کد خبر 1491707
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۹

یکی از شگفتی‌های تحولات اخیر منطقه را باید در اجلاس اخیر اتحادیه عرب دید. جدا و مهم‌تر از بازگشت سوریه به این اتحادیه، بازگشت موضوع فلسطین به این برجسته‌ترین سازمان عربی دنیا، قابل توجه بود.

به گزارش مشرق، محمدجواد اخوان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: یکی از شگفتی‌های تحولات اخیر منطقه را باید در اجلاس اخیر اتحادیه عرب دید. جدا و مهم‌تر از بازگشت سوریه به این اتحادیه، بازگشت موضوع فلسطین به این برجسته‌ترین سازمان عربی دنیا، قابل توجه بود. هرچند شاید روایت سران عرب همچنان با مطالبات و حقوق مردم فلسطین فاصله دارد، اما همین‌که در بیانیه پایانی نشست جده بر «محوری بودن موضوع فلسطین در جهان عرب» تأکید می‌شود، نکته و رهاورد مهمی است.

می‌دانیم که آرمان رهایی فلسطین سال‌های سال یکی از اصلی‌ترین محورهای گفتمان مسلط بر جهان عرب بود و گروه‌های دارای رویکرد ملی‌گرایی عربی، داعیه‌دار حمایت از مردم فلسطین به عنوان گوشه‌ای اشغال شده از جهان عرب بودند، اما به تدریج و با خیانت برخی سران کشورهای عربی و پیوستن به طرح‌های سازش، این موضوع در گفتمان حکومت‌های عربی کمرنگ شد. کار به جایی رسید که ترامپ در قالب طرح موسوم به «صلح ابراهیم»، سازش را به جنوب خلیج‌فارس کشاند. در تمام این سال‌ها البته ملت‌های عرب راهی جدا رفته و همچنان در کنار برادران و خواهران فلسطینی خود بودند. در طول چهار دهه گذشته هرچند دولت‌های عرب به آرمان فلسطین پشت کردند، اما جریانات مردمی، و به‌ویژه روشنفکران و فرهیختگان جهان عرب، قدس را هیچ‌گاه فراموش نکردند.

اما چه شد که دولت‌های عرب که مدتی بود خود را به ندیدن حقیقتی به نام فلسطین می‌زدند، به ناگاه از محوری بودن آن سخن راندند؟ پاسخ را باید در موفقیت «مقاومت» جست‌وجو کرد. در طول سه دهه گذشته، و به‌خصوص پس از آزادی جنوب لبنان، بسیاری از سیاسیون منطقه نخواسته‌اند واقعیتی به نام مقاومت را بپذیرند و این مقاومت بوده که در میدان خود را بر مناسبات و ترتیبات تحمیل کرده است. زمانی که جنوب لبنان آزاد شد، بسیاری از سران عرب مقهور افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل بودند، اما حزب‌الله ابطال‌پذیری این ادعا را در عمل نشان داد. در جنگ ۳۳ روزه نیز بسیاری از دولت‌های عرب آشکار و پنهان در کنار صهیونیست‌ها ایستادند، اما در نهایت این مقاومت بود که پیروزی خود را بر ائتلاف‌های عبری- عربی تحمیل کرد. در طول جنگ‌های متمادی مقاومت فلسطین در غزه با صهیونیست‌ها نیز اوضاع به همین منوال بود و حماس و جهاد با دستان خالی معادله برتری قدرت نظامی اسرائیل را به چالش کشیدند.

حتی در خارج از مرزهای فلسطین نیز مقاومت عنصر تعیین‌کننده نهایی تحولات بود. در حالی‌که قدرت اطلاعاتی و تسلیحاتی غرب و پول دولت‌های عرب، جنگ جهانی تکفیر را بر مردم سوریه تحمیل کرد، نهایتاً محور مقاومت ورق را برگرداند و اینک همان‌ها که بشار اسد را از اتحادیه بیرون کردند، به گرمی پذیرای او در جده شدند. هفت سال هم ائتلافی از پول عربی و تسلیحات غربی شبانه‌روز مردم یمن را بمباران کرد تا از حق خودشان برای حاکمیت و تعیین سرنوشت خود کوتاه بیایند، اما «مقاومت» در یمن نیز بر ائتلاف‌ها فائق آمد. در واقع این مقاومت است که سررشته تحولات منطقه را در دست دارد؛ پدیداری که مخالفانش چه بخواهند و چه نخواهند باید آن را به‌عنوان یک واقعیت میدانی بپذیرند.

مقاومت هرچند رهایی ملت‌های منطقه چه در عراق، شام، لبنان و یمن را به دنبال داشته، اما دستاورد مهم‌تر آن «بیدارگری» است؛ بیداری کسانی که مدت‌ها بود خود را به خواب و ندیدن می‌زدند. نمی‌توان و نباید انتظار داشت دولت‌هایی که سال‌ها مقهور لانه عنکبوتی صهیونیست‌ها بوده‌اند، به این زودی‌ها تغییر مشی و ممشا بدهند و در شمار حکومت‌های کاملاً ایستاده در برابر صهیونیست درآیند. اما روشن است که نوار پیروزی‌های مقاومت، زنگ بیداری را در منطقه به صدا درآورده است. مقاومت از ابتدا به دنبال همسان و هم‌شکل‌سازی حکومت‌های منطقه نبود، بلکه آرمانش رهایی منطقه از مداخلات نظام سلطه، و به‌ویژه امریکا و یکپارچگی ملت‌ها و دولت‌های منطقه در آرمان رهایی قدس شریف بود. این همان آرمانی بود که سردار دل‌ها شهید سلیمانی شبانه‌روز برایش مجاهدت کرد و در آخر خون پاکش را در این راه تقدیم کرد. هرچند تصور امریکایی (بر اساس آنچه در سند جامعه اطلاعاتی ۲۰۲۳ تصریح کرده‌اند) از بازه زمانی برنامه راهبردی مقاومت اخراج امریکا از منطقه ۱۰ ساله است، اما نشانه‌هایی در منطقه در حال ظهور کردن است که حاکی از آن است که خیلی زودتر این هدف تحقق خواهد یافت. ان‌شاءالله.