به گزارش مشرق، چندی قبل دختری جوان به اداره پلیس رفت و گفت: به دام یک خواستگار کلاهبردار گرفتار شده است.
وی توضیح داد: در یک مهمانی با جوانی به نام کامیار آشنا شدم. او میگفت که مهندس و مدیر شرکت پدرش است. وضع مالی خیلی خوبی داشت و هر وقت با هم قرار میگذاشتیم با ماشینهای مدل بالا مانند بنز و بیامو در سر قرار حاضر میشد.
وی ادامه داد: مدتی گذشت تا اینکه وی از من خواستگاری کرد و من هم به او جواب مثبت دادم اما تصور نمیکردم که او دام شومی برایم پهن کرده است. دختر جوان گفت: یک روز کامیار از سرمایهگذاری در حوزه ارز دیجیتال برایم گفت. او مدعی بود که در زمانی کوتاه به سود کلانی رسیده و با این سود ماشینهای مدل بالا را خریده است. حرفهایش مرا وسوسه کرد تا من هم در این زمینه سرمایهگذاری کنم. کامیار به من گفت که میتواند برایم ارز دیجیتال بخرد و من به گمان اینکه قرار است با او ازدواج کنم، حدود ۳۰۰میلیون تومان سرمایهام را به وی دادم اما بعد از این اتفاق کامیار به طرز عجیبی غیبش زد و آنجا بود که متوجه شدم فریب یک خواستگار قلابی را خوردهام.
با این شکایت، تحقیقات در پلیس آگاهی تهران برای بازداشت خواستگار فریبکار شروع شد و اما هنوز ردی از متهم بهدست نیامده بود که دختر دیگری راهی اداره پلیس شد و به طرح شکایت از کامیار پرداخت. دومین شاکی توضیح داد: در فضای مجازی با کامیار آشنا شدم و چند وقت بعد از آشناییمان، از من خواستگاری کرد. چون پولدار و تحصیلکرده بود به او جواب مثبت دادم تا اینکه کامیار پیشنهاد عجیبی به من داد. او گفت: در یکی از شرکتهای خودروسازی آشنا دارد و میتواند با قیمت مناسب برایم ماشین صفر کیلومتر بخرد.
من هم که ۲۰۶ داشتم وسوسه شدم آن را بفروشم و بخشی از پول آن را به کامیار بدهم تا برایم یک ماشین مدل بالا ثبت نام کند. در ۲مرحله حدود ۳۰۰میلیون تومان به کامیار دادم اما او مدتی بعد غیبش زد و فراری شد. هرچه تحقیقات پیش میرفت مأموران به سرنخهای بیشتری از خواستگار فریبکار دست مییافتند تا اینکه سرانجام توانستند متهم را شناسایی و دستگیر کنند. او در بازجوییها به کلاهبرداری از دختران دم بخت اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو
انگیزه؛ تفریح و سرگرمی
متهم متولد سال ۷۹ است و میگوید: هدفش از فریب دختران پول نبوده، بلکه بهخاطر تفریح و هیجان، چنین نقشهای را طراحی کرده است. او در ادامه گفت: نابغه و هکر حرفهای است اما فقط زمانی از نبوغش استفاده میکند که قصد دارد حساب پدر و مادرش را خالی کند.
انگیزهات از سرقت، فقط هیجان و تفریح بود؟
دقیقا همین بود. من مشکل مالی ندارم. پدرم پولدار است و یک شرکت بزرگ دارد که من هم آنجا کار میکنم. ماشینهای لوکس زیر پای ماست و فقط برای سرگرمی دست به چنین کاری زدهام.
از دستگیری و مجازات هراس نداشتی؟
اگر میدانستم دستگیر میشوم و وضعیتم به اینجا ختم میشود هرگز دست به چنین کاری نمیزدم. در آن زمان حتی یک درصد هم به دستگیری فکر نمیکردم.
با پولهای سرقتی چه کردی؟
حتی یک ریال از پولها خرج نشده و همه در حسابم است که با دستور قاضی حسابهای بانکیام توقیف شده است.
سر چند دختر را با این ترفند کلاه گذاشتی؟
فقط ۲ نفر، همین.
فکر نکردی آنها شکایت میکنند؟
میخواستم بهزودی این پول را به آنها برگردانم که دستگیر شدم.
چطور توانستی به راحتی فریبشان بدهی؟
من خیلی خوب صحبت میکنم. تبحر خوبی در حرف زدن دارم. به همین دلیل است که دخترها به من اعتماد کردند. البته به آنها دروغی نگفتم چون هم در حوزه ارز دیجیتال تبحر دارم و هم میتوانم به راحتی از طریق آشنایانم ماشینهای مدل بالا بخرم.
اما پولشان را گرفتی و فراری شدی؟
گفتم که میخواستم یک هیجان عجیب را تجربه کنم که خب اشتباه کردم.
ظاهرا تحصیلکردهای؟
فوق لیسانس دارم، مهندس هستم. از کودکی همه به من میگفتند نابغهای. من به راحتی میتوانم حسابها و سایتها راهک کنم.
چند حساب را هک کردهای؟
باور کنید کار خلافی مرتکب نشدهام. من فقط حساب پدر و مادرم بهخصوص پدرم را هک کردم و پول بهحساب خودم منتقل کردم. یک بار هم برای سرگرمی تابلوهای راهنمایی و رانندگی و تابلوهای تبلیغات را هک کردم.
منبع:همشهری