افزایش اختلافات نحله‌های مختلف جریان اصلاحات برای اتخاذ راهبرد انتخاباتی این جریان باعث شده که بخشی از اصلاح طلبان از سویی حضور در انتخابات را توصیه کرده و برخی دیگر مشارکت در انتخابات را نهی کنند.

سرویس سیاست مشرق- برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب با انتقاد از تئوریسین‌ها و نیروهای تصمیم‌ساز این جریان عافیت‌طلبی، بی‌مسئولیتی و افتادن آنان در موجی از پوپولیسم انتقادی را مورداشاره قرار داده و تصریح می‌کنند که باید به برخی «تئوریسین‌ها» که منتهای کنشگری‌شان توییتر شده باید گفت، این افراد «توئیتریسین» هستند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد افزایش اختلافات چهره‌ها و نحله‌های مختلف جریان اصلاحات برای اتخاذ راهبرد کلان و انتخاباتی این جریان باعث شده که بخشی از اصلاح طلبان از سویی حضور در انتخابات را توصیه کرده و برخی دیگر مشارکت در انتخابات را نهی کنند، به‌طوری‌که حتی برخی تئوریسین‌های اصلاح‌طلب نیز یا دچار انفعال شده و یا در حد چند توئیت کنشگری نمایند.

در همین رابطه برخی چهره‌های اصلاح طلب با انتقاد از چهره‌ها و تئوریسین‌های جریان اصلاحات با انتقاد از اینکه در جریان اصلاحات مدام با گفتمان‌های آرمانی مواجه هستیم که نسبتی به واقعیت‌های موجود ندارد، تصریح می‌کنند ملموس نبودن، در دسترس نبودن، رؤیایی بودن و در پاره‌ای مواقع در تضاد بودن با اساس اندیشه اصلاح‌طلبی برخی راهبردها عملاً سیاست ورزی جریان اصلاحات را به محاق برده است.

این چهره‌ها بابیان اینکه برخی اصلاح طلبان از انواع راهبردی‌های انتخاباتی این جریان در سال‌های 84 تا 92 و 96 عبور کرده و کمتر حاضر به پذیرش مسئولیت درباره پیامد راهبرد سیاسی خود هستند، تصریح می‌کنند این افراد از راهبرد بدیل خود رونمایی نکرده‌اند.

خروجی این حال سرگردان، همان «پوپولیسم انتقادی» است. کنار نشستن و انتقاد کردن باهدف جلب و جذب فالوئر و هوادار یا عقب نماندن از دیگران و ناسزا نشنیدن از براندازان. این نوع رفتار، شاید برای اینفلوئنسرهای مجازی مناسب باشد؛ اما تناسبی با راهبرد سیاسی ندارد. چنین است که حتی تئوریسین‌های سیاسی به «توئیتریسین» فرو می‌کاهند و جز تکرار هرروزه بایدها و نبایدها و نقد کردن روند حاکم، گامی به‌پیش برنمی‌دارند.

به نظر می‌رسد که چهره‌ها و تئوریسین‌های جریان اصلاحات در یک سرگردانی و فقر شدید در تولید راهبرد، تاکتیک، انگاره و گزاره به سر می‌برد، از فحوای انتقادات درونی جریان اصلاحات این‌گونه برمی‌آید که تئوریسین‌های جریان اصلاحات نیز به آفت توئیتری مبتلا شده و کنش سیاسی خود را از این دریچه پیگیری می‌کنند که در تضاد اساسی با کنشگری عمیق سیاسی است.