به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: صهیونیستها به قیمت بدکارگی وزیر خارجهشان با چند سلطان و امیر و شاهزاده و دستنشاندههای عربی، از اوایل سال ۲۰۰۰ به این سو ادعا کردند که رژیم آنها، در آستانه یک جهش بزرگ در جهان عرب و کشورهای اسلامی قرار گرفته و با عادیسازی روابط با این کشورها، بیش از پیش به یک پدیده مشروع و عادی در منطقه تبدیل میشوند. بدیهی است که هرزگی این دستنشاندهها و شاهزادگان و بسیاری از اسرار دیگر که به حفظ کرسی سلطه آنها مرتبط و خدماتی که به صهیونیستها در آشکار و پنهان کردهاند، علاج عقده صهیونیستها نبوده، ولی جام جهانی واقعیت امر را بهخوبی نشان داد.
چند خبرنگار صهیونیست که برای پروژههای بزرگتر وارد دوحه شده بودند، از همان بدو ورود به فرودگاه با چنان واکنشی از سوی آحاد ملتهای حاضر در جام جهانی مواجه شدند که در رسانههای خود اعتراف کردند، وجودی تنفربرانگیز داشته و تقریباً هیچیک از گردشگران ورزشی در دوحه به آنها خوشامد نگفت. بالعکس با همه هزینه و تلاش دهها رسانه ماهوارهای و فضای مجازی و قلمبهمزد و اجیرشدههای رنگارنگ که برای ایرانهراسی، یقه پاره کرده بودند، به جز شهروندان کشورهای استعماری-غربی، همه تماشاچیان و گردشگران دیگر کشورها، تا مرز تشویق و جانبداری از ایران، در مقابل کشورهای غربی، احساسات خود را ابراز میکردند.
در عرصه منطقهای هم چنین است و شاید یکی از دلایل کینهورزی و رفتارهای افراطی و خشن غربیها در مقابل ایران و کشورهای منطقه و حتی روسیه و چین همین امر باشد که با همه برنامهریزی، سازماندهی، پولپاشی، هزینههای گوناگون، تحرک دیپلماتیک، استخباراتی، فرهنگی، اقتصادی و اهرمهای ضدبشری در مصاف با رقابتهای ژئوپلتیک در مقابل ارادههای انقلابی، مستقل و مردمی بازنده هستند. مثال ساده آنها در همین نزدیکی، افغانستان و عراق است که نیاز به ذکر سابقه و هزینه و برنامههای آنها نیست، ولی در افغانستان، توسط همان کسانی که تروریست نامیده بودند، به سخره گرفته شده و در بازی مذاکراتی، با خوشخیالی و وعدههای دلخوشکننده، کلاه طالبانی به سرشان میرود و این سخن محرمانه رهبران اصلی طالبان است.
در عراق با کارسازی برخی از دگراندیشان سادهلوح در ایران، کاظمی را در عراق به قدرت رساندند و خود را برای بلعیدن کامل همه ارکان قدرت آماده کردند و همه رسوایی بزرگترین تقلب انتخاباتی و جنجال و شانتاژسیاسی و ارعاب و تروریسم را نیز بهکار گرفتند و میلیاردها دلار به برخی سران کرد و اهل سنت عراق رشوه دادند تا ایران، مقاومت، فرهنگ استقلال و مقابله با مداخلهگری امریکا و غرب و ناتو از عراق، به پایان برسد، ولی پس از دوسال و نیم، نخستوزیری در روندهای کاملاً دموکراتیک به قدرت رسیده که حتی به خط و نشان سفیر امریکا و نماینده ناتو اهمیت نمیدهد و ترکیب کابینهاش، اغلب از افراد طرفدار مقاومت در عراق هستند.
این تصویر جام جهانی در دیپلماسی و رقابت منطقهای است که امریکا امیدوار بود در برجامهای رنگارنگ، رؤیای حذف منطقهای ایران را با شادمانی کسب کند، ولی در پهنای منطقهای از شبهقاره تا سواحل مدیترانه و دریای سرخ، بازنده بازی امریکاست، که حتی برای چند بشکه نفت ونزوئلا حاضر است به مادورو نزدیک شود و برخی تحریمها را کاهش دهد و در یمن برای همین انرژیدزدی و با کمک امارات و سعودی، پرچم آتشبس بلند کرده و در اسرائیل در مقابل حزبالله، به حقوق ثروت دریایی حزبالله لبنان، تمکین نموده است. این تصویر بازندهها در بازی و بازیگری جهانی است.