کد خبر 1384737
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۲

آذر منصوری در اعترافاتی قابل توجه عنوان می کند که اصلاح طلبان معطوف به مردم نبودند و بیشتر قدرت برایشان ارزشمند بوده است و از این نظر نمی‌توانند با مردم سخن بگویند.

به گزارش مشرق، وب‌سایت جهان نیوز نوشت: اصلاح طلبان در پیله تنگ و تاری که به دور خود سال‌ها تنیده‌اند گرفتار شده اند. در لابه لای سخنان اعضای این جریان سیاسی این فضای تنگ و تاریک به خوبی دیده می شود. این جریان سیاسی از زمانی که با ایدئولوژی رادیکال پا به عرصه سیاسی کشور نهاد و با دوقطبی‌سازی‌های کاذب و به طور هیجانی فضای سیاسی را تحت تاثیر قرار داد تا به امروز همین طرز تفکر پوسیده را با خود یدک می‌کشد.

اخیرا «آذر منصوری» که دبیر کل حزب اتحاد ملت خوانده می شود و بنابر قانون به علت سوابق محکومیت قطعی و با حکم دادگاه محرومیت اجتماعی داشته است، در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد مطرح می‌کند: «بخش‌های مختلف حاکمیت که نقش دولت پنهان را ایفا می‌کنند. همان دولت پنهانی که هشت سال بزرگ‌ترین رقیب دولت آقای روحانی بود و بر اقتصاد کشور هم پنجه انداخته و همین مساله کار را برای دولت سخت‌تر می‌کند».

جالب اینجاست که بعد از هشت سال با وجود اینکه دولت روحانی با توجه به قصور مدیریتی و اهمال کاری مشکلات متعددی برای کشور بوجود آورد و توسط نهادهای مختلف حاکمیتی به عنوان دولت حمایت شد، بازهم در یک فضای وهم آلود و توطئه محور عنوان می‌شود که نگذاشتند کار کند. در دولت اصلاحات نیز بعد از هشت سال مشکلاتی که برای کشور رخ داد اصلاح طلبان همین بهانه را مطرح کردند و این موضوع نه تنها مساله جدیدی نیست بلکه یک بهانه دستمالی شده در این جریان سیاسی است.

نکته حائز اهمیت در سخنان منصوری این است که با وجود حمایت تمام قد اصلاح طلبان از روحانی که حتی در مصاحبه اخیر وی نیز آشکار است، بازهم اصلاحات با توجه به نگاه جامعه به دولت قبل و مشکلاتی که ایجاد کرد سعی می کند در یک حرکت متناقض خود را جدا از دولت روحانی نشان دهد.

در همین رابطه منصوری عنوان می‌کند: «وقتی مردم به شکلی باورنکردنی، با ۲۴ میلیون رای، از روحانی حمایت می‌کنند که برای خود آقای روحانی هم باورکردنی نبود، دیگر چه تضمینی برای یک رییس‌جمهور منتخب بالاتر از این وجود داشت تا مطالبات مردم را پیگیری کند؟ این مشارکت اوج امید اجتماعی مردم بود، اما این امید به ناامیدی رسید. اولین ضربه کاری به این امید اجتماعی، ترکیب کابینه بود. وقتی رای دوره دوم از رای دوره اول بیشتر شد، انتظار این بود که آقای روحانی کابینه قوی‌تری بچیند.»

جالب اینجاست که مصاحبه کننده نیز سعی دارد همان القائیات منصوری را در ذهن مخاطب جای دهد و در سئوالی که همراهی تمام با نظر منصوری است می پرسد «چرا این اتفاق افتاد؟ آقای روحانی نخواستند این کار را بکنند یا نتوانستند یا نگذاشتند این کار را بکند؟ نظر اصلاح‌طلبان برای آقای روحانی مهم نبود یا اختیار کافی در چینش کابینه نداشتند؟»

منصوری نیز در این باره پاسخ می دهد: «به هر حال آقای روحانی باید یک روزی با مردم صحبت کند و توضیح دهد چه اتفاقی افتاد.»

اما محوریت این گفت و گو که موضوع اصلاح طلبان و نگرش مردم به آن‌هاست، ماهیت تفکیک شده این جریان سیاسی از مردم را به خوبی نشان می‌دهد. منصوری در بخشی از این مصاحبه در پاسخ به این سئوال که چرا اصلاح طلبان با مردم صحبت نمی کنند، پاسخ می دهد که این جریان با همه شعارهای دموکراسی و آزادی خواهانه اش معطوف به قدرت است نه مردم!

نکته محوری این سخنان اینجاست که منصوری زیرآب شعار و پروژه آب دوغ خیاری «گفت‌وگوی ملی» اصلاح طلبان را نیز می زند، زیرا وقتی این جماعت سیاسی حتی نمی توانند با مردم که سال‌ها به آنها اعتماد کردن و دستکم دو دولت اصلاح طلب را روی کار آورند، سخن بگویند و معطوف به مردم نیستند، چگونه می‌خواهند گفت‌وگوی ملی راه بیندازند!؟

وی در این باره توضیح می‌دهد: «نگاه معطوف به قدرت اصلاح‌طلبان را در چارچوبی قرار می‌دهد که این چارچوب مانع نزدیک ‌شدن اصلاح‌طلبان به مردم می‌شود. امروز اصلاح‌طلبان هر صحبتی که از انتخابات بکنند، با واکنش منفی از سوی مردم مواجه می‌شوند، چون این مسیری نیست که اصلاح‌طلبان در شرایط موجود و با توجه به موقعیت نهاد انتخابات بتوانند با پیگیری آن به نتیجه برسند. یکی از دلایلی که پیوند با مردم برقرار نشده، این است که اصلاح‌طلبان دندان قدرت را نکشیده‌اند.»

منصوری می‌گوید: «به نظر می‌رسد راهی که بتوان به سمت اصلاحات جامعه‌محور حرکت کرد، این است که اصلاح‌طلبان به خوبی جامعه را بشناسند. من به عنوان یک شهروند که در قرچک زندگی می‌کنم و در بطن جامعه هستم و بسیاری از مناسبات خاص را ندارم، در همان انتخابات ۱۴۰۰ به دوستان گفتم آنچه در بطن جامعه می‌گذرد، با تصوری که شما از مردم دارید، خیلی فاصله دارد. مردم نسبت به تاثیرگذاری رای‌شان در زندگی ناامید و بی‌تفاوت شده‌اند و انتخابات برای آنها از معنا و مفهوم تهی شده است. در واقع اینکه ما می‌گوییم انتخابات باید معنادار باشد، این معنا به جامعه باز می‌گردد و جامعه باید بپذیرد که تاثیر رایی که می‌دهد، در سرنوشت امروز خودش و آینده‌اش و جامعه‌اش اثرگذار است، چون این ارتباط قطع بود و همچنان بخشی از آن قطع است، این پیوندی که باید بین اصلاح‌طلبان و جامعه شکل بگیرد، شکل نگرفته و تا زمانی که اصلاح‌طلبان نتوانند ادبیات خود را به ادبیاتی که با جامعه نزدیک باشد، همسو کنند، نمی‌توانند اثرگذار باشند.»

برچسب‌ها