صهیونیست‌ها از سفر جنجالی رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی اهداف متعدد، پیچیده و حتی متناقضی دارند ولی با اینحال به نظر نمی‌رسد چنین شخصیتی قادر به حمل بار این وظایف و نقش‌ها باشد.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز سه شنبه ۲۹ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعلام حکم دادگاه پرونده هواپیمای اوکراینی، دیدار روسای ادوار مجلس و قیمت خودرو در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده اند.

یس مجلس و سه سلف او، یکشنبه شب پشت یک میز نشستند. میزبان محمدباقر قالیباف بود و علی لاریجانی، غلامعلی حدادعادل و علی‌اکبر ناطق‌نوری میهمانان ضیافت افطاری او بودند. این دیدار جالب توجه مورد توجه روزنامه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است.

روزنامه هم‌میهن درباره این جلسه ویژه افطاری می‌نویسد:

کنار هم نشستن ناطق‌نوری، لاریجانی و قالیباف اما از منظری تاریخی نیز، رخدادی مهم محسوب می‌شود. آخرین‌باری که این سه شخصیت در یک کنش سیاسی و انتخاباتی ذیل یک جریان قرار گرفتند، همان تجربه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در سال ۱۳۸۴ بود. در آن زمان، ناطق محور و رئیس این شورا بود و قصد داشت با طراحی مکانیزمی همه نامزدهای جریان راست را گردهم آورد تا از میان آنها، یکی به‌عنوان «نامزد نهایی اصولگرایان» در انتخابات دوره نهم ریاست‌جمهوری معرفی شود و دیگران کنار بروند و در صورت در اختیار گرفتن دولت، با او همکاری کنند. آن ایده ناطق‌نوری البته شکست خورد. محمود احمدی‌نژاد و در ادامه، قالیباف از تصمیم این شورا تبعیت نکردند و پای به عرصه انتخابات گذاشتند. این درحالی بود که نامزد مورد حمایت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست ناطق‌نوری، کسی نبود جز علی لاریجانی. جالب آنکه در جریان انتخابات، احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری رسید، قالیباف در رقابتی نزدیک با مهدی کروبی و مصطفی معین چهارم شد و لاریجانی که نامزد رسمی محافظه‌کاران بود در رتبه ماقبل آخر قرار گرفت.

در ادامه این گزارش آمده است:

کشور به فعالیت جدی و موثر یک جریان سیاسی میانه‌رو نیاز دارد. در شرایطی که بعید است شکاف شکل‌گرفته میان اصلاح‌طلبان و ساختار سیاسی به‌سرعت التیام یابد و حتی با تایید نامزدهای آنان هم، پایگاه اجتماعی سابق اصلاحات به‌این‌زودی‌ها پای صندوق‌ها بیاید؛ ظهور و حضور یک جبهه سیاسی ریشه‌دار از محافظه‌کاران می‌تواند بخش مشارکت‌جو اما مخالف تندروی را به خود جلب کند. در سطحی کلان‌تر، احیای محافظه‌کاران، می‌تواند دوران نزدیک به دو دهه میدان‌داری نهادهای شبه‌نظامی و امنیتی در جناح راست را پایان دهد و رهبری سیاست در این جناح را به سیاستمداران بازگرداند. همان رویایی که ناطق‌نوری در سال ۱۳۸۴ داشت!

روزنامه اعتماد هم از این افطاری به عنوان «چهار ضلع اصولگرایان در کنار هم» یاد کرده و نوشته است:

در میان این چهار رییس ادوار مجلس، لاریجانی و ناطق را می‌توان نزدیک‌ترین‌ها به یکدیگر دانست؛ به عبارت دیگر لاریجانی و ناطق‌نوری، به لحاظ دیدگاهی نزدیک هستند و هر دو مدعی اعتدال و میانه‌روی در سیاست هستند. اما این دو با طیف محمدباقر قالیباف و حدادعادل زاویه‌های بعضا تندی دارند. قالیباف هم با نیروهای سیاسی تابع حدادعادل میانه خوبی ندارد و به نوعی، طیفی از همان‌ها در مجلس، این روزها با قالیباف پنجه در پنجه هستند.

حالا با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس دوازدهم، انتظار می‌رود قالیباف بخواهد با نیروهای سیاسی محافظه‌کار، چه سنتی و چه میانه‌رو، خود را نزدیک کند و از ظرفیت آنها استفاده کند. به هر حال اگر چنین هم نباشد، دعوت قالیباف از روسای پیشین پارلمان در آخرین سال فعالیت مجلس یازدهم، به ذهن شائبه انتخاباتی را متبادر می‌کند.

روزنامه آرمان‌ملی نیز در گزارشی با عنوان «چرا دیدار قالیباف با ناطق‌نوری و لاریجانی رخدادی مهم محسوب می‌شود؟» می‌نویسد:

کنار هم نشستن ناطق‌نوری، لاریجانی و قالیباف اما از منظری تاریخی نیز، رخدادی مهم محسوب می‌شود. آخرین‌باری که این سه شخصیت در یک کنش سیاسی و انتخاباتی ذیل یک جریان قرار گرفتند، همان تجربه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در سال ۱۳۸۴ بود. در آن زمان، ناطق محور و رئیس این شورا بود و قصد داشت با طراحی مکانیزمی همه نامزدهای جریان راست را گردهم آورد تا از میان آنها، یکی به‌عنوان «نامزد نهایی اصولگرایان» در انتخابات دوره نهم ریاست‌جمهوری معرفی شود و دیگران کنار بروند و در صورت در اختیار گرفتن دولت، با او همکاری کنند.

خودزنی ربع و رژیم در تل‌آویو

رسانه‌های ضدانقلاب فارسی و نیز رسانه‌های صهیونیستی خبر از سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی داده‌اند. او خودش هم با ذوق توئیت زده و گفته در راه اسرائیل هستم، سفر ربع پهلوی به مناطق اشغالی مورد توجه بسیاری از روزنامه‌ها قرار گرفته است.

جوان در ستون اخبار ویژه خود نوشته است:

انه‌های ضدانقلاب فارسی و نیز رسانه‌های صهیونیستی خبر از سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی داده‌اند. او خودش هم با ذوق توئیت زده و گفته در راه اسرائیل هستم. شاهزاده ناکام پهلوی که از پی انقلاب اسلامی مردم ایران، از رسیدن به تخت موروثی شاهی بازماند، در ماجرای گرفتن وکالت از مردم ایران طی آشوب‌های سال گذشته، بر همان موج ناکامی رفت و از ۹۰ میلیون ایرانی، حتی ۵۰۰ هزار نفر هم کمپین وکالت به او را امضا نکردند. حالا به نظر می‌رسد دنبال نمایش تازه‌ای در فلسطین اشغال‌شده می‌رود، اما بلاهت سیاسی او درک نمی‌کند که رفتن به اسرائیل، صحه بر سیاست نافهمی او و عدم درک افکار عمومی مردم ایران است. در حالی که حتی در غرب هم شمار مخالفان صهیونیست‌ها روز به روز بیشتر می‌شود، و در میان مردم ایران، اسرائیلی‌ها منفور هستند، او برای نمایش سیاسی تازه‌اش راهی سرزمین اشغالی می‌شود! یک ضرب‌المثل قدیمی فارسی برای این‌طور مواقع کاربرد دارد که می‌گوید یارو خیلی خوشگل بود، آبله هم درآورد!

روزنامه فرهیختگان نیز نوشته است که پس از درگیری میان براندازان، رضا پهلوی از سفر به سرزمین‌های اشغالی خبر داد، در این تحلیل آمده است:

صهیونیست‌ها از سفر جنجالی رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی اهداف متعدد، پیچیده و حتی متناقضی دارند ولی با اینحال به نظر نمی‌رسد چنین شخصیتی قادر به حمل بار این وظایف و نقش‌ها باشد. رضا پهلوی مدت‌ها از سیاست دور بوده و گهگاه با فشار روسای خود وارد عرصه اقدام علیه ایران شده و فاقد هرگونه تجربه‌ای است. او به‌طور آشکار از ظرافت، فهم، تدبیر و قدرت سخن بی‌بهره است. این ناتوانی در تشکیل ائتلاف اخیر و تهیه منشور شکست خورده به خوبی نمایان شد.
حتی اگر در شرایطی فرضی رضا پهلوی را واجد تمام ویژگی‌های لازمی که ندارد، بدانیم، با این وجود نیز اهمیت او چندان افزایش نمی‌یابد، زیرا کسی نمی‌تواند اعتباری برای یک فرد تنها و بدون پرستیژ که افقی از دسترسی به جایگاه سیاسی ندارد، قائل شود.

روزنامه وطن امروز در تحلیلی سفر ربع پهلوی به سرزمین‌های اشغالی و حمایت از نتانیاهو جدیدترین برگ رسوایی اپوزیسیون جمهوری اسلامی را مورد ارزیابی قرار داده و نوشته است:

ضا پهلوی در حالی با افتخار و خوشحالی خبر از سفر خود به سرزمین‌های اشغالی داده و از این سفر ذوق‌زده است که رژیم صهیونیستی به لحاظ سیاسی و اجتماعی در بحران شدید و بی‌سابقه‌ای به سر می‌برد. البته این هم یکی دیگر از نشانه‌های حماقت بی‌پایان لیدر خودخوانده اپوزیسیون ایرانی است. او درحالی به اسرائیل می‌رود تا نقشش برای ساختن آینده روشن‌تر(!) را ایفا کند که آینده رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری تاریک و بدون امید به نظر می‌رسد.
حالا سوالی که باید پرسید، این است: مردم ایران بر اساس کدام منطقی باید با براندازی جمهوری اسلامی، سرنوشت خود و کشور را به چنین فردی که از چنین درجه حماقتی برخوردار است، بسپارند؟

برچسب‌ها