رئیس سابق اداره اطلاعات ارتش اسرائیل می‌گوید فشار اقتصادی و تهدید نظامی قادر به عقب راندن ایران از برنامه هسته‌ای‌اش نیست و شاید توافق آمریکا با این کشور، اسرائیل و غرب را از برزخ فعلی خارج کند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: ژنرال تامیر هیمن، مدیر موسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در تحلیلی که از سوی روزنامه اسرائیل‌هیوم منتشر شده، نوشت: ادامه برزخ فعلی درباره برجام به نفع ایران است. غرب اکنون بر سر دوراهی قرار دارد که تعیین می‌کند آیا ایران به یک کشور هسته‌ای (دارای بمب اتمی)‌ تبدیل می‌شود یا خیر. توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) کاملا مُرده است. اما تا آنجا که به اروپا مربوط می‌شود، این توافق همچنان در برزخ است. ایران یک کشور در آستانه هسته‌ای شدن است و در حال حاضر هیچ سازوکار اجرایی وجود ندارد که بتواند آن را از رسیدن به وضعیت یک کشور هسته‌ای بازدارد. بنابراین، انفعال بدترین اقدام است.

اما گزینه‌های موجود چیست؟ برای توقف برنامه هسته‌ای ایران سه راه ممکن وجود دارد. اول، وادار کردن ایران به توقف پیشرفت برنامه هسته‌ای خود با فشار اقتصادی گسترده و تهدید به حمله نظامی. چنین سناریویی بعید است، زیرا ایران مدت‌هاست متوجه شده که دست کشیدن از توانایی‌ها با هزینه‌های پرخطری همراه است، همان‌طور که اوکراین و لیبی پس از دست دادن دانش هسته‌ای یا زرادخانه خود، متوجه شدند. ایران می‌خواهد از این هزینه گزاف دوری کند.

گزینه دوم، حمله نظامی به ایران است. چنین اقدامی با وجود ممکن بودن، می‌تواند آتش جنگ منطقه‌ای را شعله‌ور کند و منجر به تغییر راهبرد ایران از یک کشور در آستانه هسته‌ای، به کشوری با بازدارندگی و بمب اتمی ‌شود. به بیان دیگر، این گزینه فقط سرعت برنامه هسته‌ای ایران را افزایش می‌دهد.

و سرانجام، گزینه سوم، تلاش برای دستیابی به توافق هسته‌ای جدید پس از اعلام رسمی مرگ توافق فعلی است. چنین توافقی باید محدودیت‌های قابل راستی‌آزمایی را بر ایران تحمیل کند، به‌گونه‌ای که در ازای لغو تحریم‌ها، برنامه هسته‌ای نظامی آن را به شدت محدود کند. ما باید از خود بپرسیم این است که آیا چنین توافقی قابل اجرا است و آیا منافع امنیتی اسرائیل را تامین می‌کند یا خیر. البته این مشروط به آن است که ایران مایل به امضای شرایط سخت‌تر تحت ترتیبات جدید باشد.

بزرگ‌ترین نقطه ضعف یک توافق جدید، این است که به حکومت ایران مشروعیت می‌بخشد و موقعیت اقتصادی آن را تقویت می‌کند، بنابراین به‌طور غیرمستقیم به آن کمک می‌کند تا از چالش‌های داخلی نجات یابد. بزرگ‌ترین مزیت توافق جدید با ایران، فقدان بندهای غروب آن است، یعنی تضمین اینکه محدودیت‌های غنی‌سازی و سایر قابلیت‌های مرتبط هسته‌ای ایران (مانند توسعه سازوکارهای ذوب و تسلیح) هرگز منقضی نخواهد شد و این کشور هرگز قادر نخواهد بود به یک کشور هسته‌ای تبدیل شود و با این توافق جدید از مسابقه تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه جلوگیری می‌شود. علاوه‌بر آن، مزیت توافق جدید به این معنی است که اسرائیل مجبور نیست با یک تهدید وجودی مقابله کند.

مشکل اصلی اسرائیل در انتخاب میان این گزینه‌ها نیست، زیرا احتمال اینکه ایران وارد چنین توافق بلندمدت و محدودکننده‌تری شود، بسیار اندک است. نگران‌کننده‌ترین مسئله این است که رهبری ایران ممکن است در پی ادامه وضع فعلی باشد و توافق جدید را نپذیرد. شاید آنها وضعیت کنونی را ترجیح می‌دهند که در آن ایران نزدیک به قابلیت‌های هسته‌ای مبهم است، بدون اینکه برای حمایت از اقتصاد خود تحت‌الحمایه غرب قرار گیرد. این کشور همچنین در تعامل با روسیه است و این حمایت که به مجامع دیپلماتیک گسترش می‌یابد، در نهایت به تغییرات بزرگی در توان نظامی ایران نیز تبدیل خواهد شد.

شاید باید از خودمان بپرسیم: چگونه می‌توانیم پویایی کنونی ایران و غرب را تغییر دهیم و فشار بر تهران را افزایش دهیم؟ هر جایگزینی بهتر از چیزی است که در حال حاضر به‌دلیل انفعال در حال آشکار شدن است. ما موظفیم با دقت راهبردمان در قبال ایران را که ما را به مرحله کنونی رسانده، مورد بازنگری قرار دهیم.