اغتشاشات اخیر را می توان از منظرهای مختلفی تحلیل کرد اما آنچه می تواند راهکار حل مسئله باشد ریشه یابی دقیق از علت واقعی این حوادث است که در این گزارش به آن پرداخته ایم.

به گزارش مشرق، رهبرانقلاب، ۱۱ مهرماه در دانشگاه امام حسن مجتبی فرمودند: « این حرکات عادّی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامه‌ریزی داشت... چه کسی این را برنامه‌ریزی کرده؟ بنده بصراحت میگویم این برنامه‌ریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنباله‌روهای آنها است... حالا انگیزه‌ی دولتهای خارجی چیست؟ آنچه بنده احساس میکنم، انگیزه‌ی آنها این است که احساس میکنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همه‌جانبه است و این را نمیتوانند تحمّل کنند؛ این را احساس میکنند، می‌بینند. می‌بینند که بحمدالله بعضی از گره‌های قدیمی در حال گشوده شدن است.»

رهبرانقلاب به صراحت منشا این اغتشاشات را خارجی معرفی کردند و علت آن را پیشرفت و حرکت ملت ایران دانستند. حرکت و پیشرفتی که رهبرانقلاب از آن سخن می گویند چیست؟ کدام حرکت ملت ایران سبب شده است دشمن چنین دست به کار شود و تمام اشرار عالم را از سلطنت طلبان و منافقان و تجزیه طلبان و ... سر خط کند تا علیه این ملت بزرگ دست به اغتشاش بزنند؟

تحولات را در دو سطح ببینید: اول سطح بین الملل و دوم سطح داخلی

اول: نظام سیاسی جهان در حال تغییر است

رهبرانقلاب در سخنرانی ۲۲ مهرماه خود فرمودند: « روزبه‌روز بیشتر واضح میشود که نقشه‌ی سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مسئله‌ی یک‌قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت ــ یا دو قدرت؛ فرق نمیکند ــ بر کشورها و بر ملّتها و مانند اینها، مشروعیّت خودش را از دست داده؛ یعنی ملّتها بیدار شده‌اند. نظام تک‌قطبی مطرود شده است و بتدریج دارد مطرودتر میشود.»

چند سال قبل ولادیمر پوتین به دنبال عضویت در ناتو بود اما حالا روسیه برای آنکه بتواند شر ناتو را از مرزهای خود کم کند یک جنگ بزرگ را شروع می کند و حاضر است هزینه بسیار زیادی را بپذیرد تا نفوذ ناتو را که منشا خطرات زیادی برای روسیه خواهد شد متوقف کند. در قبال این جنگ، روسیه تحت شدیدترین تحریم ها قرار گرفت و اکنون یکی از امیدهای این کشور؛ تجربه ایران در دور زدن تحریم ها و فرصت های اقتصادی و تجاری است که ایران می تواند برای روسیه فراهم کند. 

چین هم تحولات جدیدی را طی کرده است. اکنون می توان گفت چین که زمانی اقتصاد دوم جهان بود آمریکا را پشت سر گذاشته است و به مرور به قدرت مسلط اقتصادی جهان تبدیل می شود. کشورهایی مانند هند نیز که دارای اقتصاد قدرتمند و بزرگی هستند شرایط مناسبی را در شرق جهان برای تبادلات تجاری خود مشاهده میکنند.

به وضوح می توان درک کرد که دنیای شرق از سرگیجه پس از جنگ جهانی دوم خارج شده است. شرق در حال قدرت گیری است و در این میان ایران بازیگر جدی این صحنه است. علت این ادعا روشن است: ۱- موقعیت برتر استراتژیک چه به جهت انرژی و چه به جهت جغرافیایی و زیرساخت های ارتباطی و ... ۲- ایدوئولوژی و توان گفتمان سازی برای استقلال و پیشرفت

توضیح کوتاه بند اول اینکه ایران هم پهنه وسیعی دارد که کشورهای مهمی را به هم متصل میکند و هم ذخایر ارزشمندی دارد که امکان تامین انرژی لازم را جهت توسعه فراهم میکند. هر دو برای یک بازیگر استراتژیک بین الملل ضروری است. در خصوص توان گفتمان سازی هم اینکه هیچ کدام از کشورهای دنیای شرق اکنون دارای هویت گفتمانی نیستند. مبنای فکری و اقتصادی آنها همان مبنای غربی است. همان تفکراتی که در غرب تولید شده است در این کشورها نیز مبنا قرار گرفته است. لذا تنها کشوری که امکان یک جریان سازی جدید فکری و فرهنگی دارد اندیشه سیاسی اسلامی است که سررشته آن در اختیار ایران است.

دوم: ایران از بن بست خارج شده است

ایران پس از دولت سیزدهم با ایران پیش از دولت سیزدهم قابل مقایسه نیست. دولت روحانی را می توان بی عرضه ترین دولت تاریخ ایران پس از انقلاب دانست. دولتی که برای پرداخت حقوق کارمندان خود درمانده بود و در سالهای آخر خود مجبور شد برای هزینه های جاری خود اوراق پیش فروش کند و به نوعی دولت سیزدهم را در همان بدو کار با یک بدهی سنگین مواجه کرد. روحانی دولت را با بی مسوولیتی تمام و با بدهی های سنگین و قفل شده ترین حالت ممکن تحویل رئیس جمهور بعد از خود داد.

روحانی با دو وضعیت مخاطره آمیز مواجه شده بود: اول آنکه اصلی ترین ایده او برای مدیریت کشور یعنی مذاکره با شکست مواجه گشته بود و دوم آنکه تمام راهکارهای جایگزین را تا آخرین لحظه فدای ایده شکست خورده خود کرد.

خیانت مهمی که در دولت پیشین رقم خورد این بود که تمام امید کشور به سمت غرب هدایت شد تا به واسطه مذاکره، تحریم ها رفع شود و اقتصاد کشور رونق بگیرد که نشد. از طرفی دولت و جریان حامی دولت کوچکترین چرخش به سمت شرق را جهت جایگزینی غرب برای ایجاد تعاملات اقتصادی و تجاری ممنوع کرده بود. کمترین صحبت از شرق نیز در فضای رسانه منکوب میشد گویی غرب گرایی چون ناموس برای دولت قبل مهم بود.

دولت سیزدهم که وارد صحنه شد در قدم اول کرونا را با تولید انبوه و واردات سنگین واکسن از صحنه کشور حذف کرد. عملا کشور به یک حالت عادی جهت تولید و رشد اقتصادی بازگشت. به گفته خاندوزی وزیر اقتصاد، ۷۰ هزار میلیارد تومان از بدهی اوراق دولت روحانی نیز در همین سال اول تسویه شد. بنا به گفته سخنگوی اقتصادی دولت در بهار امسال رشد اقتصادی کشور به ۳.۸ درصد و بدون احتساب نفت ۴.۳ درصد رسید و تورم بهای تولیدکننده نیز از ۷۳ درصد به ۴۹ درصد رسید. این عدد و رقم ها را بگذارید در کنار عدد و رقم های نزدیک صفر درصد در سالهای دولت روحانی.

همزمان کشور از غرب به شرق چرخید و ایران در حال ورود به قراردادهای بزرگ تجاری و زیرساختی با قدرت های اصلی اقتصادی جهان همچون چین و روسیه است. 

تعمیق قدرت فرهنگی ایران در داخل و خارج از کشور

همین یک سال گذشته پس از کرونا، جمعیت حاضر در پیاده روی اربعین رکورد شکست. آمار زائران اربعین امسال به گفته رئیس ستاد مرکزی اربعین حدود ۳.۵ میلیون نفر شد. حضور این جمعیت در پیاده روی بزرگ اربعین در کنار سایر شیعیان و غیر شیعیانی که برای زیارت اباعبدالله وارد عراق شدند یک شوک بزرگ به حساب می آید.

علاوه بر آن سرود سلام فرمانده که نه تنها در جان کودکان و نوجوانان ایرانی نشست بلکه در بسیاری از کشورهای مسلمان نسخه عربی و زبان محلی آن ساخته شد و تبدیل به یک سرود فرا ملی مشترک شد. می توان گفت یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی جهان تشیع که هم حماسی بود و هم جامعه کودک و نوجوان را وارد گود کرد همین تولید مهم جبهه انقلاب بود. سلام فرمانده سوخت فرهنگی چندین دهه آینده فراهم کرد و این نیز برای جبهه دشمنان اسلام گران آمد.

اقدامات کلان دیگری هم که در سالهای گذشته رقم خورد، دشمنان این نظام را بیشتر نگران کرد. از عید غدیر ۱۰ کیلومتری تا کمک های مومنانه همه ملت بزرگ ایران برای دشمنان قابل تحمل نبود.

چرا رشد ایران با واکنش دشمنان مواجه می شود؟

شاید پاسخ به این سوال هم مهم باشد. چرا دشمن از رشد ایران نگران و ناراحت می شود؟ چرا هر زمانی ایران پیشرفت می کند با واکنش دشمنانمان مواجه می شویم؟

سردار سلامی پاسخ این سوال را اینگونه می دهد: « وقتی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد شاه‌مهره‌های شطرنج سیاسی دشمن از دست رفت، اولین پیام این بود که آمریکا نمی‌تواند از نظام‌های سیاسی متحد خود حمایت کند و نظام‌های سیاسی متکی بر ایالات متحده آمریکا به سرعت قابل فروپاشی هستند. این مسئله برای آمریکایی‌ها بسیار سخت بود.

اولین واکنش نظام یافته و سازمان یافته دشمن به این تغییر موازنه جنگ بود... جنگ باز هم به کاهش اعتبار قدرت آمریکا در جهان کمک کرد؛ هم قدرت سیاسی و هم قدرت نظامی. هنگامی که این جنگ جهانی نابرابر با پیروزی انقلاب اسلامی خاتمه یافت دوباره یک سقوط آزاد در آن شعاع تاثیر آمریکا رخ داد. به مرور که جلوتر می‌رویم استراتژی مهار دوگانه که در زمان کلینتون رخداد نیز شکست خورد. باید گفت هرچه به جلوتر می‌رویم آمریکایی‌ها در مقابل انقلاب اسلامی با شکست‌های متوالی و سریالی استراتژیک در جهان روبه‌رو هستند که این شکست ها نه فقط نسبت ما با آمریکا را تغییر می‌دهد بلکه نسبت همه جهان را با آمریکا تغییر می‌دهد.»

تحمل کشوری که زیر سایه تحریم آمریکا در حال تبدیل شدن به قدرت مهم جهانی است برای آمریکایی ها سخت است. آنهم در شرایطی که آمریکا خود در حال افول است. آمریکا در تمام این سالها که ایران قدرت گرفته است با شکست های سنگین پروژه های منطقه ای خود مواجه بوده. پروژه افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن و داعش به طور کامل شکست خورده است. آمریکا در نهایت مجبور شد از منطقه خارج شود و عملیات های اصلی این منطقه را در اختیار دیگر کشورها قرار دهد.

بدون جهت گیری می توان گفت ایران اکنون در قدرتمندترین وضعیت ۴۰ سال گذشته خود قرار دارد و آمریکا و متحدانش در ضعیف ترین وضع سالهای اخیر. مثال عوامانه ای وجود دارد که می گوید اگر گربه راه فراری برای خود پیدا نکند چنگ می اندازد. اغتشاشات اخیر مصداق همین چنگ انداختن های دشمنانی است که گوشه رینگ مبارزه گرفتار شده اند.

منبع: فارس