کاروان عریض و طویل ورزش ایران در شرایطی عازم قونیه شد که بازیهای کشورهای اسلامی را می‌بایست پروژه‌ای در راستای منافع آل سعود و کارویژه‌های آن دانست.

سرویس ورزش مشرق- در حاشیه کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۸۱، شاهزاده فیصل بن فهد بن عبدالعزیز پیشنهاد راه اندازی بازیهای همبستگی را داد. اما در سال ۲۰۰۵ بود که نزدیک به هفت هزار ورزشکار از ۴۴ کشور اسلامی در شهر مکه دورهم جمع شدند تا بزرگترین تجمع ورزشی جهان پس از المپیک را شکل دهند.

دومین دوره نیز قرار بود در ایران برگزار شود که به دلیل اختلاف نظر در استفاده از عنوان خلیج فارس در مدال ها، همه چیز منتفی شد. دوره های بعدی نیز به میزبانی اندونزی (۲۰۱۳)، جمهوری آذربایجان (۲۰۱۷) و ترکیه (۲۰۲۲) برگزار شد. دوره بعدی نیز که البته هنوز زمان آن به صورت دقیق مشخص نشده، به میزبانی کامرون برگزار خواهد شد. اما این بازیها چه نقشی دارد و قرار است چه رسالتی را برعهده داشته باشد؟ پیکارهایی که با مخالفت ضمنی کمیته بین المللی المپیک شکل گرفت و ادامه داشته، چه ماموریتی را برعهده دارد و چه ماموریتی را ایفا می کند؟

بازی‌هایی جهت تعمیق قدرت و دیپلماسی ورزشی آل سعود

دهه هشتاد میلادی که به واسطه پول سرازیر شده نفت، موجب قدرت روز افزون آل سعود در عربستان و جهان اسلام شده بود، آنها را وارد جاه طلبی هایی مانند ورزش کرد. اما قدرت کویتی ها در ورزش جهان اجازه نقش آفرینی جدی و میدانی را به آنها نمی داد و همین را می توان یکی از دلایل اصلی راه اندازی فدراسیون ورزش های همبستگی اسلامی برشمرد. آل سعود و شاهزاده ها که از این وضعیت ناراضی بودند، در پی خودنمایی و ورود به عرصه مدیریتی ورزش جهان بودند و این فدراسیون را راه اندازی کردند تا بتوانند با تضعیف کویت و افزایش قدرت خود، به بازیگری موثر در این عرصه تبدیل شوند. البته، از همان ابتدا نیز کمیته بین المللی المپیک روی خوش چندانی به این اتفاق نشان نداد چرا که آن را مغایر با اهداف اعلامی خود مبنی بر بی طرفی دینی می دانست. همین نیز موجب شد تا راه اندازی این فدراسیون و مسابقاتش به مذاق آنها خوش نیاید اما اکنون ماجرا فرق هایی کرده و کمیته بین المللی المپیک و فدراسیون های جهانی، همکاری هایی دارند چرا که ماموریت ها و وظایف تغییر کرده است.

در دیگر سو این پرسش بار دیگر به ذهن می آید، چرا آل سعود به یک باره مبادرت به چنین هزینه کردی در حوزه ورزش داشت؟ بایستی ریشه این ماجرا را در تلاش این رژیم برای تعمیق نفوذ و قدرت در جهان اسلام دانست. ورزش که همواره وسیله ای در راستای دیپلماسی عمومی و اهداف سیاسی بوده، این بار وسیله ای برای خاندان آل سعود بود تا بتواند با استفاده از آن، در میان کشورهای اسلامی به عمق استراتژیک و مردمی بیشتری دست یابد. آل سعود که خود را زعیم جهان اسلامی می‌پنداشت، ورزش را در این مسیر ابزاری مناسب می‌دانست که از طریق آن می‌توانست در لایه‌های عمومی مردم نیز راه یابد. برگزاری یک مسابقه ورزشی با حضور مسلمانان جهان در کشوری اسلامی، یک نمایش قدرت و اقتدار برای این خاندان بود.

نکته قابل تامل این است که در کشورمان نیز اقبال قابل توجهی در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به این موضوع صورت گرفت. حتی فائزه هاشمی مبادرت به راه اندازی فدراسیون اسلامی ورزش زنان کرد که می توان متناظری برای فدراسیون ورزش‌های همبستگی اسلامی دانست. البته، بعد از این دوران، این موضوع در ورزش کشورمان فروکش کرد تا الان که در دوره ریاست رضا صالحی امیری از سران اصلاحات و نزدیک به اندیشه‌های سازندگی، این موضوع بار دیگر در راس توجه قرار گرفت. در این باره، نکات و ظرایفی است که این نوشتار، محل پرداختن به آنها نیست.

بازیهای اسلامی با رنگ و لعاب بن سلمانی!

بازیهای کشورهای اسلامی به عنوان ابزار خاندان آل سعود، با محوریت مسلمانان و به میزبانی کشورهای اسلامی در حال پیگیری بود تا تغییرات گسترده با حضور بن سلمان شکل گرفت. این مسابقات و تشکیلات که قرار بود بازوی دیپلماسی عمومی این خاندان باشد، اکنون با تغییر گفتمان و رویکرد، به سمت خواسته های سران جدید رفت که تصمیمات اخیر آن را می توان در این راستا ارزیابی و تحلیل کرد. در واقع، اکنون این بازیها با رویکردهای اولیه قابل تفسیر نیست چرا که ماموریت و شرح وظیفه جدید را به خود گرفته است.

به سرعت تغییرات در فدراسیون ورزشهای همبستگی اسلامی آغاز شد و دوست و یار دیرینه بن سلمان به عنوان رئیس انتخاب شد؛ عبدالعزیز بن ترکی آل سعود. این عضو خاندان سلطنتی که از علاقه مندان به حوزه اتومبیلرانی است، دانش اموخته دانشگاه لندن و یار نزدیک بن سلمان است که در پروژه نوسازی عربستان نیز نقش آفرینی جدی دارد. او به این فدراسیون آمد تا آن را در راستای برنامه ها و علایق جدید حاکم بر آل سعود، بازطراحی کند. اکنون وقت آن شده که بازیهای کشورهای اسلامی و فدراسیون مربوطه، نمودی از اسلامی سعودی با حضور بن سلمان باشد.

اگرچه بازیهای قونیه فرصتی کامل و همه جانبه ای در اختیار آل سعود و یاران بن سلمان نگذاشت تا نمایشی تمام عیار داشته باشند اما حضور ورزشکاران بی حجاب و التقاط جمعیتی موجب شد تا پوست اندازی جدید به خوبی درک شود. مسابقاتی که قرار است نمایشی از تفکر آل سعود در تفسیر از اسلام باشد، باید تغییر شکل می داد که بخشی از آن در قونیه دیده شد. اما گام اصلی در جایی برداشته شده که میزبان دوره بعدی، کامرون شده است؛ کشوری با اکثریتی مسیحی! در واقع، اسلام با تفسیر جدید که بن سلمان در تلاش برای ارائه آن است، در بازیهای کشورهای اسلامی به نمایش گذاشته خواهد شد. این بازوی آل سعود، اگر تا دیروز جلوه ورزشی اسلام سلفی و زعیمانه بود، اکنون بایستی نمایی از اسلام با خوانش محور عبری- غربی را نشان دهد که در حال ارائه آن است.

نسبت ما با پروژه آل سعود و بن سلمان چیست؟

با توجه به ریشه‌های شکل‌گیری این بازی‌ها و نقش‌آفرینی که اکنون در راستای گفتمان و باورداشت‌های آل سعود دارد، بایستی پرسید که چرا ورزش ما باید چنین حضور پرهزینه و عظیمی در قونیه داشته باشد؟ چه اتفاقی موجب می شود تا کاروانی عظیم و چند صد نفره - که مجموع ورزشکاران و همراهان و مسوولان تا ۶۰۰ نفر نیز تخمین زده می‌شود - با هزینه کرد چند میلیون دلاری راهی قونیه شود تا در پروژه آل سعود که اکنون در راستای آمریکایی‌سازی اسلام است، گام بردارد؟ چرا کمیته ملی المپیک بایستی تصمیم به چنین اعزام پرهزینه و بدون فایده - بدون دستاورد حرفه‌ای در حوزه قهرمانی - بگیرد و زمینه ساز رونق این کلان پروژه سعودی‌ها شود؟ و ... ده ها سوال و ابهام دیگر که پاسخی برای آن وجود ندارد و دل هر آگاه و دلسوزی را به رنج می آورد.