به گزارش مشرق، خاطرات منتشر نشده از سردار سلیمانی با عنوان سلیمانی عزیز ۲ به همراه کتاب ژنرال که به زندگینامه و خاطراتی از این شهید اختصاص دارد، در آستانه سومین سالگرد وی روانه بازار کتاب شدهاست.
انتشارات حماسهیاران به تازگی و در آستانه سالروز شهادت شهید سردار قاسم سلیمانی تازهترین کتاب خود را با محوریت شخصیت این سردار عزیز منتشر و روانه بازار نشر کرد.
کتاب «سلیمانی عزیز ۲» دومین جلد از مجموعه «سلیمانی عزیز» است که در آن خاطرات منتشر نشده یا کمتر منتشر شدهای از سردار سلیمانی برای اولینبار در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. این کتاب مجموعهای از خاطرات درباره شهید سلیمانی را در گفتگو با همراهان و همرزمان شهید گردآوری کردهاست. انتشارات حماسه یاران پیش از این کتاب «سلیمانی عزیز» را در روزهای شهادت سردار سلیمانی منتشر کردهبود که با اقبال خوب مخاطبان همراه شد. این اثر همچنین به دیگر زبانها از جمله عربی نیز ترجمه و در کشورهای مقصد توزیع شد.
«ژنرال» حاوی خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی
کتاب «ژنرال» نوشته محمد مردانیان نیز که به زندگینامه و خاطراتی از شهید حاج قاسم سلیمانی پرداختهاست، دیگر اثری است که در آستانه سالگرد شهادت آن شهید از سوی نشر مانیان منتشر شد. همچنین عکسهایی کمتر دیدهشده از ایشان در پیوست کتاب قرار دارد. کتاب حاضر که «ژنرال» نام گرفته، جمعآوری مطالب شاخص چاپشده در مورد شهید سلیمانی است. برای نگارش این اثر علاوه بر کتابهای منتشر شده از سردار سلیمانی، سخنرانیها و بیانات سردار و خاطرات نزدیکان و همکارانشان نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست.
«سامرا در حال سقوط»، «شبیه سردار سلیمانی هستی»، «فاتح کردستان عراق»، «واقعاً خودش است؟!»، «در محاصره ۳۶۰ درجه»، «کارگری در هتل»، «خودروی انتحاری»، «مثل پدر»، «احضاریه دادگاه» و «بازداشت حاج قاسم» عنوان تعدادی از فصلهای کتاب است.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«اینجا آمرلی، شمال عراق، شهر کوچک با ۱۸ هزار شیعه ترکمن.
داعش به شهرها و روستاهای منطقه حمله کردهبود، مردم را قتلعام میکرد و میآمد جلو، میگفتند بهزودی نوبت میرسد به آمرلی، همقسم شدیم که از شهر آبا و اجدادیمان دفاع کنیم. تلعفر که سقوط کرد، دورتادورمان را خاکریز زدیم. از آب و غذا هر چه را داشتیم، بین خودمان تقسیم کردیم. مردها رفتند پشت خاکریزها و عهد کردند عقبنشینی نکنند تا جایی که همه شهید بشویم. زنها را هم در خانهها مسلح کردیم.
۸۰ روز از محاصره میگذشت. همه سازمانهای بینالمللی با اینکه از محاصره و قحطی آمرلی خبر داشتند، سکوت کردهبودند. دیگر نه توانی ماندهبود، نه آذوقهای. هم داشتیم با قحطی میجنگیدیم، هم با حملههای بیامان داعشیها، بالاخره مقاومت اثر کرد. آیتالله سیستانی فتوای جهاد داد و از ارتش و مردم خواست به کمک ما بیایند. همگی آمدند و اطراف آمرلی اردو زدند. یکی از شبها گفتند یک فرمانده ارشد نظامی آمده آمرلی. شبانه سوار بالگرد شدهبود و از بالای سر داعشیها آمدهبود وسط شهر دورتادور محاصرهشده، جانش را گرفته بود کف دستش، دیدنش قوت قلب بود تا سلاحمان را زمین نگذاریم، تا به مقاومت ادامه بدهیم. انگار خون تازهای به رگهایمان ریخت و رفت، حاج قاسم سلیمانی نبود، آمرلی هم بعد از ۸۴ روز آزاد نشدهبود.
خیلیها تا روز جمعه چیز زیادی از این ماجرا نمیدانستند. اولینبار رهبر انقلاب توی نماز جمعهای که حاجی برای همیشه نبود، پرده از این راز برداشتند و فرمودند: «کدام فرمانده دیگر قدرت داشت میتوانست کارهایی را که او انجام داد، انجام بدهد؟ به یکمنطقهای که در محاصره ۳۶۰ درجهای دشمن است، شهید سلیمانی با بالگرد وارد این منطقه میشود در محاصره کامل دشمن. جوانهای خوبی در آن منطقه هستند که دستتنها هستند، فرماندهای ندارند، چشمشان که به حاج قاسم سلیمانی میافتد، جان پیدا میکنند، روحیه پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند، محاصره را از بین میبرند و دشمن را متواری میکنند.» کتاب «ژنرال» با قیمت ۱۲۵ هزار تومان منتشر شدهاست، اما این روزها بهمناسبت شهادت حاجقاسم با قیمت ۸۰ هزار تومان به فروش میرسد.