یک نویسنده و منتقد ادبی گفت: طیف معجزات و مکاشفاتی که برای مادر شهید اتفاق می‌افتد تنوع دارد. یکی از این مکاشفات آمدن شهید و بستن پارچه به پای مادر بوده است. ما از این جنس مکاشفات فراوان داریم اما زیاد اشاره نشده است.

به گزارش مشرق، مرتضی قاضی نویسنده و منتقد ادبیات پایداری که در نشست نقد و بررسی کتاب « تنها گریه کن» در سالن کنفرانس مرکز تبادل کتاب سخن می‌گفت، بیان کرد: تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب « تنها گریه کن» بسیار عالی است. مادر شهید محمد معماریان سوژه‌ای عالی و به تعبیری پرملات است چون راوی کتاب یعنی خانم «اشرف‌السادات منتظری» از حافظه قوی و بیانی قصه‌گو برخوردار است. سیر خطی این اثر هم بهترین قالبی است که خانم اسلامی نویسنده کتاب انتخاب کرده است.


وی افزود: در این کتاب، حفظ، تثبیت و اشاعه انقلاب را از راوی کتاب که مادر شهید است شاهدیم. زنان و نقش پشتیبانی جنگ فصلی درخشان از دفاع مقدس هستند. عموم این بانوان بیان‌شان ماضی ساده است و قصه گویی ندارند ولی راوی کتاب تنها گریه کن روایتی توضیحی دارد. زمان برای خانم اسلامی به طور شسته رفته نیست و زمان را در متن نوشته‌ها گنجانده‌اند. زیست و کنش‌گری این مادر شهید با رزمندگان بسیار متفاوت است.

این منتقد خاطرنشان کرد: مادر شهید معماریان بیشتر از آنکه یک جهادگر باشد، مادر است. مثلا یکی از عملیات‌های مادرانه‌اش این است که مسولین بسیج را راضی کنند که فرزندش را در بسیج ثبت‌نام کنند. مخاطب در این کتاب با مادر شهید همراه می‌شود. احساس تکلیف به هر نیازی که انقلاب اسلامی خواهان است یکی از ویژگی‌های راوی کتاب به حساب می‌آید. در این کتاب همه مطالب اندازه است و افزودنی ندارد. نویسنده دنبال به رخ کشیدن قلمش نیست و با بسته شدن این کتاب دریچه‌ای جدید درباره مادران شهدا به روی مخاطب گشوده می‌شود.

وی ادامه داد: انسان تراز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یک مبحث مهم است. این اثر از نگاه مقام معظم رهبری در تقریظشان بر کتاب «تنها گریه کن» خاطرات اشرف‌السادات منتظری به عنوان مادر شهید یک سرمایه معنوی معرفی شده است.

قاضی در بخش دیگر سخنانش گفت: اصل جنگ یک لایه و رویه نظامی، یک لایه زیرین سیاسی و یک هسته فرهنگی دارد. ما جنگ تحمیلی را به عاشورا پیوند می‌دهیم چرا که مبانی شیعی دارد. اشرف‌السادات منتظری در هر دوره از انقلاب اسلامی انتخاب‌هایی داشته است که خاص هستند مانند حضور در پشتیبانی جنگ و اعزام فرزندش به جبهه. او اشاعه دهنده یک جریان است.

این نویسنده اظهار کرد: مصداق کاری که انقلاب اسلامی با انسان‌ها کرد را در این کتاب می‌بینیم. انسان دفاع مقدس این کتاب مادر شهید نیست بلکه نوع فعالیت‌ها و کنش‌گری این زن مصداق زن دفاع مقدس است. او یک زنی است که به وعده‌های الهی دل داده است و پسرش را نیز به خدمت نظام درآورده است.

وی همچینن گفت: یکی از سختی‌های خانم اسلامی به عنوان نویسنده این است که مادر شهید یک راوی است و بدون فکر کردن می‌داند که چه مطالبی را بگوید. او ریتمی تند دارد اما خانم اسلامی توانسته است برای فضاسازی، ریتم خاطرات را آرام‌تر کند. متاسفانه ما لحن قمی راوی این کتاب را نداریم و با زبانی معیار مواجه هستیم. این سهم نویسنده بوده است که لحن را حفظ کند یا خیر.

قاضی یادآور شد: متأسفانه در زمینه دفاع مقدس جدول موضوعی و نقشه جامع نداریم و نمی‌دانیم مادر شهدا در کجا قرار دارند. ما دیر به سراغ مادر شهید محمد معماریان رفته‌ایم.

وی ادامه داد: کاری که خانم اسلامی انجام ندادند این است که با قلمش جلوه‌گری نکرده است و تلاش کرده تا آیینه باشد. طیف معجزات و مکاشفاتی که برای مادر شهید اتفاق افتاده است تنوع دارد. یکی از این مکاشفات آمدن شهید و بستن پارچه به پای مادر بوده است. ما از این جنس مکاشفات فراوان داریم اما زیاد اشاره نشده است.
وی درباره رؤیا، مکاشفه و معجزه توضیح داد: چند واکنش نسبت به این موضوع می‌توان داشت: نخست اینکه آن را نادیده بگیریم و کنار بگذاریم. مثلا درباره بحث‌های مربوط به ارتباط رزمندگان با امام زمان (عج)، باید فضای ذهنی و روحی و عملکردی رزمندگان را در نظر بگیریم. در این رابطه یک سهم بینابینی وجود دارد که سهم مکاشفات در روایت‌ها چقدر است. موضع ما باید توضیح این مکاشفات باشد. نمی‌توانیم با ننوشتن آن را انکار کنیم. اتفاقا باید به بهترین شکل به آن بپردازیم و توضبح بدهیم. حتی نگاه مراجع را درباره چنین وقایعی بدانیم. شیوه راستی آزمایی و پرداختن به چنین مکاشفاتی را علما توضیح داده‌اند و شاخص‌هایی دارند.

در ادامه این نشست، اکرم اسلامی درباره سیر نگارش کتاب « تنها گریه کن» توضیح داد: من با راوی‌ای مواجه بودم که اولش جا خوردم. در بعضی از مواقع و در بیان یک خاطره، هیچ یک از کلماتش تغییر نمی‌کرد بنابراین باید اجازه می‌دادم که تمام خاطراتش را بیان کند و مشاهده‌گر باشم. پس از اینکه پایان می‌یافت آنچه را که نیاز بود از او می‌پرسیدم. گاهی جزئیات را فراموش می‌کرد و حوصله بازگشت به عقب را نداشت. ارتباط من برای گرفتن خاطرات این مادر شهید فراتر از پرسش و پاسخ بود و بین من و مادر شهید معماریان یک رفاقت شکل گرفته بود.

وی افزود: از جایی متوجه شدم که باید در نگارش، بر نوع وضعیت خانه و زندگی این مادر شهید متمرکز شوم. همچنین سرفصل‌های گفتاری این مادر شهید را با پرسیدن سوال‌های جزئی پرورش دادم. دلهره‌ من باعث شد تا تمام کتاب را مادر شهید بخوانم تا بدانند تا چه میزان روایت را پرورانده‌ام. شم و حس مادرانه را با این مادر شهید تطبیق دادم. در فضاسازی‌های تاریخی آن زمان عکس‌های مرتبط با دروان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را نگاه می‌کردم و این کار به من ایده می‌داد که بتوانم روی توصیفات تفکر بیشتری داشته باشم.