اندیشکده «کارنگی» تصریح دارد که رویکردهای یکجانبه، منفعت طلبانه و غیرقابل اعتماد واشنگتن موجب شده است تا کشورهای خاورمیانه به دنبال جایگزینی چین به جای ایالات متحده باشند.

به گزارش مشرق، کارشناسان تحلیل های گوناگونی را در مورد رقابت چین و آمریکا در عرصه های جهانی و از جمله خاورمیانه بیان می کنند. در حالی که برخی تحلیلگران تعامل دو کشور را در قالب همزیستی اجباری ارزیابی می کنند برخی دیگر رویکرد پکن و واشنگتن به مسائل جهانی را نوعی جنگ سرد جدید می دانند که به تدریج ممکن است تندتر هم شود.

به تازگی دو کشور تصمیم گرفته اند تا شرایطی را برای آغاز دور تازه گفت وگوها آماده کنند تا اندکی از تنش ها کاسته شود. بسیاری از کشورها که تمایل ندارند وارد میدان رقابت چین و آمریکا شوند از شنیدن این خبر خوشحال شده اند.

به طور کلی هنگامی که رقابت سیاسی، نظامی، اقتصادی و... میان دو ابر قدرت شدت می گیرد دیگر کشورها قادر نیستند نقش چندانی را در روندهای جهانی بازی کنند و در نهایت مجبور خواهند شد تا یکی از دو ابر قدرت را انتخاب کنند. مشارکت و نزدیکی به یک قدرت به طور قطع با پیامدهایی از سوی ابرقدرت دیگر روبرو می شود و کشور ضعیف را مجبور می کند هزینه هایی را بابت این تصمیم خود بپردازد. چنین معادله ای در مورد خاورمیانه نیز قابل پیش بینی است زیرا کشورهای منطقه به ویژه شرکای پیشین واشنگتن اکنون خود را در یک دوراهی می بینند.

اندیشکده «کارنگی» در تحلیلی آورده است در ماه مارس ۲۰۲۳، عنوان اخبار رسانه های جهان به رویدادی اختصاص یافت که به عقیده برخی ناظران نشان دهنده پایان هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه بوده است. چین، بزرگترین رقیب جهانی ایالات متحده، میانجیگری موفقی را میان ایران و عربستان سعودی به عنوان رقیب و شریک اصلی آمریکا، به راه انداخت.

با این حال، اتاق فکر فوق مدعی است نگاه دقیق تر به این توافق نشان می دهد که نقش چین در این معامله چندان بزرگ نبوده است بلکه برای چین این اعتبار هدیه ای از سوی عربستان سعودی و ایران بود که در نتیجه فقدان برنامه دیپلماتیک راهبردی و معقول آمریکا در خاورمیانه به وقوع پیوست. بر اساس این تحلیل، تاکید عربستان سعودی بر نقش چین، سیگنال روشنی برای ایالات متحده می باشد که هدف آن تضمین و تقویت تعهدات آمریکا در قبال ریاض است، ضمن آنکه این پادشاهی به دنبال دریافت تضمین های کامل امنیتی و همچنین حمایت از برنامه هسته ای غیرنظامی خود بوده است.

این اندیشکده آمریکایی در بخش دیگری از تحلیل خود با طرح این پرسش که «آیا این یک بازی چینی بود؟» عنوان داشت که نقش چین در این توافق محدودتر از آن چیزی بود که در رسانه ها به آن پرداخته شد.

مذاکرات بین دو طرف ایرانی و سعودی از قبل و برای مدت طولانی با کمک کشورهای منطقه ادامه داشت. «مصطفی الکاظمی» نخست وزیر عراق در تسهیل مذاکرات بین دو کشور، با نیم نگاهی به نفوذ ایران در عراق و دیگر کشورهای منطقه، امیدوار بود که به تعادل بهتری بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس دست یابد.

علاوه بر این عمان نیز که سابقه خوبی به عنوان میانجی در امور منطقه دارد، نقش عمده ای در نزدیکی تهران و ریاض داشت. گفتنی است که روند نزدیکی کشورهای منطقه‌ از دوره شیوع بیماری کرونا در سال ۲۰۲۰ به نسبت تقویت شد.

برای نمونه در این دوره محاصره قطر از سوی همسایگان عربش به ویژه عربستان، امارات و ... پایان یافت و برخی کشورهای دیگر همچون امارات، بحرین و مراکش هم در چارچوب توافق ابراهیم با اسرائیل روابط برقرار کردند. در همین حال ترکیه نیز روابط پرتنش خود را با کشورهای منطقه عادی کرد و به امارات و عربستان سعودی نزدیک تر شد.

صلحی گسترده بدون آمریکا

در ادامه همین تحولات، با تغییر محاسبات منطقه‌ای، پیشرفت های دیپلماتیکی نیز در پرونده های سوریه و یمن به وقوع پیوست. سوریه با موافقت عربستان به اتحادیه عرب بازگشته است و از طرف دیگر مقامات سعودی وارد گفت وگوهای مستقیمی با حوثی ها شدند. همه این اقدامات موجب شدند کارشناسان به این باور برسند که تحولات می تواند به صلحی گسترده تر در منطقه منجر شود.

کارشناس این موسسه مطالعاتی در مورد اینکه برای ایالات متحده کار خاورمیانه تمام شده، آورده است بر کسی پوشیده نیست که رئیس جمهور فعلی ایالات متحده و رهبری عربستان سعودی از روابط مطلوبی برخوردار نیستند. بایدن در خلال مبارزات انتخاباتی خود وعده داد که پادشاهی عربستان را به یک کشور منفور تبدیل خواهد کرد. البته بایدن پس از حمله روسیه به اوکراین و رسیدن قیمت نفت به هر بشکه ۱۲۰ دلار مجبور شد از این تهدید دست بردارد.

با این حال، روابط دو کشور حتی پس از سفر بایدن به ریاض در سال ۲۰۲۲ تاکنون گرم نشده است. این موضوع تااندازه ای به دلیل نوع نگرش ایالات متحده رخ داده زیرا واشنگتن بر این تصور است که قدرت های منطقه ای باید مسیری را که مورد نظر آمریکا است، دنبال کنند، حتی اگر با این خط مشی با منافع ملی آنها همخوانی نداشته باشد.

کارشناس این موسسه در زمینه پیامد و دلیل میانجیگری چین می افزاید باید به یاد داشت که تاکنون ایالات متحده با توجه به روابط نزدیک خود با اسرائیل و دشمنی که با ایران دارد، هرگز نتوانسته است یک میانجیگری عادلانه و منصفانه ای را در زمینه حل و فصل درگیری های خاورمیانه داشته باشد. علاوه بر این، کناره‌گیری آمریکا از برجام در کنار خروج نامطلوب آن از افغانستان هم موجب شده است تا سیاست‌ های ایالات متحده به دلیل ماهیت پرنوسان و منفعت طلبانه آن و بی توجهی که کاخ سفید به متحدان خود نشان می‌ دهد، به عنوان یک دیپلماسی متغیر و غیرقابل اعتماد شناخته ‌شود.

در پایان گزارش این اندیشکده آمریکایی تاکید شده است اقدامی که ایران و عربستان سعودی با توافق اخیر در همکاری با چین نشان دادند، سیگنال روشنی به آمریکا مبنی بر این موضوع است که احتمال دارد جایگاه خود را در خاورمیانه به گزینه دیگری بدهد. با این حال، در عمل هنوز بحث های فراوانی در این زمینه وجود دارد زیرا در حالی که نفوذ اقتصادی چین در منطقه افزایش یافته است اما گویا در شرایط کنونی پکن تمایل چندانی به مشارکت عمیق تر در رقابت های منطقه ای ندارد.

در هر صورت میزان توجهی که رسانه‌ ها و سیاست‌گذاران آمریکایی به نقش چین در این توافق نشان داده اند، به طور قطع ایالات متحده را مجبور خواهد کرد روابط و سیاست خود در منطقه را مورد ارزیابی دوباره قرار دهد و به دنبال بررسی و پیداکردن دلیل روی آوردن متحدانش به چین باشد.

برچسب‌ها