به گزارش مشرق، نشست ادبی نقد و بررسی کتاب «سرزمین بی فصل» با حضور سمیه عظیمی ستوده نویسنده، ، میثم رشیدی مهرآبادی و سمیه جمالی از منتقدین حوزه ادبیات و مرجان خالقی مدیر کتابخانه باغموزه دفاع مقدس و جمعی از علاقمندان و اصحاب رسانه برگزار شد.
در ابتدای اینمراسم سمیه عظیمی ستوده نویسنده کتاب «سرزمین بی فصل»، درباره انگیزه نوشتن این روایت گفت: داستانی طولانی دارد. همه چیز به سال ۹۳ و زمان شهادت ایشان برمیگردد. بعد از آنکه مستندی راجع به ایشان ساخته شد متوجه شدم که ۳۰ سال روزه بوده است. برایم عجیب بود. سال ۹۵ به پروین مرادی همسر شهید تماس گرفتم و مطلبی در روزنامه جامجم با تیتر «گلپری بیداری؟» منتشر شد. بعد از جستوجو و تحقیق علاقه داشتم زندگی ایشان را به رشته تحریر درآورم.
وی ادامه داد: بعد از تلاشهای بسیار زیاد، بالاخره خانم مرادی راضی شدند که درباره زندگی حاج حمید صحبت کنند؛ اما ایشان عاشقانه همسرش را دوست داشت و بعد از اولین مصاحبه بخاطر منقلب شدن حالش تماس گرفت و گفت که من دیگر نمیتوانم مصاحبه کنم. سه هفته طول کشید تا ایشان را راضی کنم و به خود شهید متوسل شدم تا بتوانم ایشان را راضی کنم راجع به زندگی حاج حمید بنویسم.
این نویسنده گفت: بین مصاحبهها احساس کردم برای اینکه خانم مرادی منقلب نشوند از زندگی کودکی خودشان بپرسم. این راه فراری بود که بتوانم با ایشان مصاحبه کنم. بعد از یکسال و اندی که گاهی هم سراغ همرزمان حاج حمید میرفتم، تصمیم گرفتم از زبان خانم مرادی بنویسم. جایی احساس کردم که این نوشتن ادای دینی از طرف حاج حمید به خانم مرادی است به خاطر همه سختیهایی که کشیدند و در نهایت کتاب ۶ دی ۱۴۰۰ رونمایی شد.
وی افزود: ۶ دی زمان شهادت حاج حمید تقویفر است. استقبال از کتاب بینظیر بود. برای یک نویسنده جای خوشحالی دارد. بهویژه اینکه این کتاب اولین کتابی بود که نوشته بودم. خوشحالم از اینکه به سمت یکی از منویات مقام معظم رهبری رفتیم و آن هم اینکه راجع به همسر یک رزمنده نوشته بودم. خانم مرادی میگفت من صبحها نمیتوانم راجع به حمید صحبت کنم چون غمی درون من از نبودن حاج حمید تازه میشود.
ستوده درباره اینکه چرا مرکز اسناد را برای انتشار کتاب انتخاب کردید، گفت: من با مرکز اسناد انقلاب اسلامی کار کردم. چون علاقهمند به حوزه کتاب بودم، به چند نفر از دوستان برای انتشار کتاب سپردم که در این زمینه کمک کنند. حاج حمید پدیدهای است که همه جا حضور دارد و دستش برای کمک باز است. یکی از دوستانم انتشارات شهید کاظمی، روایت فتح و مرکز اسناد را برای انتشار کتاب پیشنهاد داد که در نهایت مرکز اسناد انتخاب شد. این اولین جلد است که مرکز اسناد میخواست زندگینامه را به صورت داستانی منتشر کند.
راوی کتاب «سرزمین بی فصل» خیلی جزئینگر است
در ادامه میثم رشیدی مهرآبادی منتقد کتاب درباره کتاب سرزمین بیفصل گفت: نوع شناخت من از شهید تقوی متفاوت است و من فکر میکنم ایشان خودش رسانه است. یک روز مدیر مسئول سایت خبری مشرق گفت یکی از دوستان حاج حمید ابراز تمایل کردهاند با ما صحبت کنند و حتی ایشان دوست نداشت نامشان در مصاحبه برده شود و بغضی در گلوی ایشان بود. بعد از آن گفتگو من بیشتر از اینکه مجذوب شخصیت حاج حمید شوم برایم جالب بود که همسر ایشان چه کسی است که بسیار ساده زیست بود و بیشتر همراهی همسر و فرزندان ایشان برایم موضوعیت پیدا کرد. جلوتر دیدم ایشان در فضای مجازی خیلی فعال هستند و بعد با کتاب خانم ستوده آشنا شدم.
وی افزود: علاوه بر اینکه کتاب را خواندم اصل گفتوگوها را هم دیدهام و در آنجا مشخص بود که راوی داستان خیلی جزئینگر است. در برخی از گفتگوها پیدا کردن تیتر خیلی سخت است ولی در گفتگو با خانم مرادی هر قسمت چند تیتر دارد و انتخاب از بین آنها سخت میشود.
نویسنده کتاب «صد روسی» گفت: یکی از نکات مهم دیگر فاصله مناسبی است که از انتشار کتاب تا شهادت حاج حمید است. اگر این فاصله کوتاهتر میبود حتماً ایشان با چالشهای بیشتری مواجه میشدند. خانم عظیمی ستوده، زیرکی کردهاند و روی جلد نوشتهاند «روایت عاشقانه پروین مرادی» و این، دست منتقدان را میبندد. بهخاطر اینکه وقتی حرف از عشق میآید همه چیز مجاز است. این کتاب با اینکه عاشقانه است ولی از کتابهای عاشقانه صورتی، فاصله معنادار دار. ویراستاری کتاب نیز باید ستوده شود، همچنین فضای احساسی و ماجرایی خوب تفکیک شده و جزو نقاط مثبت کار است.
این منتقد گفت: ناشر کتاب برای استفاده از طراحی روی جلد از المانهای مناسبی استفاده نکرده است. نباید از کلمه نویسنده برای مؤلف کتاب استفاده میشد، با توجه به اینکه کتاب سرزمین بیفصل کتاب پروین مرادی است، جا داشت تصویر پروین مرادی روی کتاب گذاشته میشد.
زبان شاعرانه باید زبان راوی نویسنده باشد نه زبان نویسنده
در ادامه سمیه جمالی منتقد کتاب گفت: گاهی افرادی با یک نوقلم تماس میگیرند و از او میخواهند برایشان تولید محتوا کند و در آخر راجع به پول و کار فرهنگی که صحبت میشود کنار میکشند. در کار فرهنگی، گرفتن پول حرام نیست بلکه واجب است. تعهد و تخصص به ویژه در کارهای فرهنگی باید در کنار هم قرار بگیرند.
وی ادامه داد: خواندن این کتاب برای من با لذت همراه بود. زبان شاعرانه کتاب سرشار از توصیف و تشبیه است، گاهی این گستردگی استعارهها ما را از موضوع اصلی دور میکند. زبان عاشقانه روی شخصیت حاج حمید سایه انداخته و نمیتوانیم ایشان را ببینیم و پاورقیهای بیمورد در متن زیاد دیده میشود. همچنین فضای غم بر داستان چیره شده است.
جمالی در پایان گفت: زبان شاعرانه باید زبان راوی نویسنده باشد نه زبان نویسنده، همچنین انتخاب زاویه دید دوم شخص نیز مناسب نبوده است، در واقع در ادبیات دفاع مقدس جای خالی فرم دیده میشود که خانم عظیمی سعی کرده در این زمینه با راهها و قرارها ساختارشکنی کنند.