سرویس سیاست مشرق- انتشار دو بیانیه ضد ایرانی از سوی اروپاییها و آمریکاییها در فاصله زمانی کم پس از فروکشیدن آتش اغتشاشات قابلتأمل است، در اولین حرکت پارلمان اروپا، ۱۹ ژانویه (پنجشنبه ۲۹ دی) با تصویب پیشنویس یک قطعنامه پیشنهاد کرد که سپاه پاسداران در لیست تروریستی قرار بگیرد، مدتی پس از انتشار این بیانیه جنجالی، اعضای مجلس نمایندگان آمریکا نیز با انتشار یک قطعنامه دیگر همبستگی و حمایت واشنگتن از اغتشاشات و آشوبهای اخیر در ایران را اعلام میکرد، تصویب کردند. به نظر میرسید که این دوبیانیه علیه مردم ایران مکمل یکدیگر بودهاند.
اما نکته قابلتوجه آنکه هردو قطعنامه صادرشده از سوی کشورهای غربی بست سیاسی محکمی نداشت؛ ساعتی پس از انتشار بیانیه تروریستی اروپاییها علیه مردم ایران، بورل مسئول سیاست خارجه اروپا اعلام کرد که اتحادیه اروپا نمیتواند بدون حکم دادگاه یک کشور عضو، سپاه را تروریستی اعلام کند. در آمریکا نیز وضعیت بهتر از اروپا نبود زیرا پس از تصویب بیانیه ضد ایرانی در مجلس آمریکا، کلودیا تنی عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان حمایت تمامقد این کشور از آشوبگران و اغتشاشگران را کافی ندانسته و اعلام کرد که قطعنامه پیشنهادی موسوم به اچ-آر-۷ نمیتواند باعث رژیم چنج در ایران شود!
به عقیده بسیاری از آگاهان سیاسی؛ انتشار این دو بیانیه حاکی از آن بود که غرب در مواجه با جمهوری اسلامی ایران با چالشهای اساسی روبهرو است. بر اساس تحلیل مقامات غربی، تجربه چندین دهه رویارویی با تهران نشان داده این کشور بهآسانی در مقابل فشارهای آمریکا کوتاه نخواهد آمد و در این میان شناخت ابزارها و روشهای مؤثر برای تغییر رفتار ایران، ازضرورت های جدی در هرگونه اعمال فشار علیه این کشور است.
دستیابی به مدل چگونگی افزایش تأثیر و کارآمد کردن اقدامات علیه ایران نیز بسیار مهم است. تجربه ثابت کرده است که «زور و تعامل» بهعنوان دو عنصر همافزا میتواند راهبرد فشار «تحریم، تهدید و تحدید» مؤثر غرب علیه ایران را نیز به ارمغان آورد. این وضعیت باعث شد که پس از انتشار دو قطعنامه ضد ایرانی توسط کشورهای غربی بازهم سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برخلاف جوسازیهای اخیر اعلام کند که توافق هستهای ایران «نمُرده» است و تلاشها برای خروج از بنبست در مذاکرات برای ازسرگیری اجرای کامل این توافق جریان دارد.
چرا سپاه پاسداران هدف اقدامات ضد ایرانی غرب قرارگرفته است؟
غرب میداند که افزایش فشار باعث تغییر مدل رفتاری جمهوری اسلامی ایران نمیشود ازاینرو در دوران پس از اغتشاشات سعی کرده است مدل رفتاری خود را عوض کند، بر اساس طراحی غربیها آنچه میتواند ایران را بهزانو درآورد، آشوب سازی داخلی، تهدید یا حمله نظامی نیست، بلکه «تحریم و تحدید» همهجانبه است.
از نگاه غرب، «اقتصاد ملی و سازمانهایی با نقش تعیینکنندگی همچون سپاه پاسداران» نقطه اصلی و راهبردی آسیبپذیری ایران است که میتوانند بهعنوان پاشنه آشیل، بهآسانی سیاستهای ایران را به مرحله تغییر و دگرگونی برساند. به همین دلیل است که تحریم علیه سازمانها و نهادهای انقلاب و چهرههای تعیینکننده؛ تحدید سیاسی و حقوقی آنها، بهعنوان یک ابزار حیاتی در راهبرد سیاست خارجی غرب علیه کشورمان به یک اصل ثابت راهبردی تبدیلشده است.
تحریم رفتارهای ریزودرشت حکومتها، نهادها، تحریمهای همزمان حقوق بشری، برنامه موشکی، حمایت از تروریسم و سپاه پاسداران از ویژگیهای اصلی رفتار غرب در شرایط حاضر به شمار میآید. بر همین اساس کشورهای غربی در دستورالعمل عملیاتی خود تأکیددارند که باید گزارشهای دقیق و بروز از نقش و نفوذ سپاه در بخشهای مختلف ایران بهویژه اقتصاد داشته باشند تا مسیرهای گریز ایران را مسدود کند. به اعتقاد آنها افزایش تمرکز بر بخشهای غیر سنتی تحریم مانند مسائل حقوق بشر میتواند گسترش حمایت بینالمللی علیه ایران را به همراه داشته باشد.
اقدامات راهبردی کشورهای غربی با محوریت آمریکا علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان دفاعی-امنیتی که مولد ظرفیتهای استراتژیک است، عامل تعیینکنندهای در صیانت از نظام اسلامی و ظرفیتهای استراتژیک آن دارد. ازاینرو این رفتار و احیاناً اقدام آنها در پیادهسازی راهبردهای منطقهای و بینالمللی بر چند مفروض روشن استوار است. غرب بر اساس مفروضات محاسبهشده در ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این سازمان انقلاب را درکانون توجه راهبردی سیاسی، امنیتی و حقوقی خود قرار داده است.
مسئله ادعایی ارسال پهپادهای ایران به روسیه در جنگ اوکراین و اغتشاشات محله محور اخیر در ایران مهمترین دلیل اقدامات اخیر اتحادیه اروپا و بالاخص پارلمان اروپا ذکر شده است. بااینحال بنبست ایجادشده در احیای برجام و تلاش اتحادیه اروپا برای تحتفشار گذاشتن ایران برای عبور ایران از خطوط قرمز خود در برجام را نیز نباید ازنظر دور داشت. این قطعنامه از نوع خودش اقدام جدیدی نیست و مسبوق با سابق است. پارلمان اروپا دردهه نود هم از این نوع قطعنامهها علیه ایران صادر کرده است.
غرب برای انتشار قطعنامههای ضد ایرانی سه نکته را در نظر گرفته بود:
۱-نکته برجسته وجدید قطعنامه جدید تأکید برمعرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان تروریستی و تهدید به تحریم تمامی افراد و مرتبطین حقیقی و حقوقی با آن است. نکته حائز توجه این است که اتحادیه اروپا در همان دوران نیز معتقد بود، برای حل مساله هستهای ایران باید تهران در سختترین فشارها و تحریمها باشد، ولی در کنار آن نباید رشتههای ارتباط با ایران به طورکامل قطع شود.
۲- محورهای این قطعنامه به شکلی تکرار قطعنامه پارلمان اروپا علیه ایران در سال ۱۳۹۳ است.
۳- اقدامات اتحادیه اروپا در این برهه زمانی شباهت بسیاری به تحرکات آن در سالهای بین ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ دارد که در آن اتحادیه اروپا ضمن حفظ رویکرد تداوم مذاکرات با ایران، سختترین تحریمهای نفتی، صنعتی و پولی و مالی را علیه ایران اعمال کرد و اصل عدم دسترسی ایران به سوئیفت کامل را تائید کرد.
همدستان اروپاییها برای انتشار بیانیه ضد ایرانی چه کسانی بودند؟
نکته جالبتوجه دیگر درباره قطعنامه تروریستی اروپا علیه ایران نقش برخی افراد فارسیزبان است که در سالهای گذشته از کشور متواری و یا در اروپا پناهنده شدهاند، همکاری سرویسهای اطلاعاتی غربی با این اشخاص نشان از آن دارد که پروژه فشار دیپلماتیک بر ایران به حد قابلتوجهی امنیتی شده است.
در اقدام جدید اروپاییها نام برخی نیروهای سیاسی ایرانی بدنام مقیم اروپا خودنمایی میکند؛ لابی این افراد مزدور که کشور خود را به بیگانگان فروختهاند در شکلگیری این مواضع ضد ایرانی بسیار مؤثر بوده است که برای نمونه میتوان به شخصیتهای زیر اشاره کرد:
۱- علیرضا آخوندی: بسیاری آخوندی را مغز متفکر حامد اسماعیلیلون نیز مینامند، بسیاری از نزدیکان به انجمن پرواز (انجمن ایرانی در کانادا) اعتقاددارند که اسماعیلیون بهواسطه آخوندی توانسته است لیدر اغتشاشات شود، جالبتوجه آنکه آخوندی بهواسطه حزب خود در کشور سوئد با موساد روابط نزدیکی دارد، آخوندی متولد سال ۱۳۵۹ در شهر اصفهان است و از سال ۲۰۱۸ عضو پارلمان سوئد شده است، این سوئدی ایرانیتبار در حال حاضر عضو حزب راستگرای مرکز است که مواضع کمونیستی دارد. آخوندی در نقطهنظری عجیب گفته است که ضرر اروپا درباره تحریم سپاه در آینده قابل جبران است، زیرا ایران باید دوباره پارتنر اروپاییها شود!
عکس/ فاکتور تجمع ضد انقلاب در برلین و پاریس؛ تامین بودجه در نهایت توسط موساد انجام میشود
علیرضا آخوندی علاوه بر تلاش برای تحریم مردم ایران یکی از تئوریسینهای تجزیه کشور نیز محسوب میشود، گفتهشده است که آخرین تجمع ضدانقلاب در کشور فرانسه با کمکهای مالی که آخوندی و منافقین از موساد دریافت کرده بودند برگزارشده است، در این تجمع تمامی گروههای تجزیهطلب و همجنسباز حق داشتند پرچم خود را بالا بیاورند!
۲-بیژن جیرسرایی: بیژن جیرسرایی (زاده ۱۶ خرداد ۱۳۵۵ در تهران) سیاستمداری است آلمانی و عضو حزب دموکرات آزاد آلمان (FDP) و نماینده بخشی از ایالت نوردراین-وستفالن در پارلمان آلمان «بوندستاگ» است. جیرسرایی از حامیان جدی همجنسبازی در ایران است؛ از مله اقدامات او در سالهای اخیر راهاندازی انجمنی بانام شش رنگ است که در وبسایت آن بهصورت علنی مواردی چون ارتباطات جنسی خارج از عرف تبلیغ میگردد.
جیرسرایی ارتباطات نزدیکی نیز با معدوم نیما زم داشته و مدیر کانال تروریستی آمد نیوز از طریق این فرد به سازمان جاسوسی آلمان وصل شده بود! گفتهشده است که بسیاری از شبکههای جاسوسی در کشورهای اروپایی از طریق جیرسرایی به برخی عوامل مزدور در داخل کشور لینک میشوند. جیرسرایی باوجود وابستگی خانوادگی به منافقین، ازنظر فکری به سلطنتطلبان نزدیک بوده و از حامیان اصلی شبکه براندازی فرشگرد است.
۳- یاسمین فهیمی: یک سیاستمدار آلمانی از حزب سوسیالدموکرات آلمان است که در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۱۴ بهعنوان دبیر کل این حزب انتخاب شد. مه ۲۰۲۲ بهعنوان رئیس اتحادیههای کارگری این کشور انتخاب شد، وی از پدری ایرانی و مادری آلمانی در هانوفر، آلمان زاده شده است. فهیمی مارکسیست بوده و روابط نزدیکی نیز با برخی گروهکهای چپگرا و نیز گروهک تروریستی منافقین در کشور آلمان دارد، یکی از اعضای جداشده این گروهک گفته است که فهیمی نقش جدی در تصمیمسازیهای این فرقه در اروپا دارد، فهیمی مدتی قبل از سوی رسانههای آلمانی به اختلاس نیز متهم شده بود.
۴-مسعود قره خانی: عضو حزب کارگر نروژ (حزب کمونیست) و رئیس پارلمان نروژ است و نقش بسزایی در تحولات اخیر داشته است. نروژ به علت تأمین بخش زیادی از انرژی اروپا قدرت چانهزنیاش افزایش پیداکرده است. قرهخانی کارچاقکن آمریکاییها در اوکراین بوده و با سازمان سیا در ارتباط است. قرهخانی رابط ویژه سازمان جاسوسی آمریکا با گروهکهای کرد تجزیهطلب در ایران است و بارها بهصورت مخفیانه به مقر این گروهکهای تروریستی سرزده است.
البته وطنفروشی در خانواده قرهخانی ژنتیکی است، بیژن قرهخانی پدر این وطنفروش نروژی سابقه فعالیت ضد امنیتی در داخل کشور داشته و یک کمونیست تجزیهطلب است.
۵- نرگس اسکندری: عضو حزب سبزها و شهردار فرانکفورت نیز در لابی برای مصوبه اخیر اتحادیه اروپا نقش داشته است. اسکندری در دهه شصت عضو گروهک تروریستی پیکار بوده است، اسکندری ازجمله افرادی است که در سالهای اخیر به گروهک منافقین بسیار نزدیک شده و پروژه ایجاد محدودیت دیپلماتیک برای ایران از سوی اسکندری برای فرقه نفاق تئوریزه شده است. جالبتوجه آنکه دختر اسکندری، مریم زارعی نام دارد که در سالهای اخیر به ساختن فیلمهای ضد ایرانی و سیاه معروف شده است.
۵ دلیل برای ناتوانی غرب در اقدام علیه سپاه پاسداران:
باوجود تلاش سرویسهای اطلاعاتی دشمن و نیز اقدامات مزدوران وطنفروش به چند دلیل غرب یا نمیتواند سپاه را در لیست گروههای تروریستی قرار دهد و یا اگر دچار چنین خبطی شد با واکنشهای غیرقابلپیشبینی مواجه خواهد شد:
الف) جایگاه قانونی و حقوقی سپاه در قانون اساسی و در حقوق بینالملل مانع توفیق کشورهای غربی برای معرفی این سازمان رسمی و ملی در ردیف گروهها و یا سازمانهای تروریستی دراش کال طرح واحد کشورهای غربی و یا به شکل تصمیمات انفرادی هر کشور خواهد بود. بر همین اساس هر طرحی فاقد پشتوانه حقوقی و مشروعیت قانونی و مقبولیت عمومی درمیان افکار عمومی داخلی و بینالمللی است؛ و امکان ایجاد اجماع بینالمللی درباره آن نه در شرایط فعلی که در آینده نیز ممکن نخواهد بود.
اقدامات، فعالیتها و کارکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چارچوب مأموریتها و تکالیفی است که قانون اساسی دربندهای ۱۵۰ و ۱۴۷ قانون اساسی بهصورت ویژه در ابعاد سیاست داخلی و منطقهای برای سپاه پاسداران و همچنین برای نیروهای مسلح که مجموعه سپاه را نیز در برمیگیرد؛ تعریف کرده است و آن را موظف به اجرایی آن کرده است.
ب) طبق حقوق بینالملل سپاه بخشی از دولت رسمی محسوب میشود و بهعنوان یک ارگان رسمی مشروع در یک حکمرانی با مشروعیت و رسمیت بینالمللی و فاقد ویژگیهای یک گروه و یا جریان تروریستی است و اقدامات آن نیز در چارچوب قانون و تعاملات رسمی با دولتهای همسایه انجام میشود. ازاینرو نمیتوان آن را جزء سازمانهای تروریستی بهحساب آورد. بر اساس همین استنادات بود که مجلس نمایندگان آمریکا در سال ۲۰۱۷ طرح تروریستی سپاه را با این استدلال که ماهیت اقدامات و فعالیتهای سپاه پاسداران منطبق بر مفاهیم و مصادیق سازمانهای تروریستی خارجی نبوده، آن را از دستورکارخارج کرد.
ج) از طرفی بر اساس نص صریح منشور ملل متحد (ماده ۳۹) وظیفه تعیین موارد تهدید علیه صلح، نقض صلح و امنیت بینالمللی و تجاوز با شورای امنیت است. اقدامات تروریستی منطبق با موارد مذکور هست. لذا تعیین و شناسایی گروهها و سازمانهای تروریستی با شورای امنیت است و اقدامات یکجانبه دولتهای عضو بر اساس بند ۷ ماده ۲ منشور مردود هست و نقض قواعد و اصول بینالمللی است؛ بنابراین اقدامات یکجانبه وجاهت و ماهیت بینالمللی و الزامآوری نخواهد داشت.
د) از سوی دیگر به نظر میرسد که در بسیاری از کشورهای غربی برای انجام اقدامات علیه سپاه پاسداران اختلافنظرهای عمیقی وجود دارد و هنوز بسیاری از سیاستمداران در اروپا حاضر به همراهی با طرح تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران نیستند. حقیقت آن است که نقش سپاه پاسداران در مبارزه با تروریستها مورد اذعان بسیاری از مقامات اروپایی و غربی است و هرگونه اقدام غربیها برای تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران درواقع یک ادعای سیاسی با کارکرد عملیات روانی است. تحرکات اخیر کشورهایی مانند پارلمان انگلیس نیز بیشتر در فضای عملیات روانی و رسانهای قابل ارزیابی است که به شکلی ادامه سناریو کشورهای غربی در آشوب های اخیر قابلتحلیل است و نتیجهای برای طراحان آن نخواهد داشت و فاقد تأثیر بر وضعیت سیاسی و حقوقی سپاه و مأموریتها و کارکردهای داخلی و منطقهای آن خواهد بود.
ه) نکته مهم دیگر هزینه بالای قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی است. چراکه با اعلام سپاه در لیست گروههای تروریستی اولین چالش کشورهای غربی در خلیجفارس که امنیت آن بر عهده سپاه است، هست. چراکه هر کشتی جنگی و غیرجنگی که از منطقه عبور میکند باید به یگان سپاه مستقر در آبهای خلیجفارس اعلام کُد کرده و مشخصات خود را اعلام کند. مگر میشود نهادی را تروریست اعلام کرد و از طرف دیگر مجبور به همکاری با همان مجموعه در بخشی شد.