کد خبر 1428961
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۹

اوج تبعیت پذیری اتحادیه اروپا از امریکا را در ماجرای اغتشاشات اخیر در ایران می‌توان دید. اقدامات جنایت‌کارانه حامیان و محرکان اغتشاشات در ایران پاسخ درخور را می‌طلبد که البته زمان آن دور نخواهد بود.

به گزارش مشرق، عباس حاجی نجاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هفته گذشته درحالی‌که یک نشریه فرانسوی کشورهای اروپایی را همچون گوسفندانی در داخل یک قایق به تصویر کشیده بود که یک کشتی امریکایی آن را در دریا به دنبال خود می‌کشید، در توضیح این کاریکاتور نوشته بود که امریکا کشورهای اروپایی را مثل گله گوسفند به هر سمت بخواهد می‌برد.

اوج این تبعیت پذیری اتحادیه اروپا از امریکا را در ماجرای اغتشاشات ماه گذشته در ایران می‌توان دید که بعد از اعلام صریح مقامات امریکایی و اروپایی مبنی بر اینکه دیگر برجام و مذاکرات هسته‌ای برای آن‌ها اهمیتی ندارد و اولویت آن‌ها حمایت از این اغتشاشات برای اهدافشان است، کشورهای اتحادیه اروپا با زمینه‌سازی برای تشکیل اجتماعات اعتراضی علیه ایران با فراخوان عوامل ضدانقلاب و مزدوران خارجی و همچنین تحریم مقامات و نهادهای ایرانی تلاش می‌کنند تا به‌زعم خود آتش اغتشاشات را در ایران همچنان شعله‌ور نگاه‌دارند و نگذارند تا نتیجه تلاش و غوغا سالاری یک‌ماهه صهیونیست‌ها، انگلیسی‌ها و گاوهای شیرده امریکا در منطقه به‌ویژه رژیم سعودی که تمام توان خود را با بهره‌گیری از گروه‌های تروریستی و شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی برای روشن کردن آتش این فتنه به کار گرفته بودند، خاموش شود، نظیر فراخوان تجزیه‌طلبانی که روز شنبه در آلمان با همکاری و حمایت این کشورها و صحنه‌گردانی عوامل گروهک‌های ضدانقلاب و معاند لانه گزیده در این کشورها صورت گرفت.

ریشه اصلی تقابل برخی از کشورهای اروپایی با ایران که در حمایت کور از این اغتشاشات به اوج خود رسیده است، اگرچه به زیرساخت‌های فکری و تقابل اندیشه لیبرالیستی با تفکر نظام دینی و خوی سلطه‌گرانه اروپایی‌ها بازمی‌گردد، اما ویژگی‌های اروپای امروز و ضعف و ناتوانی آن در مواجهه با مسائل جهانی و تبعیت کورکورانه از برنامه امریکایی‌ها در مواجهه با جنگ اوکراین و مسائل منطقه غرب آسیا ازجمله ایران، را در گفت‌وگوی سه سال پیش مکرون رئیس‌جمهور فرانسه با هفته‌نامه انگلیسی اکونومیست به‌آسانی می‌توان دید. رئیس‌جمهور فرانسه، که در سال‌های اخیر در داخل این کشور با بحران و آشوب‌هایی که موجودیت نظام کنونی و مبانی فکری آن کشور را هدف گرفته مواجه شده است، وضعیت اروپا و امریکا را این‌گونه ترسیم می‌کند:

۱-ازنظر ژئوپلیتیک، اروپا در حال محو شدن است. ما در اروپا دچار بحران اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی هستیم. ۲-امریکا بی‌ثبات است و قابل‌اعتماد نیست. ۳-شکست در سوریه نشان داد بلوک غرب در حال فروپاشی است. ۴-مکرون با اشاره به اینکه ناتو دچار مرگ مغزی شده است، نسبت به تداوم سیاست دفاع جمعی ناتو به رهبری امریکا ابراز تردید کرده و می‌گوید اروپایی‌ها نباید بیش از این برای حمایت و دفاع از ناتو صرفاً به امریکا متکی باشند. ۵-مکرون شرط احیای قدرت اروپا را خلاصی از سلطه امریکا دانسته و تأکید می‌کند زمان آن رسیده که کشورهای اروپایی در خاورمیانه دیگر خود را شریک کوچک‌تر امریکا ندانند. اما اروپایی‌ها نه‌تن‌ها قادر به عمل به این توصیه نشدند، بلکه به دلیل همان ضعف‌ها که اشاره شد روزبه‌روز استقلال و اعتبار خود را در مسائل جهانی ازدست‌داده و حال به‌گونه‌ای شده است که نشریه فرانسوی آن‌ها را همچون گوسفند دنباله‌رو امریکا توصیف می‌کند.

برنامه‌ریزی برای تشکیل اجتماعات تجزیه‌طلبان و یا تحریم شخصیت‌ها و نهادهای ایرانی، اگرچه اقدامی سمبولیک و باهدف تشدید فشارهای بین‌المللی علیه ایران صورت پذیرفته است، اما نشان از برخورد دوگانه غربی‌ها با مسائل حقوق بشر و دخالت صریح آن‌ها در مسائل داخلی ایران دارد. در ماجرای اخیر در ایران آنچه بسیار روشن بود نقش رسانه‌های وابسته به گاوهای شیرده امریکا در منطقه و به‌ویژه اروپایی‌ها در بحران‌سازی داخلی و تحریک ایرانیان در داخل و خارج در دامن زدن به اغتشاشات، پیرامون مسئله‌ای بود که بر اساس یک دروغ رسانه‌ای و روایت‌سازی جعلی در مورد فوت خانم مهسا امینی آغازشده وبر اساس یک نقشه از پیش طراحی‌شده، کشور را وارد یک چالش چندروزه کرد.

تأمل در اهداف سعودی‌ها و غربی‌ها در دامن زدن به این ماجرا با توجه به اعترافات صریح امریکایی‌ها و اروپایی‌ها مبنی بر اینکه مذاکرات هسته‌ای برجام دیگر برای آن‌ها اهمیتی ندارد و براین اغتشاشات تمرکز کردند، نشان‌دهنده اهداف مشترکی است که آن‌ها در ماجرای مذاکرات هسته‌ای و یا همین حوادث اخیر دنبال می‌کنند و آن همانا مسئله‌سازی برای تشدید فشار همه‌جانبه علیه ایران و اهداف سلسله مراتبی است که به‌زعم آن‌ها درنهایت باید به براندازی نظام جمهوری اسلامی منجر شده و در شکل حداقلی آن تغییر رفتار نظام و کوتاه آمدن از اجرای قوانین شرعی و استحاله نظام از درون است.

ادعای نقض حقوق بشر در ایران در حوادث اخیر، در حالی است که در طی سال‌های اخیر کشورهای اروپایی مأمن اصلی تمامی گروه‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب به‌ویژه منافقین هستند که در طی سال‌های اخیر در قتل‌عام بیش از هزاران نفر از مردم ایران دست داشته و اکنون با هدایت همان گروهک‌های تجزیه‌طلب مشغول توطئه علیه ایران هستند، تشدید فشارها و تحریم‌ها علیه مردم ایران برای جلوگیری از دسترسی مردم ایران و به‌ویژه بیماران به داروهای موردنیاز، عدم اجرای تعهدات خود در برجام بعد از خروج امریکا از آن، برخورد دوگانه با اعتراضات در مقایسه با رفتار پلیس خودشان با معترضان، آموزش اقدامات تروریستی نظیر بمب‌گذاری و تولید مواد انفجاری و آتش‌زا از طریق شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای، ازجمله موضوعاتی است که صلاحیت آن‌ها در مورد هرگونه اظهارنظر در خصوص مسائل داخلی ایران را زیر سؤال می‌برد؛ و این در حالی است که هدف اصلی آن‌ها از این فشارها و تحریک‌ها و تحریم‌ها علاوه بر القای انزوای بین‌المللی ایران فعال نگه‌داشتن کانون اغتشاشات و اعلام صریح به اغتشاش‌گران برای باقی ماندن درصحنه و تداوم تخریب‌ها، آتش زدن اماکن عمومی نظیر مساجد، حسینیه‌ها و اقدامات تروریستی و آن‌گونه که یکی از کارشناسان آن‌ها افشا کرد، تجزیه و سوریه‌سازی ایران است.

در مواجهه با این اقدامات گوسفندان و گاوهای شیرده امریکا، اگرچه ایران متقابلاً چند مقام اروپایی را تحریم کرده است، اما این تحریم در پاسخ به آن تحریم‌هاست اقدامات جنایت‌کارانه حامیان و محرکان اغتشاشات در ایران پاسخ درخور را می‌طلبد که البته زمان آن دور نخواهد بود.

برچسب‌ها