مارون الرأس حدود پنج هزار نفر جمعیت دارد و اکثریت قریب به اتفاق آنها یعنی حدد 99 درصدشان شیعه هستند، در این روستا 400 منزل مسکونی وجود دارد. مارون الرأس یکی از نمادهای مقاومت لبنان در جنوب این کشور است که این روزها نیز با برپایی نمایشگاه های متعدد از جمله پارک ایران به محلی برای بازدید هزاران لبنانی تبدیل شده است. مارون الرأس به لحاظ موقعیت استراتژیک خود و نزدیکی که با مرزهای رژیم صهیونیستی دارد، اولین منطقه ای بود که در جنگ 33 روزه مورد طمع صهیونیست ها قرار گرفت، اما حمله های متعدد به این روستای کوچک با مقاومت جانانه حزبالله مواجه شد و کابوس های وحشتناکی را برای نظامیان صهیونیست رقم زد.
در هشتمين روز تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان، هنگامي كه نيروهاي اسرائيلي از شهرك صهيونيست نشين «افيفيم» واقع در الجليل، براي انجام مأموريتي "ساده" برای پاياندادن به موشكباران اين شهرك و نيز شهركهاي زنجيرهاي اطراف آن عازم مارونالرأس شدند تا آن را اشغال کنند. آنان به سوي «جل الدير» در مارون الرأس حركت كردند؛ منطقهاي كه فاصله بسيار كمي با پايگاه نظامي اسرائيل و مركز فرماندهي شمال فلسطين اشغالي دارد و به دليل شرايط طبيعی، معبري صعب العبور و نوعي پناهگاه طبيعي محسوب ميشود.
«ابو حيدر» يكي از مردان مقاومت، داستان اولين رويارويي زميني با اسرائيل را كه به فاجعهاي براي آنان و عزل تعداد زيادي از افسران ارتش اسرائيل انجاميد، را اينچنين تعريف ميكند: صهيونيستها اين بار هم شگرد هميشگي خود را به كار بستند و قبل از گسيل نيروها، زمينه را با بارش آتشي سنگين آماده كردند، «جبل الباط»، «جل الدير» و «جنگل مارون» را بمباران كردند و به خيال خود مسير عبورشان را كه حدود يك كيلومتر ميشد، پاكسازي كردند، در حالي كه نيروهاي مقاومت در پناهگاههاي خود ورود آنان را انتظار ميكشيدند.
اسرائيليها انواع و اقسام سلاحهايشان را بي هدف به كار انداختند، اما پس از اينكه پي به بيفايده بودن اين كار بردند، سكوت بر منطقه حاكم شد. به این ترتیب تمامي واحدهای مسلح اسرائيلي كه با دبدبه و كبكبه قصد تصرف بيدغدغه مارون الرأس را داشتند، عقب نشستند و رزمندهاي كه باعث اين عقبنشيني مفتضحانه شد، در بازگشت به مكان درگيري با پنج كولهپشتي جنگي مواجه شد و مطابق دستور، آنها را به غنيمت برداشت. ساعتی بعد شبكه المنار غنايمي را كه اين رزمنده از سربازان تار و مار شده اسرائيلي به چنگ آورده بود به جهانيان نشان داد تا رسوایی و شکست ارتش اسرائیل به جهانیان اثبات شود.
پس از شکست رژیم صهیونیستی در مارون الرأس و عقبنشینی آنها، صهیونیستها به این فکر افتادند که از منطقهای دیگر به این روستای استراتژیک وارد شوند، به همین علت تانکهای خود را از نوار مرزی مقابل برکة الحافور وارد کردند و در مسیری قرار گرفتند که مارونالرأس را به روستای یارون مرتبط میکرد، البته در این مسیر نیز تعدادی از نیروهای مقاومت در کمین اسرائیلیها نشسته بودند، نیروهایی که مربی و فرمانده آنها یک جوان 25 ساله بود.
به محض اینکه گروه نظامی از دور نمایان شد، فرمانده عناصر مقاومت نخستین تانک مرکاوا را هدف قرار داد، تانک آتش گرفت و افراد درون آن که قاعدتاً چهار نفر هستند، به هلاکت رسیدند، لحظاتی بعد دومین مرکاوا نیز خود را در شعله های آتش دید و کادر داخل آن نیز جان خود را از دست دادند، تا این لحظه تعداد تلفات دشمن در مارون الرأس به 12 نفر رسیده بود و تنها یک تن از نیروهای مقاومت در این عملیات به شهادت رسید.
روحیه اسرائیلیها به شدت در اثر این تلفات افت پیدا کرد اما به هر حال یک گردان از آنها موفق شدند خود را به خانههای مارونالرأس برساند و در آن مستقر شود، ماجرا از این قرار بود که بعد از درگیریهای جل الدیر در مرزها و ورودی اصلی مارونالرأس، اسرائیل با کمک یگان چتربازان سعی کرد تا از پشت مارونالرأس به این منطقه وارد شود، بدین ترتیب بود که درگیریهای خانه به خانه میان آنها و عناصر مقاومت در مارون الرأس ایجاد شد. خانههایی که به قتلگاه نظامیان صهیونیست تبدیل شد. از پشت خانه ای که در مرکز مارون الرأس قرار داشت و نیروهای اسرائیلی در آن مستقر شده بودند، نیروهای مقامت به آنها حمله کردند و دو اسرائیلی را کشتند، آنها همچنین دو نارنجک نیز به سوی منزل پرتاب کردند.
وارد کردن خسارت های فراوان و کشته و زخمی شدن 80 صهیونیست در مقاومت چهار روزه در مارون الرأس و همچنین انهدام 15 تانک "اسطورهای" مرکاوا و همچنین سه بالگرد آپاچی درست است که در نهایت به سقوط چند روزه این شهر منجر شد، اما مارون الرأس را به کابوسی برای نظامیان اسرائیلی تبدیل کرد که با یادآوری آن مرارت های شکست بزرگ خود در جنگ 33 روزه را به یاد میآورند.
با وجود تمام این سختیها چند روز بعد، در پی مقاومت همهجانبه نیروهای حزبالله در مقابل ارتش رژیم صهیونیستی که تلفات سنگینی را به این رژیم تحمیل کرد، نظامیان صهیونیست از سه منطقه مرزی لبنان (مارون الرأس، عیترون و بنت الجبیل) عقب نشستند تا شکست صهیونیستها در مارون الرأس قطعی شود.