سفر پادشاه عمان به جمهوری اسلامی ایران، از یک‌سو باهدف تقویت تعاملات دوجانبه و منطقه‌ای و از سوی دیگر، باهدف جمع‌بندی آخرین پیشنهادها طرفهای مذاکره‌کننده هسته‌ای صورت خواهد گرفت.

سرویس سیاست مشرق- این روزها، اخبار تازه‌ای در خصوص مذاکرات هسته‌ای و روند احیای آن به گوش می‌رسد که قدر متقین آن‌ها، تسریع تبادل ایده‌ها در قبال روند احیای برجام (جایگزینی توافق ثانوی) می‌باشد. در این میان، سران گروه ۷ در نشست هیروشیما، برجام را مفیدترین راه‌حل دیپلماتیک برای موضوع هسته‌ای ایران توصیف کردند. این بیانیه، در تعارض با مواضع قبلی مقامات آمریکایی و اروپایی در خصوص گذار از احیای توافق هسته‌ای و توقف کامل این روند بوده است! به عبارت بهتر، بیانیه اخیر گروه ۷ را می‌توان نقطه آشکارساز بازگشت علنی غرب به راهکار احیای توافق هسته‌ای تلقی کرد. بااین‌حال، باید مراقب تاکتیک‌های مشترک آمریکا-اروپا در پیشبرد این روند بود.

جلسه استماع مقامات کاخ سفید در کنگره

اخیراً نشریه پولیتیکو به نقل از منابعی در کنگره نوشت مسئولان بلندپایه در اولین جلسه محرمانه دولت بایدن با محوریت ایران برای همه سناتورها، شرکت خواهند کرد و توضیحاتی ارائه کردند. وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه، کالین کاهل معاون وزیر دفاع، مورگان مویر معاون مدیر اطلاعات ملی، برایان نلسون معاون وزیر خزانه‌داری در امور تروریسم و اطلاعات مالی، استفن کوهلر، رئیس استراتژی، سیاست و برنامه‌های ستاد مشترک، ساعت ۴ بعدازظهر به‌وقت واشنگتن در کنگره برای ارائه توضیحات در جلسه توجیهی محرمانه حاضر شدند.

در این نشست، مقامات کاخ سفید مدعی شدند پیشرفت‌هایی در مذاکرات (غیرمستقیم) با ایران رخ‌داده و درعین‌حال، تأکید کردند که دیپلماسی، بهترین و مفیدترین راه ممکن برای کنترل نگرانی‌های منطقه‌ای آمریکا در قبال فعالیت‌های هسته‌ای ایران محسوب می‌شود؛ اما نکته قابل‌تأمل، روایت‌های گوناگون سناتورهای آمریکایی از این نشست بوده است! سناتورها هنگام بیرون آمدن از یک جلسه توجیهی محرمانه درباره ایران مدعی بودند که سیاست ایالات‌متحده در قبال ایران تا حد زیادی دچار رکود شده است.

سناتور جمهوری‌خواه تیم کین به خبرنگاران گفت: من این جلسه را به‌عنوان یک به‌روزرسانی وضعیت توصیف می‌کنم، نه چیز جدیدی. هیچ پیشرفتی در جهت پیوستن مجدد به برنامه جامع اقدام مشترک یا توافق هسته‌ای محدودتر حاصل نشده است.

اما اظهارات سناتور آمریکایی جاش هاولی، به‌نوعی دقیق‌ترین توصیف از روند جلسه محرمانه اخیر مقامات کاخ سفید و اعضای کنگره بوده است، جایی که وی صراحتاً عبور نسبی آمریکا از ایده توافق موقت و بازگشت به ایده احیای توافق هسته‌ای را مطرح می‌کند:

توافق هسته‌ای بالقوه جدیدی موسوم به «کم‌تر در برابر کم‌تر» که در ماه‌های اخیر مطرح‌شده، در بخشی از جلسه توجیهی که او در آن شرکت کرد، موردبحث قرار نگرفت. آن‌ها (مقامات کاخ سفید) در حال بررسی ورود مجدد به برجام یا هر چیز دیگری بودند، این اتفاق نمی‌افتد. به نظر من این فقط یک‌جور در جا زدن است. احساس من این است که دولت بایدن اروپایی‌ها را به‌طور واقعی تحت‌فشار قرار نمی‌دهد تا از طریق تحریم‌های بیش‌تری علیه تهران اعمال کنند.

رمزگشایی از مواضع جاش هاولینشان می‌دهد که ایده توافق موقت (همان توافق کمتر در برابر کمتر)، به دلیل مواضع صریح جمهوری اسلامی ایران مبنی بر لزوم رفع واقعی تحریم‌ها و لزوم ارائه ضمانت‌های مالی بلندمدت از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا، منجر به عدم پیشبرد مذاکراتی شده که واشنگتن و تروییکای اروپایی قصد داشته‌اند با محوریت «توافق شش‌ماهه و موقت» به ایران تحمیل کنند.

ازاین‌رو، برگزاری جلسه استماع کنگره آمریکا و بیانیه اخیر گروه هفت را می‌توان به‌مثابه نقاطی روشن در استیفای حقوق هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرد. استفاده از نام برجام» در بیانیه پایانی گروه هفت، در حالی صورت می‌گیرد که تا قبل از آن مقامات آمریکایی-اروپایی اصرار داشتند که به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای در گروی احیای توافق سال ۲۰۱۵ نیست و می‌توان از ایده‌های جایگزین نیز در این روند بهره گرفت!

فقدان استراتژی برجامی هماهنگ در آمریکا

جلسه استماع اخیر کنگره نشان داد که مقامات آمریکایی استراتژی برجامی هماهنگی در تقابل با ایران ندارند. به‌طور مشخص، سناتورهای جمهوری‌خواه مخالف احیای توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ (برجام) هستند. در میان سناتورهای دموکرات (که اکثریت سنا را درد است دارند) نیز نوعی دودستگی در این خصوص وجود دارند:

عده‌ای از آن‌ها می‌گویند چاره‌ای جز احیای برجام وجود ندارد و برخی دیگر، انعقاد توافق موقت باهدف کنترل محدود فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تنها راه چاره قلمداد می‌کنند؛ اما به نظر می‌رسد مقامات کاخ سفید نسبت به پیشبرد طرح رسیدن به توافق موقت، تردیدی واقعی پیداکرده‌اند

سناتور تد کروز که از اصلی‌ترین سیاستمداران وابسته به لابی صهیونیستی آیپک قلمداد می‌شود، نمی‌تواند عصبانیت خود را از این موضوع کتمان کند:

راهبردی برای متوقف کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران در جلسه استماع کنگره نشنیدم. مقامات دولت بایدن توافق هسته‌ای با ایران را بیش از پیروزی در اوکراین می‌خواهند.

بازی برجامی آژانس در زمین صهیونیست‌ها

در این معادله، نمی‌توان از بازی خاص آژانس بین‌المللی انرژی اتمی غافل شد! رافائل گروسی مدیرکل آژانس در گفت‌وگو با شبکه کانادایی «سی‌بی‌سی» با اشاره به اینکه امکان احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در آینده نزدیک بسیار ضعیف است، بر لزوم حفظ تعامل آژانس و تهران در راستای حل‌وفصل موارد اختلافی باقیمانده تأکید کرد. وی در ادامه می‌گوید:

احتمال بازگشت به میز مذاکره وجود دارد، اما اگر تعاملات ایران و آژانس نامناسب ارزیابی شود و همکاری‌ها خوب نباشد، احتمال احیای برجام به صفر می‌رسد.

گروسی عملاً بر روی دو گزاره تأکید کرده است: یکی اینکه با فرض همکاری مطلق ایران-آژانس، احتمال احیای توافق هسته‌ای (آن‌هم درآینده ای نزدیک) اندک هست و از سوی دیگر، اگر سطح همکاری‌های ایران و آژانس کاهش یابد، اساساً احیای برجام ناممکن خواهد بود! یعنی ایران باید بین احتمال «ضعیف احیای برجام» و «احتمال صفر»، یک گزینه را انتخاب کند! بر همگان مسجل است که گروسی نقشی در مذاکرات احیای برجام به‌عنوان یکی از طرفهای پشت میز مذاکرات ندارد. از این‌رو کلیت اظهارات وی در خصوص سرنوشت توافق هسته‌ای فرافکنانه و غیر مسئولانه است!

اما اینکه وی با چنین اطمینان خاطری احتمال احیای برجام را ضعیف ارزیابی می‌کند، قطعاً منبعث از تحلیل شخصی وی نیست!

به نظر می‌رسد پس از مشاهده تحرکات پنهانی اما ملموس تازه‌ای که در آمریکا و اتحادیه اروپا برسر احیای توافق هسته‌ای رخ‌داده است، رافائل گروسی از سوی رژیم صهیونیستی و به‌صورت مشخص نتانیاهو مأمور شده است تا با ارائه سیگنال‌های سلبی مانع از استمرار این روند شود. با توجه به گزارش‌های محرمانه و رسمی آژانس در خصوص همکاری‌های مشترک تهران و این سازمان طی ماههای اخیر، احتمال خلق این سیگنال منفی (از سوی گروسی) در قبال همکاری دوجانبه با ایران نبود. از این‌رو گروسی بر روی کلیت احیای برجام و مذاکرات ایران و اعضای ۱+۴ متمرکزشده که ارتباطی نیز با وی ندارد.

اظهارات اخیر گروسی به‌وضوح نشان می‌دهد که کماکان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی خود، باید او و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را نه به‌عنوان بازیگرانی مستقل، بلکه به‌عنوان قطعه‌ای از پازل بازی ضد ایرانی رژیم صهیونیستی و غرب مدنظر قرار دهیم. در این صورت، قطعاً بسیاری از رفتارهای ناگهانی گروسی در آینده و شیوه مواجهه ما با آن قابل پیش‌بینی و محاسبه خواهد بود.

طرح یک پیشنهاد فریبکارانه!

موضوع دیگر، مربوط به پیشنهاد خاص ارائه‌شده از سوی علی واعظ و ولی نصر می‌باشد! این دو تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا، در نشریه فارین افرز مقاله‌ای منتشر کردند و ایده توافق منطقه‌ای به‌جای برجام را مطرح کردند که بر اساس آن ایران برنامه هسته‌ای‌اش را بسیار محدود کند؛ اما تحریم‌های اروپا و آمریکا ادامه یابد و در عوض به توافق با کنشگران مختلف منطقه‌ای دست یابد. کارشناسان حوزه سیاست خارجی، به‌نقد این ایده و اینکه تا چه اندازه برای طرفِ ایرانی حامل منفعت بوده و اساساً واقع‌بینانه است، پرداخته‌اند.

محورهای مطرح‌شده در این مقاله عبارت است از:

-برجام دیگر از امکان احیا برخوردار نیست و بهتر است که روند تنش‌زدایی منطقه‌ای که با امضای توافق احیای روابط ایران و عربستان آغازشده، به یک توافق گسترده‌تر منطقه‌ای در خاورمیانه ختم شود. توافقی که می‌تواند جایگزینِ توافق برجام شود.

- ایران و کشورهای عربی می‌توانند برای همیشه غنی‌سازی اورانیوم بالای ۵ درصد را کنار بگذارند، برای همیشه از باز فرآوری پلوتونیوم دست بکشند و پروتکل الحاقی به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را تصویب نمایند. جهت برآورده ساختن این الزامات، ایران می‌تواند ذخایر ۲۰ و ۶۰ درصدی مواد شکاف پذیر موجود خود را تا زیر ۵ درصد ترکیب نماید و یا آن‌ها را به خارج از کشور ارسال کند.

- ایالات‌متحده و متحدان اروپایی‌اش باید توافق تجارت آزاد ایران و خلیج‌فارس را از تحریم‌ها مستثنا کرده و یک مسیر قدرتمند برای رشد اقتصادی در میان تمام طرفین توافق ایجاد کنند. شورای امنیت سازمان ملل نیز می‌تواند این توافق را به‌عنوان جانشین برجام تأیید نموده و پیامدهایی تنبیهی را برای موارد نقض تعیین نماید.

نقد پیشنهاد واعظ و نصر

در نقد پیشنهاد علی واعظ و ولی نصر، همین بس که اکنون ایران غنی‌سازی نزدیک به ۹۰ درصدی (بنا بر ادعای خود غربی‌ها) را دارد. حال در این فضا بر اساس پیشنهاد جدیدی که مطرح‌شده، واقعاً این انتظار وجود دارد که ایران از این سطح از غنی‌سازی، یک‌بار دیگر به غنی‌سازی ۳.۶۷ درصدی بازگردد و درازای آن، تحریم‌ها علیه تهران، تنها در مناسبات تجاری با کشورهای منطقه لغو شوند؟ به عبارت بهتر، این دو تئوریسن ظاهراً ایرانی با ارائه این طرح، عملاً روی به فربه نمودن یک‌طرفه تعهدات ایران آورده و در مقابل، بار تعهد «رفع عملیاتی تحریم‌ها» را از دوش طرف آمریکایی -اروپایی برداشته‌اند!

نکته دیگر در نقد این پیشنهاد، ناظر بر تفکیک کودکانه ایست که علی واعظ و ولی نصر، میان تحریم‌های ضد ایرانی در منطقه و فرا منطقه قائل شده‌اند! بدیهی است که میان این دو، نمی‌توان تمایزی ایجاد کرد، ضمن آنکه این پیشنهاد از قابلیت «تفسیرپذیری معکوس» برخوردار هست، یعنی از یک‌سو حجم قابل‌توجهی از منابع مالی و پول‌های ایران در بانک‌های خارجی، به‌واسطه مثلاً دستیابی به یک توافق با کشورهای منطقه، آزاد نخواهد شد و از سوی دیگر، بسیاری از معاملات منطقه‌ای ایران نیز به دلیل پیوستگی ساختار اعتباری و مالی دنیا (ازجمله شبکه سوئیفت) تحت تأثیر تحریم‌های فرا منطقه‌ای کشورمان قرار خواهد گرفت.

نکته آخر، به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و پروسه رفع تحریم‌های تسلیحاتی (و قطعاتی که مصرفی دوگانه دارد) مربوط می‌شود. بدیهی است که پیشنهاد اخیر واعظ و ولی نصر، منجر به ابطال قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و عدم رفع تحریم‌های پیش‌بینی‌شده در آن خواهد شد. در این میان، از یک‌سو هدف مهم ایران در خصوص «امنیتی زدایی» از برنامه هسته‌ای خود محقق نخواهد شد و ایران نیز عملاً از زیر سایه سنگین کنترل شورای امنیت (خصوصاً بند هفت آن) خارج نمی‌شود. نه‌تنها قرار نیست در مورد «روابط اقتصادی و تجارت بین‌المللی» ایران هیچ‌گونه عادی‌سازی معناداری صورت بگیرد، بلکه در حوزه سیاسی و امنیتی نیز بنا نیست هرگز وضعیت پرونده هسته‌ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد عادی شود!

حمایت اصلاح‌طلبان از طرح فریب آمریکایی‌ها

سفر پادشاه عمان به ایران و ارتباط آن با مذاکرات هسته‌ای

برخی منابع آگاه می‌گویند سفر پادشاه عمان به جمهوری اسلامی ایران، از یک‌سو باهدف تقویت تعاملات دوجانبه و منطقه‌ای (خصوصاً پس از آغاز روند عادی‌سازی روابط ایران و سعودی‌ها) و از سوی دیگر، باهدف جمع‌بندی آخرین پیشنهادها طرفهای مذاکره‌کننده هسته‌ای صورت خواهد گرفت. ازاین‌رو انعکاس مذاکرات پادشاه عمان در تهران را باید در مواضع بعدی مقامات آمریکایی، اروپایی و از همه مهم‌تر، مسئولین دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان مشاهده کرد.

در این میان، قطعاً سیگنال‌های سلبی و ایجابی زیادی در منطقه مخابره خواهد شد که جملگی باید از سوی وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی و دیگر نهادهای ذی‌ربط در کشورمان مورد رصد دائم قرار گیرد.

مقامات وزارت امور خارجه آمریکا طی روزهای اخیر (برخلاف گذشته) تلاش می‌کنند از انکار مطلق تمرکز خود بر روی مسئله احیای توافق هسته‌ای اجتناب کرده و نوعی «ابهام تاکتیکی» را چاشنی سیاست رفتاری خود در قبال این مسئله کنند.

کار به‌جایی رسید که در سفرجیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا به اراضی اشغالی نیز مقامات رژیم صهیونیستی از تفاوت رویکرد آشکار پنهان واشنگتن در قبال مسئله احیای برجام شدیداً ابراز نارضایتی کرده و خواستار یکدست شدن مواضع پنهان کاخ سفید با مواضع آشکار آن هستند.

نتیجه‌گیری:

دولت بایدن از یک‌سو به دلیل تعلق برجام به حزب دموکرات (توافقی که در دوران اوباما بسته شد) و فراتر از آن، به دلیل ترس از شکل‌گیری بحران‌های کنترل نشده امنیتی در منطقه (حول محور فعالیت‌های هسته‌ای ایران و تقابل تهران-تل آویو)، تمایل بیشتری نسبت به احیای آن دارد.

از سوی دیگر، رئیس‌جمهور آمریکا و دموکرات‌ها خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آماده می‌سازند و شکل‌گیری فضای منازعه در منطقه (حتی به‌صورت محدود)، منجر به تقویت جایگاه حزب رقیب دموکرات‌ها یعنی جمهوری‌خواهان خواهد شد. در چنین شرایطی بایدن در پشت پرده ذهن خود قصد دارد حل موضوع احیای توافق هسته‌ای از طریق دیپلماسی را به یکی از دستاوردهای انتخاباتی دموکرات‌ها تبدیل کند؛ اما در خصوص چگونگی این روند، اختلافاتی میان مقامات کاخ سفید و کنگره وجود دارد. در این میان نمی‌توان از سیگنال‌های فریبکارانه اروپاییان نیز غافل شد.

بازیگرانی که قطعاً قصد دارند در فضای جدید به وجود آمده، بر روی اصل همیشگی «امتیاز گیری حداکثری از بحران‌ها» برآیند. در چنین شرایطی مشخص است که مهم‌ترین راه پیش روی ما، تکیه‌بر همان ثوابت و مطالبات اساسی مربوط به روند احیای توافق هسته‌ای هست.

راستی آزمایی عملیاتی رفع تحریم‌ها، لزوم ارائه تضمین‌های فنی و اعتباری از سوی وزارت خزانه‌داری و وزارت انرژی آمریکا در مسیر احیای توافق هسته‌ای، مختومه سازی پرونده‌های ادعایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران و رفع عملیاتی تحریم‌ها، مطالباتی هستند که نباید در هیاهوی تبلیغاتی، سیاسی و رسانه‌ای روزها و هفته‌های آتی، آن‌ها را به فراموشی سپرد یا حتی در سطح مطالبات خود در قبال آن‌ها تجدیدنظری صورت دهیم. قطعاً اصرار بر این ثوابت و خطوط قرمز، رمز موفقیت و در مقابل، پاشنه آشیل طرف مقابل در مذاکرات احیای برجام محسوب خواهد شد.

برچسب‌ها