به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: عباس عبدی در توئیتی نوشت «فولاد مبارکه در ۱۴۰۰ موفق به تولید ۷۳۴۱ هزار تن فولاد شد که نسبت به تولید سال ۹۹ که ۷۷۹۵ هزار تن بود، کاهش تولید را داشت و این کاهش عمدتا به علت خاموشیهای برق تابستان بود. آنان که کاهش قطع برق و گاز مردم را از افتخارات دولت میدانند بهتر است به تبعات آن هم توجه کنند».
تخطئه دولت فعلی به خاطر کاهش آمار تولید فولاد مبارکه در سال گذشته به نسبت سال ماقبل و اشاره به مدخلیت خاموشیها و قطع برق در تابستان ۱۴۰۰، در سالی است که اولا تا اوایل شهریور ماه، هنوز دولت روحانی بر سر کار بود و ثانیا مسئولیت نیروگاه نساختن و خاموشیهای ناشی از آن، متوجه دولت هشت ساله روحانی بوده است. با این حال جای تعجب است که عبدی از شدت سریکاری و مخالفخوانی کورکورانه و به هر قیمت، به جای انتقاد از روحانی و وزیر نیروی وی، دولت فعلی را متهم میکند، بیآن که توضیح دهد چرا در همان زمان تشدید خاموشیها و تعطیلی کارخانهها، ساکت بود و اعتراض نمیکرد!
گفتنی است منطق غلط و مشکوک نیروگاه نساختن بود که موجب کاهش تولید برق شد. وزیر نیروی دولت روحانی ادعا کرده بود «ساخت نیروگاه برای ۲۰۰ ساعت، توجیه اقتصادی ندارد و زیر بار فشار مافیای نیروگاهسازی نمیروم»! خروجی این سوءمدیریت، خاموشیهای گسترده و بیحساب و کتابی بود که موجب میشد مردم و صنایع حتی نتوانند به جداول منتشره درباره زمانبندی خاموشیها اعتماد کنند.
یادآور میشود عبدی (متهم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان) چند روز قبل هم توئیت زده بود: «آخرالزمان سیاست. فقط چند روز کافی بود تا مدیرمسئول کیهان نیز، پس از آن مصاحبه تند به برجام سلام دهد»... این تحریف گل درشت در حالی بود که گزارش و تیتر اول کیهان به هشدار و پرهیز دادن درباره
«تله تازه آمریکا در بازی با لغو تحریمها» اختصاص داشت.
همچنین چند ماه قبل، وقتی که رویترز از قول یک مقام ارشد آمریکایی نوشت «واشنگتن صریحا اعلام کرده که نمیتواند به #ایران تضمین حقوقی بدهد که دولت آینده آمریکا به توافق پایبند باشد. این اظهار عجز درباره ارائه تضمین، در واقع اعترافی صریح نسبت به ناتوانی دولت بایدن برای تأمین یکی از ضرورتهای توافق است»؛ عبدی احساس مسئولیت کرد تا به رفع و رجوع ماجرا بپردازد و بنویسد
«این مورد از ابتدا گفته شده بود و چیز جدیدی نیست، و ربطی هم به عجز بایدن ندارد، بلکه ناشی از ماهیت برجام است که نوعی توافق است و نه قرارداد. قدرت ایران، تضمین اجرای برجام مطابق منافع ماست و نه تضمین آمریکا. ایران هم میتواند توافق را اجرا نکند. آنان از ما تضمین نمیخواهند».
این اعتراف دیرهنگام در حالی بود که به هنگام هشدار منتقدان درباره تضمین نداشتن برجام و امکان نقض آن، و درست زمانی که نشریات زنجیرهای ادعا میکردند امضای کری تضمین است، باز هم عبدی یا ساکت بود یا توافق بیضمانت را بزک میکرد.
در موضوع تصویب ارز ۴۲۰۰ تومانی هم، زمانی که روزنامه اجارهای اعتماد تیتر زد «بازگشت اسحاق؛ اعتماد از حضور مقتدرانه جهانگیری برای حل بحران ارزی گزارش میدهد»، عبدی باز هم غائب بود؛ اما وقتی کار از کار گذشت و ظرف سه سال، بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار ارز دولتی دچار ریخت و پاش و رانت شد، همان روزنامه، از قول عباس عبدی تیتر زد: «دلار ۴۲۰۰ تومانی؛ استخوانی در گلوی دولت»! او سپس با ادبیات وقیحتری در توئیتر نوشت «دو پوست موز زیر پای دولت (رئیسی) است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟».