به گزارش مشرق به نقل از رجا، "محمد حسین رجایی" برادر بزرگتر شهید "محمد علی رجایی" است که به عهدش با برادر وفادار مانده است.
محمد حسين كه شهيد رجايي او را به عنوان وصي خود انتخاب كرد، در سال 1302 در قزوین متولد شد و 10 سال از برادرش محمدعلی بزرگتر بود، تا سال 1327 در قزوین زندگی میکرد که بنا به دلایلی به تهران مهاجرت کرد.
شغلش آزاد بود كه بعد از فوت پدرم در سال 1315 سرپرستی دو خواهر خود، همراه با محمدعلی 3 ساله بر عهده او افتاد.
او كه نقش پدري را براي برادرش ايفا ميكرد و از همين رو علاقهاش به "محمد علي" فراتر از علاقه برادري بود، به بيان نقطه نظرات خود درباره بالاترين مقام اجرايي كشور كه به مقام شهادت نائل آمد، پرداخت كه در آدامه آمده است.
او بسيار خوشبين بود
شهيد رجايي به خاطر باطن پاك و زلالي كه داشت، بسيار خوشبين بود و منافقين با سوءاستفاده از خوشبيني وي، او را به شهادت رساندند. خدا رحمت كند شهيد لاجوردي را، اين شهيد بابصيرت نافذ خود منافقين را خيلي خوب ميشناخت. بايد بعد از حوادث ترور شهيد رجايي و انفجار حزب جمهوري پيگيري ميكرديم تا معلوم شود چه كسي كلاهي را به حزب جمهوري معرفي كرد و چرا يك عكس هم از كشميري و كلاهي وجود ندارد و چرا در تشييع جنازه شهيد رجايي عدهاي شعار ميدادند كشميري راهت ادامه دارد؟
اگر محافظين بيت امام تجربه داشتند ...
معرف كشميري به شهيد رجايي، شخص بهزاد نبوي است. كشميري در ابتدا قصد داشت امام (ره) را ترور كند و هنگامي كه نتوانست، به سراغ شهيد رجايي آمد. بهخاطر بيتجربگي در مسائل امنيتي، اوايل انقلاب خيلي هزينه داديم. اگر محافظين بيتامام (ره) با تجربه و پخته بودند هنگامي كه ديدند كشميري اجازه بازرسي بدني را نميدهد، او را رها نميكردند و همانجا او را بازداشت ميكردند اما اين تجربهها در اوايل انقلاب وجود نداشت.
سخنران جلسه اصلاح طلبان براي جلسه بزرگداشت شهيد رجايي، بهزاد نبوي بود!
اگر اشتباه نكنم 4 سال مانده به تشكيل دولت اول آقاي احمدينژاد، اصلاحطلبان در قزوين مراسم بزرگداشتي براي شهيد رجايي برگزار كردند كه سخنرانان آن مراسم بهزاد نبوي و مرتضي حاجي بودند. آقاي حاجي شروع كرد به تعريف از شهيد رجايي و در آخر گفت اكنون كه شهيد رجايي بين ما نيست بايد قدر رجايي زمان خود، يعني آقاي خاتمي را بدانيم! بعد هم بهزاد نبوي گفت من سالها با رجايي زندان بودم و رفاقت طولاني با وي داشتهام. در حالي كه او قاتل شهيد رجايي را به ايشان معرفي كرده بود.
رجايي بخشنامه نماز اول وقت صادر كرد، دولت موسوي لغو!
هنگامي كه نوبت به سخنراني بنده رسيد گفتم شما فقط شعار ميدهيد اما به دستور شرع عمل نميكنيد. شما هيچ نسبتي با شهيد رجايي نداريد. شهيد رجايي بخشنامه نماز اول وقت را صادر كرد اما شما در دولت آقاي موسوي بخشنامه ايشان را لغو كرديد چون پايبند به مسائل شرع نيستيد و اعتقادي به شرع نداريد.
شهيد رجايي به مسائل بيتالمال حساس بود، تا حدي كه موتورش را به پسرش نداد تا در محوطه رياست جمهوري سوار شود، اما شما به هر نماينده مجلس يك ماشين داديد، بعد هم رفتيد در مجلس گفتيد هر كس نگرفته دستش را ببرد بالا!
در زمان همين آقاي موسوي برخلاف نظر امام (ره) اقتصاد ما را كاملاً دولتي كردند و واردات انحصاري را در اختيار عدهاي خاص گذاشتند كه هيچ نسبتي با شرع و اخلاق نداشتند. هم صنايع ما آسيب جدي ديد و هم عدهاي يك شبه پولهاي كلان به جيب زدند و بعدها در برابر انقلاب ايستادند.
بعد از مراسم حتي 5 نفر هم براي اقامه نماز حاضر نشدند. نه بهزاد نبوي آمد و نه وزير آموزش و پرورش. مراسم را هم سال بعد تعطيل كردند و اين نشان ميدهد كه اينها هيچ اعتقادي به راه شهيد رجايي نداشتند و صرفاً به دنبال استفاده ابزاري از نام شهيد بودند.
همين الان هم ميشود پرونده شهادت شهيد رجايي و باهنر را پيگيري كرد و قوه قضائيه بايد راه شهيد لاجوردي را ادامه دهد.
محمد حسين كه شهيد رجايي او را به عنوان وصي خود انتخاب كرد، در سال 1302 در قزوین متولد شد و 10 سال از برادرش محمدعلی بزرگتر بود، تا سال 1327 در قزوین زندگی میکرد که بنا به دلایلی به تهران مهاجرت کرد.
شغلش آزاد بود كه بعد از فوت پدرم در سال 1315 سرپرستی دو خواهر خود، همراه با محمدعلی 3 ساله بر عهده او افتاد.
او كه نقش پدري را براي برادرش ايفا ميكرد و از همين رو علاقهاش به "محمد علي" فراتر از علاقه برادري بود، به بيان نقطه نظرات خود درباره بالاترين مقام اجرايي كشور كه به مقام شهادت نائل آمد، پرداخت كه در آدامه آمده است.
او بسيار خوشبين بود
شهيد رجايي به خاطر باطن پاك و زلالي كه داشت، بسيار خوشبين بود و منافقين با سوءاستفاده از خوشبيني وي، او را به شهادت رساندند. خدا رحمت كند شهيد لاجوردي را، اين شهيد بابصيرت نافذ خود منافقين را خيلي خوب ميشناخت. بايد بعد از حوادث ترور شهيد رجايي و انفجار حزب جمهوري پيگيري ميكرديم تا معلوم شود چه كسي كلاهي را به حزب جمهوري معرفي كرد و چرا يك عكس هم از كشميري و كلاهي وجود ندارد و چرا در تشييع جنازه شهيد رجايي عدهاي شعار ميدادند كشميري راهت ادامه دارد؟
اگر محافظين بيت امام تجربه داشتند ...
معرف كشميري به شهيد رجايي، شخص بهزاد نبوي است. كشميري در ابتدا قصد داشت امام (ره) را ترور كند و هنگامي كه نتوانست، به سراغ شهيد رجايي آمد. بهخاطر بيتجربگي در مسائل امنيتي، اوايل انقلاب خيلي هزينه داديم. اگر محافظين بيتامام (ره) با تجربه و پخته بودند هنگامي كه ديدند كشميري اجازه بازرسي بدني را نميدهد، او را رها نميكردند و همانجا او را بازداشت ميكردند اما اين تجربهها در اوايل انقلاب وجود نداشت.
سخنران جلسه اصلاح طلبان براي جلسه بزرگداشت شهيد رجايي، بهزاد نبوي بود!
اگر اشتباه نكنم 4 سال مانده به تشكيل دولت اول آقاي احمدينژاد، اصلاحطلبان در قزوين مراسم بزرگداشتي براي شهيد رجايي برگزار كردند كه سخنرانان آن مراسم بهزاد نبوي و مرتضي حاجي بودند. آقاي حاجي شروع كرد به تعريف از شهيد رجايي و در آخر گفت اكنون كه شهيد رجايي بين ما نيست بايد قدر رجايي زمان خود، يعني آقاي خاتمي را بدانيم! بعد هم بهزاد نبوي گفت من سالها با رجايي زندان بودم و رفاقت طولاني با وي داشتهام. در حالي كه او قاتل شهيد رجايي را به ايشان معرفي كرده بود.
رجايي بخشنامه نماز اول وقت صادر كرد، دولت موسوي لغو!
هنگامي كه نوبت به سخنراني بنده رسيد گفتم شما فقط شعار ميدهيد اما به دستور شرع عمل نميكنيد. شما هيچ نسبتي با شهيد رجايي نداريد. شهيد رجايي بخشنامه نماز اول وقت را صادر كرد اما شما در دولت آقاي موسوي بخشنامه ايشان را لغو كرديد چون پايبند به مسائل شرع نيستيد و اعتقادي به شرع نداريد.
شهيد رجايي به مسائل بيتالمال حساس بود، تا حدي كه موتورش را به پسرش نداد تا در محوطه رياست جمهوري سوار شود، اما شما به هر نماينده مجلس يك ماشين داديد، بعد هم رفتيد در مجلس گفتيد هر كس نگرفته دستش را ببرد بالا!
در زمان همين آقاي موسوي برخلاف نظر امام (ره) اقتصاد ما را كاملاً دولتي كردند و واردات انحصاري را در اختيار عدهاي خاص گذاشتند كه هيچ نسبتي با شرع و اخلاق نداشتند. هم صنايع ما آسيب جدي ديد و هم عدهاي يك شبه پولهاي كلان به جيب زدند و بعدها در برابر انقلاب ايستادند.
بعد از مراسم حتي 5 نفر هم براي اقامه نماز حاضر نشدند. نه بهزاد نبوي آمد و نه وزير آموزش و پرورش. مراسم را هم سال بعد تعطيل كردند و اين نشان ميدهد كه اينها هيچ اعتقادي به راه شهيد رجايي نداشتند و صرفاً به دنبال استفاده ابزاري از نام شهيد بودند.
همين الان هم ميشود پرونده شهادت شهيد رجايي و باهنر را پيگيري كرد و قوه قضائيه بايد راه شهيد لاجوردي را ادامه دهد.