کد خبر 1460163
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۰

محال است در سیر وقایع سال های حکومت پهلوی دقیق شوی و خنده‌ات نگیرد از دایه مهربان‌تر از مادر شدن این روزهای پهلوی‌ها برای زنان ایرانی.

به گزارش مشرق، انقلاب اسلامی ۵۷ به زن ایرانی یاد داد که حرمت دارد و ابزار سوداگری نیست. امام خمینی(ره) حتی برای زنان بدنام و بدکاره هم پیام داشت و به آنها فهماند که کالای جنسی نیستند. همشان هم حرمت دارند و هم منزلت. ابزار برهنگی و اجیرهرزگی های مقامات پهلوی نیستند. این حرف‌ها شعار و کلیشه نیست که ریشه در واقعیت دارد. ریشه در عقبه و تاریخ ایران در دوران پهلوی که محال است اگر در سیر وقایع آن سال‌ها دقیق شوی و روایت‌ها و تاریخ را بخوانی، خنده‌ات نگیرد از دایه مهربان‌تر از مادر شدن این روزهای پهلوی‌ها برای زنان ایرانی. یکی نیست بهشان بگوید که آقایان پهلوی شما همان‌هایی نیستید که لکه ننگی به نام شهرنو را با آن همه نکبت و سیاهی، در تاریخ از خودتان به جا گذاشتید؟! چه کردید با زنان آسیب دیده سرزمینتان!

قلعه‌ای نکبت بار دست و پا کردید و به جای دست گیری از زنان آسیب دیده به آنها کارت و مجوز قانونی تن فروشی و روسپی گری دادید! به جای آنکه کمک کنید و دستی بر سر و روی زندگی زنان گرفتار بکشید و از مهلکه نجاتشان دهید، آدم اجیرکردید و امکانات راه اندازی خانه فساد را به آدم‌هایتان دادید که این زنان را به باتلاق تن فروشی بکشانند و خودتان هم در بزنگاه‌ها بی نصیب نمانید. قطعاً کسی نیست که نشنیده باشد از شهرنو و محله‌ای که پهلوی برای ترویج فساد و فحشا در پایتخت راه انداخته بود. قلعه شهرنو برای خودش یک مافیای بزرگ بود؛ مافیایی که سردسته‌های قلعه، قاچاقچیان بزرگ و روسای شهربانی شاه اداره کننده‌اش بودند ودامنه فسادش چنان گسترده شده بود که از قلعه نو به سطح شهر تهران کشیده شد. این چند روایت از شهرنو دوران پهلوی و زد و بندهای سردسته‌های این محله با آدم‌های دربار را که بشنوید، عمق فساد دوران پهلوی پیش از پیش مقابل چشمتان به تصویر کشیده می‌شود.

*قوادی سردسته‌های شهرنو برای پارتی‌های شبانه رجال پهلوی

زن بارگی از سنن غالب خاندان پهلوی بود؛ از دربار گرفته تا کارگزاران حکومت. این حرف ما نیست. گزارش‌های به جا مانده از تاریخ گواه این واقعیت است ویکی از شمه‌هایش اینکه دست روسای محله بدنام شهرنو با رجال سیاسی دربار پهلوی در یک کاسه بود.

سردسته‌های معروف شهرنو از پری بلنده و مژگان سوخته تا اشرف چهارچشم و... با مقامات بالای کشور جیک تو جیک بودند و با آنها بر و بیایی داشتند عجیب و غریب. آن‌ها همکاری پر و پیمانی با اداره تشریفات نخست وزیری و وزارت امور خارجه داشتند و مثلاً زنی معروف به پری بلنده برای میهمانان خارجی که به دعوت رسمی شاه یا نخست وزیر یا وزارت امور خارجه می‌آمدند بساط عیش و نوش و فساد می‌چید و زنان و دخترانی که در محله شهرنو تحت اختیار او بودند را به پارتی‌های شبانه و رجال و سردمداران رژیم می‌فرستاد. البته خدمات روسای محله شهرنو برای دربار بدون مزد هم نمی‌ماند. این خانم‌های قواد از حمایت مسئولان بلند پایه کشور و روسای شهربانی وساواک برخوردار بودند. هیچ کس جلودار آنها نبود و دستشان برای انجام هر نوع خلافی که فکرش را بکنید باز بود.

تصاویری واقعی از محله شهرنو دوران پهلوی

*خدمت پهلوی به زنان بدکاره/ مهد کودک ویژه فرزندان فواحش

هر چه بیش‌تر پیش می‌رویم روایت‌ها از خدمات پهلوی به زنان در دوران طاغوت و مثلاً ارج و قرب دادن به آنها بیشترمی شود! نمونه‌اش خدمتی که یکی از مسئولان به زنان بدکاره کرد و دسته جمعی از این اقدام تعرف و تمجید هم می‌کردند. وقتی «مهناز افخمی» مشاور نخست وزیر در امور زنان می‌شود، کاری می‌کند کارستان. زنی که قرار است نماینده زنان ایران باشد و برای رفع مشکلات چاره اندیشی کند، به جای آنکه عزمش را جزم کند تا مراکز فساد و دست به دست شدن زنان آسیب دیده را تعطیل کند، مقرر می‌کند که در محله جمشید یا همان قلعه نو یک مهدکودک برای نگهداری فرزندان نامشروع و خردسال زنان بدکاره ساخته شود تا در طول روز که مادرانشان مشغول بردگی جنسی هستند از این کودکان نگهداری شود!(برگرفته از کتاب مجله زنان شماره ۲۲)

*ماجرای آگهی برای استخدام زنان بدکاره در روزنامه‌های کثیرالانتشار پهلوی/ پهلوی بالاخواه سردسته‌های شهرنو

حمایت بی چون و چرای رژیم پهلوی از مراکز فساد در پایتخت شبیه به یک تراژدی تلخ و غمبار است و این روزها بازخوانی این روایت‌های به جا مانده مثل روسیاهی است که به زغال می‌ماند. کار پهلوی به جایی رسیده بود که بالاخواه سردسته مراکز فساد در می‌آمد. سردسته‌های فواحش در دوران پهلوی حسابی در صحنه بودند، آنقدر که برای فریب دختران جوان و کشاندن آنها به فحشا و محله شهرنو در روزنامه‌های کثیر الانتشار آن زمان آگهی هم می‌دادند.

در سال‌های دهه ۵۰، موسسه اطلاعات، نشریه هفتگی داشت به نام جوانان امروز که نشریه‌ای عوام پسند بود. در سال ۵۶ زنی جوان با دفتر این مجله تماس می‌گیرد و از پشت پرده آگهی‌هایی می‌گوید که هر روز در صفحه نیازمندی‌های یکی از روزنامه‌ها چاپ می‌شود و می‌گوید آگهی دهنده یکی از روسای محله شهرنو هست و ترفند آن هم اینطور است که هر روز آگهی ماشین نویس و تلفن چی می‌دهد و وقتی زنان و دختران جویای کار برای استخدام به محلی که در آگهی نوشته شده می‌روند نقشه‌اش برای به فریب کشاندن آنها را اجرا می‌کند. این زن قواد معروف به پری بلنده و عواملش آنقدر این زنان و دختران را بازی می‌دهند و می‌آورند و می‌برند تا بالاخره آنها را با وعده‌های آنچنانی به دام بیندازند و طعمه‌ها را وارد قلعه نو کنند.

* عاقبت گزارش نویسان روزنامه اطلاعات از گزارش رو کردن باند فساد پری بلنده

خبرنگاران مجله یکی از افرادشان را مأمور می‌کنند تا نقش طعمه را بازی کند و به صحت و سقم ادعای زن جوانی که به دفتر مجله تلفن کرده بود پی ببرند که اتفاقاً نقشه‌شان خوب پیش می‌رود. محمدرضا رفیع‌زاده و کاویانی؛ خبرنگار و عکاس روزنامه اطلاعات هم دورادور و دوربین به دست همکارشان را زیرنظر دارند تا مستنداتشان برای به دام انداختن پری بلنده کامل شود. القصه ماجرا همان بود که زن جوان در تماس با دفتر نشریه گفته بود.

شرح این ماجرا با عکس‌های مستند، چند روز بعد در همان مجله چاپ می‌شود و معلوم می‌شود که پری بلنده با این روش و دادن آگهی در روزنامه‌ها تعداد قابل توجهی از زنان و دختران را فریب داده است. انتشار آن گزارش در آن زمان، آن هم در یک روزنامه پرطرفدار احساسات مردم را برانگیخت و عمق فساد و تباهی در رژیم شاهنشاهی پهلوی را نشان داد اما جالب است بدانید بر اساس همان گزارش‌ها پری بلنده حتی یک روز هم در بازداشت نماند.

وقتی ماجرای آگهی‌ها رسانه‌ای شد و گند کار در آمد، نه تنها پری بلنده بازداشت نشد که وزارت اطلاعات پاپیش گذاشت اما نه برای قدردانی از عوامل مجله وخبرنگارانش بلکه برای توبیخ. وزارت اطلاعات آن زمان از ادامه انتشار گزارش جلوگیری کرد. البته کار به همین جا ختم نشد. از دفتر مخصوص فرح و دفتر مخصوص اشرف و از دفتر رییس شهربانی کل کشور و حتی ساواک هم به مجله تلفن کردند و ضمن بد و بیراه گفتن به عوامل نشریه آنها را تهدید هم کردند که دیگر از این گزارش‌های روشن گرایانه نزنند؛ مبادا به تیریژ قبای روسای شهر نو بربخورد وکار و کاسبی ما هم به هم بخورد.

*وقتی رییس با سابقه محله شهرنو مسئول شورای داوری می‌شود

هر چقدر بیشتر تاریخ می‌خوانیم و می‌شنویم، حرف‌های امروز پهلوی‌ها و شعار زن زندگی آزادی‌شان برایمان خنده دار تر می‌شود. این روزها کسانی برای زنان ایرانی دایه عزیزتر از مادر شدند که در سال‌های دهه ۵۰، وزارت دادگستری‌شان هم برای پر و پیمان کردن محله شهرنو و ترویج فساد و فحشا پای کار بود. چطور و چرایش را روایت‌های به جا مانده از تاریخ می‌گوید. آن زمان در دهه ۵۰ وزارت دادگستری برای حل و فصل دعواهای خانوادگی مراکزی به نام شورای داوری را راه انداخته بود که در کنار کلانترها کار می‌کردند و یک جوری شبیه شورای حل اختلاف امروز ما بودند. اما کارکرد این شوراهای داوری در نوع خودش عجیب و غریب بوده است. مثلاً رییس شورای داوری کلانتری خیابان جمشید خودش یکی از سردسته‌های باسابقه محله بدنام شهرنو بوده است. حالا این بخش به کنار، ماجرای عزت و احترام پهلوی‌ها به زنان! آنجا اوج می‌گیرد که سردسته‌های محله بدنام شهرنو در کلانترهای و شوراهای داوری عواملی داشتند برای فریب زنانی که مشکلات خانوادگی داشتند. این افراد وظیفه‌شان شناسایی زنانی بود که مشکلات خانوادگی داشتند و گرفتاری مالی داشتند. آن‌ها این افراد را در طی مراجعه به شورای داوری به طلاق گرفتن تحریک می‌کردند و معرفی‌شان می‌کردند به سردسته‌های محله شهرنو و در نهایت کارشان از شورای داوری می‌رسید به فحشاء و سهمشان می‌شد یکی از اتاق‌های قلعه و بردگی جنسی برای سردسته‌ها.

*تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

زنان روسپی قلعه شهرنو سرنوشت بغرنجی در این چهاردیواری‌های پر از فتنه داشتند. دختران و زنانی که به لطایف الحیلی توسط سردسته‌ها و خانم رییس ها وارد شهرنو می‌شدند به دلیل بردگی جنسی پس از یکی دو سال طوری فرسوده می‌شدند که سردسته‌ها آنها را از خیابان‌های شهرنو رانده و به کوچه پسکوچه هایی که محل زندگی فواحش معتاد و آلوده به بیماری‌های مقاربتی بودند متتقل می‌کردند. شهرنو بزرگ‌ترین خیانت رژیم پهلوی به زنان ایرانی بود و هست وخواهد بود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

منبع: فارس

برچسب‌ها