کتاب پناهم باش مجموعه‌ای از روایت های واقعی انسان هایی است.که مواجهه ای نزدیک با موضوع سقط جنین عمدی داشته اند.

به گزارش مشرق، از مجموعه کتاب‌های جوانه (که قرار است با موضوعات مربوط به افزایش جمعیت کار شود) که توسط مجموعه روایت خانه تولید و منتشر شده در تاریخ ۲تیر ۱۴۰۱ با همکاری حوزه هنری استان اصفهان در عمارت سعدی حوزه هنری با حضور دکتر قاسم زاده شهردار اصفهان و دکتر صالحی عضو شورای شهر اصفهان برگزار شد.

در این برنامه محمدرضا جوان آراسته از نویسندگان و منتقدین ادبی و فرهنگی به عنوان مهمان و سخنران جلسه حضور داشت و درباره اهمیت نگاه به این نوع موضوعات در روایت با بهزاد دانشگر مدیر مجموعه روایت خانه به گفتگو پرداخت.

در انتها با حضور شهردار اصفهان و مهمانان برنامه از این دو کتاب رونمایی شد.

کتاب پناهم باش مجموعه‌ای از روایت های واقعی انسان هایی است.که مواجهه ای نزدیک با موضوع سقط جنین عمدی داشته اند.در خلال روایت زندگی این آدم ها دلایل مختلفی که برای سقط عمدی جنین وجود دارد را بررسی میکنیم.(دلایل فرهنگی،اقتصادی،جنسیتی،فرزند ناخواسته،تعداد فرزندان،دلایل پزشکی )

و  همه راه های مختلفی که آدم های این قصه ها انتخاب کرده اند را میشنویم.را ه های که حسرت ساختند یا فرصت .

به این امید که در نوع نگاه مان به موضوع سقط جنین اثر گذار باشد.

فکرشم نکن روایت هایی است از جنس حریر

شانزده نویسنده دور هم در مجازستان نشستند. گپ زدند و خاطرات ریز و درشتشان را مرور کردند تا ناداستان مادریشان متولد شد. ناداستان هایی که شاید برای برخی مثل داستان باشد.

روایت تلاش و پشتکار زنانی که می خواهند قاب عکس زندگیشان را بزرگ تر کنند.

در هر روایت پای بچه هایی در میان است که نقش خطیر مادری را به این شانزده زن تقدیم کرده اند.

از بچه ای که آمدنش به این دنیا پر از پیچ و تاب بوده است تا بچه ای که روح حیات را به خانه ای آورده است. از بچه ای که مامان دکترش را متمایز کرده است تا بچه ای که کشف دنیای جدیدی را برای مامان مهندس اش به ارمغان آورده. از بچه ای که هدیه الهی بوده است تا لحظه های شیرین و تحیرآور دیگر...

هدف این کتاب ارائه الگوی مادر نمونه نیست، بلکه نشان دادن مادرانی است که در قاب عکس زندگیشان هدف مشترکی وجود دارد. روایت ها واقع بینانه، غیر کلیشه ای و به دور از نماد و استعاره است. روایت حقیقی زندگی ای است که در هیاهوی رسانه و تکنولوژی شاید کمتر به چشم آید.

فکرشم نکن را با حس، شاید بهتر بتوان خواند تا چشم. لحظه هایی که به تاریخ مادری تکرار شده است...