تکرار میشود: دوران روحانی همان هفت سال خشکسالی است و زمانه رئیسی، هفت سال نعمت و فراوانی. رئیسی و وزرا از دستهای پشت پرده و بانیان وضع موجود حرف میزدند؛ اما باید به رئیسجمهور و حامیان آنها گفت که حسن روحانی هم وقتی دولت را از محمود احمدینژاد تحویل گرفت، با بحرانهای متعددی روبهرو بود. او اما به مردم وعده داده بود که میشود با توافق هستهای به ثبات رسید و وضع اقتصادی کشور را بهبود بخشید.
روحانی به وعده خود عمل کرد و توانست با آغاز مذاکرات به سبک خودش نه آنگونه که سعید جلیلی مذاکره میکرد، ثبات را به اقتصاد کشور برگرداند و بعد از آن با برجام موج آرامش را در بین مردم بوجود آورد. مردم بر خلاف امروز و البته چهار سال دوم روحانی که میخرند تا گران نشود، نمیخریدند تا ارزان شود.
اگر نبود ترامپ و خروج آمریکا از برجام، قطعا داستان دولت دوم روحانی به گونهای دیگر نوشته میشد و شاید نه امروز رئیسی رئیسجمهور بود و نه اصولگرایان تندرو در مجلس جولان میدادند.
پس میشود بحرانهای مانده از دولت قبل را مدیریت کرد به شرطی که برنامه درستی برای اداره کشور داشت. نمیشود گفت که اقتصاد کشور را به مذاکرات گره نزدهایم اما در ظاهر کشور معطل احیای برجام باشد و در کنار آن هیچ برنامهای هم برای اداره امور نداشته باشیم».
حکایت تحریف فشرده در این متن، حکایت همان کسی است که در یک جمله چند دروغ و غلط را سر هم کرد و مدعی شد خسن و خسین، دختران معاویه هستند»!
اولا تمام شاخصهای اقتصادی در پایان دولت روحانی و در مقایسه با دولت قبل از آن، منفی و همراه با پسرفت شدید بودهاند و این در حالی است که دولت نهم و دهم برنامه هستهای را واگذار نکرده بودند. از جمله این شاخصهای منفی میتوان به نرخ تورم، رشد اقتصادی، تولید و درآمد سرانه ملی، اشتغال، صادرات نفتی و غیر نفتی، ضریب جینی (شکاف طبقاتی)، سهولت یا سختی کسب و کار، میزان سرمایهگذاری مولد داخلی و جذب سرماگذاری خارجی، حجم نقدینگی تورمساز، ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم، کسری بودجه، و بدهیهای دولت اشاره کرد.
ثانیا کارشناسانی مثل دکتر فواد ایزدی در همان بحبوحه مذاکرات برجام، بارها به دولت و تیم مذاکرهکننده درباره احتمال به قدرت رسیدن ترامپ و لزوم دقت و احتیاط و اخذ تضمین معتبر در توافق تاکید میکردند اما صرفا از سوی دولتمردان مورد توهین و تمسخر قرار میگرفتند. ضمن اینکه قرار نبود برجام با یک شخص بسته شود بلکه توافقی میان چند دولت بود و باید تضامین معتبر اخذ میشد، نه اینکه امروز با رویااندیشی شرم آور گفته شود، اگر ترامپ سرکار نیامده بود، امروز شرایط فرق میکرد!
ثالثا القای دوگانگی و تفاوت اساسی میان اوباما و ترامپ در حالی است که موج افزایش تدریجی تحریمها پس از گرفتن امتیازهای نقد برجامی، از همان دولت اوباما در قالب تحریمهای ویزا، آیسا و سیسادا آغاز شد و در همین دوره، زیر ساخت تحریمهای مادر (کاتسا) با مشارکت دموکراتهای کنگره فراهم گردید. تنها تفاوت ترامپ با اوباما این بود که دولت اوباما میخواست با پنبه و به تدریج سر ببرد و دولت ایران برجام را به هم نزند؛ اما ترامپ در اثر ضعفی که از دولت روحانی میدید، وسوسه شد تا فشار تحریمی را ناگهانی (حداکثری) کند و امتیازات بیشتری بخواهد؛ مخصوصا که از طریق موگرینی، از روحانی تضمین گرفته شده بود که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و بازگشت تحریمها، باز هم ایران در توافق بماند!!
نهایتا اینکه برخی شیرینیهای برجام، شیرینی آدامسی و در حد مخدرهای موقتی برای برگزار شدن انتخابات مجلس و ریاست جمهوری (سالهای 94 و 96) به نفع غربگرایان بود اما برآیند کار رمقی برای اقتصاد ایران باقی نمیگذاشت و به انفجار تورم و پیدایش رکود بیسابقه میانجامید.