کد خبر 1410866
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۴

سوار موتورهای چند ده میلیونی با لباس‌های برند می‌شوند. ظاهرشان آنقدر موجه است که باورت نمی‌شود که در ثانیه‌ای کیفت را قاپ بزنند یا موبایلت را ببرند.

به گزارش مشرق، طلا که جای خود دارد؛ برای یک النگو کمتر از ۳، ۴میلیون نمی‌گیرند. چند برابر حقوق یک کارمند سالانه درآمد دارند و ته ماجرا هم اگر دستگیر شوند، چند ماهی آب خنک می‌خورند و برمی‌گردند. جا و غذایشان که از پول بیت‌المال رایگان است. خرج راحت زندگی کردنشان در زندان را هم از همین دزدی‌ها تامین کرده‌اند.

دزدی شغل‌شان شده و زندان محل استراحت‌شان؛ البته اگر مشمول عفو و وثیقه نشوند. راحتی‌شان هم از عکس‌ و فیلم‌هایشان عیان است؛ مقابل دوربین ژست پیروزی می‌گیرند و نازشست سرقت‌های چند ثانیه‌ای‌شان را به رخ می‌کشند. آمار سرقت‌هایشان چندین برابر شده و آمارهای رسمی می‌گوید ۲۰۰هزار سرقت در سال۸۸ به ۱.۴میلیون سرقت در سال۱۴۰۰ رسیده است. ‌فرمانده انتظامی تهران بزرگ هم از افزایش ۷درصدی سرقت در ۳ماه از سال۱۴۰۱ خبر داده است.

به‌گفته فرمانده کل انتظامی ایران هم از سال۹۷ تاکنون آمار سرقت‌ها ۳۷درصد افزایش پیدا کرده است. سرقت اولی‌ها هم که از سال۹۹ تعدادشان رشد قابل ملاحظه‌ای داشته و در نیمه همان سال طبق اعلام رئیس پلیس تهران ۵۰درصد سارقان بوده‌اند. زیر ۱۸ساله‌ها هم در فهرست سرقت موبایل قرار گرفته‌اند.

گرگ و میش هوا؛ جولان سارقان

روایت‌ سرقت‌ها عجیب است؛ «مقابل بیمارستان موبایلم را دزدیدند. وقتی که مادرم را برای دست شکسته‌اش برده بودم، هلش دادند و گوشی را سرقت کردند»، «۲نفر بودند سوار موتور، نرسیده به چهارراه پارک‌وی، ناگهان جلوی ماشین ترمز کردند و تصادف کردیم. هر دو نفرشان زمین خوردند و وقتی که از ماشین پیاده شدم تا ببینم که چه اتفاقی برای آنها افتاده، راننده بلند شد و گفت چیزی نشده، همان موقع نفر دوم کیفم را از داخل ماشین دزدید»‌، «نزدیک ظهر بود و از مدرسه به خانه برمی‌گشتم، داخل کوچه، یک موتورسوار مسیرم را بست و چرخ را روی پایم قرار داد که نمی‌توانستم حرکت کنم. به زور گوشی موبایلم را گرفت و رفت»، «ماشینم را در مسیر جنوب به شمال یادگار امام، کنار پمپ بنزین پارک کرده بودم، به‌خاطر گرمای هوا شیشه پایین بود.

اصلا نمی‌دانم از کجا پیدایشان شد، گوشی‌ام را زدند و با موتور در جهت خلاف اتوبان رفتند»، «کنار اتوبان ستاری منتظر تاکسی بودم، یک ون طوسی جلوی پایم ایستاد و به زور مرا به داخل کشیدند، انگشترم را به زور درآوردند و پول و موبایلم را هم گرفتند و همان جا از ماشین پرتم کردند بیرون»، «یک ماشین من دارم و یک ماشین پسرم، اما فقط یک پارکینگ داریم و مجبوریم ماشین دوم را در خیابان بگذاریم. حداقل ماهی یک‌بار باتری ماشین را می‌دزدند و یک‌سال است این وضع ادامه دارد»، «محل کارم در خیابان شریعتی است و تقریبا از گرگ و میش هوا، خیابان خلوت می‌شود و موتورسواران سارق شروع به پرسه زدن می‌کنند.

تنها که باشی یا باید گوشی موبایلت را بدهی یا طلاهایت را»، «دندان‌های لمینت، ناخن‌های کاشته شده، لب‌های پروتز و انگشتر برلیان؛ اینها مشخصات زنی بود که گوشی موبایلم را سرقت کرد»، «برادرم تازه آیفون ۱۳خریده بود که یک شب با سروصورت زخمی به خانه آمد، همان ورودی خانه گوشی را از او دزدیده بودند؛ چون مقاومت کرده بود، کتکش زده بودند». فیلم‌هایشان هم که در فضای مجازی منتشر می‌شود، عجیب‌تر است؛ «فیلم برای یکی از خیابان‌های شهریار است، ۳نفره زنی را دوره کرده و اسلحه را روی سرش گذاشته‌اند.

النگوهایش را قیچی می‌کنند، با آرامش سوار ماشین می‌شوند و می‌روند...»، «ترافیک نیایش است، یک نفر با قمه از گاردریل میانی اتوبان بیرون می‌آید و در ماشین را باز می‌کند. خفت‌گیر است...»، «از سمت راست خودرو یک موتور رد می‌شود، راکب با دست آینه ماشین را خم می‌کند، دستی که برای درست کردن آینه از ماشین بیرون می‌آید، طعمه دزدان است و همان زمان یک نفر طلاهایش را می‌برد...»، «خانوادگی دزدی می‌کنند، زن عقب ماشین می‌نشیند و پدر و پسر جلو. زن‌ها طعمه‌هایشان هستند و به بهانه اینکه پسر خانواده، فرد خارجی است و قصد خرید طلا دارد، اما به او طلای قلابی داده‌اند و به‌دنبال طلای اصل است، طلای مسافرانشان را سرقت می‌کنند...»‌، «مقابل پارکینگ خانه منتظر باز شدن در است و ناگهان یک نفر از پنجره ماشین قمه را روی گردنش می‌گذارد...» و... .

دزدی شغل و زندان تفریح شده!

دزدها متفاوت شده‌اند و این اتفاق را می‌توان در عکسی که چند روز پیش منتشر شد هم دید. مقابل دوربین می‌خندند و هیچ ترسی ندارند. پیش از این دزدهای حرفه‌ای‌تر و خشن‌تر هم التماس می‌کردند که عکسی از آنها منتشر نشود. این تفاوت، افزایش سرقت‌ها و حتی وقیح‌تر شدن سارقان را در چند بخش باید دید؛ از هم پاشیدگی و گسیختگی خانواده‌ها، خلأ قانونی، جری شدن بودن مجرمان، شغل شدن دزدی و مصرف موادمخدر.

اینها را مهدی ابراهیمی می‌گوید که خودش سال‌هاست خبرنگار حوزه حوادث و جرم است؛ هم دزدهای نسل قدیم را دیده و هم سارقانی که اکنون شکل و شمایل‌شان فرق کرده: «خلأهای قانونی باعث آسودگی خاطر مجرمان شده؛ به‌ویژه اینکه پیش از ایجاد زیرساخت‌هایی ازجمله پابندهای الکترونیکی، درباره زندان‌زدایی صحبت می‌شود. تعداد زندانیان بالاست و براساس قانون به جز جرائم سنگین، قتل و سرقت مسلحانه، بقیه مجرمان می‌توانند با وثیقه آزاد شوند؛ به همین دلیل یک دزد خیالش راحت است که چند روز پس از دستگیری، آزاد می‌شود.»

به‌گفته او در برخی کشورها اگر سارق برای ۳۰سرقت دستگیر شود، مجازاتی متناسب با همان میزان سرقت خواهد داشت، اما در ایران ۱۰سرقت یا ۵۰سرقت فقط یک مجازات برای سارق دارد: «اگر سرقت اولی باشد، ۳ماه و یک روز و اگر سابقه‌دار باشد، نهایت ۷سال. در مواردی هم که شاکی خصوصی ندارد، شامل عفو می‌شود. زندانی هم شوند به‌راحتی مرخصی می‌گیرند و در برخی موارد، حین مرخصی سرقت هم می‌کنند.

به لحاظ اطلاع از قانون هم حرفه‌ای‌تر شده‌اند.» ماجرای سرقت‌ها به همین جا ختم نمی‌شود و اگر قرار باشد جبران خسارت مالباخته باشد، پای خانواده‌ سارقان به میان می‌آید. این هم نکته‌ دیگری است که ابراهیمی به آن اشاره می‌کند: «یک گوشی ۲۰میلیونی سرقت شده، پس از دستگیری سارق، خانواده او وارد ماجرا می‌شوند و آنقدر التماس می‌کنند که مالباخته رضایت می‌دهد؛ حتی اگر ۱۰۰میلیون تومان هم سرقت کرده باشند، در نهایت با ۲۰میلیون رضایت می‌گیرند.

شرایطی که دزدی را برایشان به صرفه کرده است. یک کارمند را درنظر بگیرید در طول یک‌سال چه میزان درآمد دارد و یک سارق با سرقت‌های روزانه به چه درآمدی می‌رسد!» او معتقد است زندان برای این افراد شغل و تفریح شده؛ چراکه تغذیه و محل خوابشان رایگان است و در زندان هم بیکار نمی‌مانند. این خبرنگار درباره تغییر شکل سرقت‌ها هم می‌گوید: «آمار سرقت‌های مسلحانه در کل کشور کاهش پیدا کرده؛ چراکه هم زندان و مجازات سنگین دارد و هم به‌دلیل جنبه عمومی جرم شامل گذشت نمی‌شود؛ به همین دلیل سارقان بیشتر مرتکب جرائم خرد می‌شوند. سرقت روزانه ۵تا ۱۰گوشی برای آنها پردرآمدتر از سرقت مسلحانه از طلافروشی است. زمانی هم که دستگیر شوند، اقدام به سرقت آنها زورگیری عادی است و مجازاتشان همان ۳ماه و یک روز تا ۷سال است.»

او درباره اینکه چرا سارقان این روزها از مردم طلبکار هستند و سرقت را حق خودشان می‌دانند و انواع خشونت‌ها را انجام می‌دهند، می‌گوید: «اکثر سارقان هم موادمخدر صنعتی مصرف می‌کنند که هزینه‌بر است. از سوی دیگر اختلالات روانی و سرکوب‌های دوره کودکی هم باعث می‌شود که آنها در جوانی عقده‌گشایی کنند.

شما کودکان کار را ببینید که سرچهارراه‌ها زمانی که می‌خواهند شیشه ماشین‌ها را پاک ‌کنند در برخی موارد با انواع توهین‌ها و برخوردهای خشمگین راننده‌ها مواجه می‌شوند. چطور می‌توان انتظار داشت که تعدادی از آنها با چنین کینه و عقده‌هایی، در آینده به ماشین‌های مردم رحم کنند.» او درباره اینکه با وجود افزایش سرقت‌ها، چه باید کرد؟ می‌گوید: «در کل دنیا وضعیت همین است و شاید در برخی نقاط فجیع‌تر از ایران هم باشد، اما تنها کاری که قوه قضاییه، صدا و سیما و رسانه‌ها باید انجام دهند اطلاع‌رسانی مناسب است با راهکار.

هیچ برنامه آموزشی در صدا و سیما وجود ندارد که به مردم درباره خطرات این سرقت‌ها هشدار دهد و به بهانه سیاه‌نمایی هیچ محتوایی در این‌باره تولید نمی‌کنند. مگر پلیس چه میزان می‌تواند گشتزنی داشته باشد و مانع از این سرقت‌ها شود. دزدها هم می‌دانند کجا حضور داشته باشند که پلیس کمتر حضور دارد. پس افزایش آگاهی مردم ضروری است.»

به‌گفته این فعال رسانه‌ای به جز یک گروه کم که در رفاه کامل زندگی می‌کنند سایر افراد جامعه با مشکلات اقتصادی متعددی مواجه هستند. اینگونه سرقت‌ها از طبقه متوسط و قشر ضعیف جامعه باعث می‌شود که گاهی افراد دار و ندارشان را از دست بدهند. این مسئله ناراحتی دارد و چنین سارقانی قابل بخشش نیستند.

برخی سرقت‌ها آثار تکان‌دهنده‌ای دارند

جامعه جوانی داریم. جوانان که نزدیک به ۷۰درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. خاستگاه این جامعه جوان با گذشته فرق کرده و یک تغییر نسل، رویکرد و دیدگاه دارد. آنها از طبقات مختلفی برخوردارند و تأثیر پیشرفت همگانی در جامعه جهانی هم روی رویکرد، طرز فکر، تیپ شخصیتی و شرایط زندگی آنها تأثیر گذاشته است. گاهی برخی از آنها به پدیده دزدی روی می‌آوردند و در میانشان برخی به‌دنبال هیجان و برخی دیگر به‌دنبال پاسخگویی به عقده‌های شخصیتی خود هستند.

اینها نکاتی است که ناصر قاسم‌زاده، دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه درباره تغییر نسل یا طبقه اجتماعی سارقان فعلی به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «هر قدر مسائل و مشکلات جوانان بیشتر شود، میل به خروج از خانواده و روی آوردن به گروه‌هایی که در آنها حس همدلی، درک شدن، سرزنده بودن، هویت و... بیشتری دارند، افزایش پیدا می‌کند و ممکن است حضور در این گروه‌ها به تجربه‌های هیجانی منفی هم ختم شود و یکی از آنها سرقت باشد.»


او درباره انتشار تصاویری از سارقان که لبخند می‌زنند یا بدون هیچ شرمندگی مقابل دوربین قرار می‌گیرند، هم می‌گوید: «سارقی که مقابل دوربین حالت شادی دارد، انگار قرار است پس از دستگیری به جشن برود و این یک توهین به قانونگذار و جامعه است. زندان باید جایی باشد که فرد مجرم هنگام ورود به آن بازسازی و بازتوانی داشته باشد. اقداماتی که فرد را نسبت به رفتاری که داشته پشیمان کند.

آگاه‌سازی و توانبخشی اجتماعی باعث می‌شود که در برگشت مجرمان به جامعه مسائل و مشکلات آنها حل شده باشد تا در ساختار مناسب اجتماعی قرار بگیرند. اما معمولا این مسئله در زندان‌ها رخ نمی‌دهد و آثار تأدیبی فردی که زندانی می‌شود مضاعف‌شده مجرمیت است. لازم است این ضعف درون سازمان زندان‌ها برطرف شود.»

دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه درباره آثار مخرب این سرقت‌ها بر مردم می‌گوید: «در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که میزان استرس و اضطراب بالاست. از سوی دیگر عصر اطلاعات است و نمی‌توان فضای مجازی و تبادل اطلاعات را محدود کرد. در این فضا وقتی اطلاعات منتشر می‌شود، به‌ویژه بخش زیادی از مردم جامعه و حتی جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ ناخواسته با افزایش میزان اضطراب مواجه می‌شوند. کسانی که حتی برای بیرون رفتن هم دغدغه خواهند داشت. باید در این‌باره محتوای آموزشی، راه‌های مراقبتی، اطلاع‌رسانی به مردم ارائه شود.»


او ادامه می‌دهد:‌ «برخی سرقت‌ها آثار تکان‌دهنده‌ای در جامعه دارند و نباید فقط ختم به دستگیری شوند. با انتشار محتوای مناسب درباره دلایل وقوع جرم، زندگی گذشته سارق و برخوردهای قاطع با مجرم باید از افزایش چنین جرائمی جلوگیری کرد؛ درحالی‌که اکتفا کردن به خبر دستگیری، می‌تواند به بی‌اعتمادی مردم منجر شود.»

تشدید برخورد با سرقت‌های خشن

آنهایی که فیلم سرقت‌هایشان به سرعت در فضای مجازی دست به‌دست می‌شود، دستگیری‌شان زمان طولانی نمی‌برد. دزدان شهرستان شهریار یک هفته‌ای بازداشت شدند و خفت‌گیر اتوبان نیایش هم یک روزه، اما انگار همین‌جا ختم ماجراست و داستان باز هم تکرار می‌شود با دست به‌دست شدن یک فیلم دیگر از سرقت‌هایشان در فضای مجازی. اما سرقت‌هایی که فیلم ندارند و روزانه مال مردم را به یغما می‌برند، شاید کمتر شناسایی شوند و مالباختگان هم به اموال مسروقه خود نمی‌رسند.

به تأکید بسیاری از کارشناسان، قوانین برای توقف اینگونه جرائم کافی نیست و روند افزایشی آن هم موید چنین مسئله‌ای است؛ این در حالی است که حسین اشتری، فرمانده کل انتظامی ایران پس از انتشار فیلم زورگیری از راننده یک خودرو در بزرگراه نیایش و دستگیری او، خواستار اعدام این زورگیرها در همان محل وقوع جرم شد تا برای دیگران «درس عبرتی» شود.

از سوی دیگر علی صالحی، دادستان تهران هم گفته «اعمال ارفاق و تسهیلات قانونی برای جرائم خشن، سارقان مسلح و سابقه‌دار، سارقان به عنف، زورگیرها، آدم‌ربایان و اراذل و اوباش درنظر گرفته نمی‌شود و دستگاه قضایی با این افراد قاطع‌تر و به‌صورت ویژه برخورد خواهد کرد.»

منبع: همشهری