به گزارش مشرق، آبان ماه سال ۱۴۰۱ زنی هراسان با اورژانس تماس گرفت و کمک خواست. وی که بشدت گریه میکرد، گفت: دختر ۸ ماههام حالش بد شده و دیگر نفس نمیکشد. عوامل اورژانس به خانه زن جوان و همسرش در پردیس رفتند و با پیکر بیجان نوزادی دختر به نام مریم روبه رو شدند.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پدر نوزاد به نام مصطفی ادعا کرد دخترش از روی تخت به روی زمین افتاده و جان سپرده است، ولی وقتی کارشناسان پزشکی قانونی آثار کبودیهای متعدد روی بدن نوزاد را تأیید کرده و علت مرگ را ضربات متعدد و شکستگی اعلام کردند پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت و بازجوییهای چند ساعته از مادر مریم کوچولو، راز جنایت هولناک را فاش کرد.
افشای جنایت خانگی
زن جوان شوهرش مصطفی را عامل قتل دخترش معرفی کرد و گفت: شوهرم مصطفی به مواد مخدر شیشه اعتیاد دارد. او چند ساعت قبل از مرگ دخترم، او را کتک زد که نفس دخترم بند آمد. همان موقع میخواستم با اورژانس تماس بگیرم اما او مانعم شد و چند دقیقه بعد حال دخترم بهتر شد اما دوباره شروع به گریه کرد و شوهرم او را دوباره کتک زد و موجب مرگش شد. اما وقتی من با اورژانس تماس گرفتم به دروغ گفت دخترم از روی تخت به زمین افتاده است.
بازداشت پدر شیشهای
به دنبال اظهارات زن جوان، شوهرش بازداشت شد اما اتهام قتل فرزندش را نپذیرفت و گفت: قبول دارم دخترم را کتک زدم اما به حدی نبود که موجب مرگش شود.
در حالی که همه مدارک علیه مصطفی بود برای وی کیفرخواست صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی از خود دفاع کند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، مادر قربانی کوچولو در حالی که اشک میریخت و سعی داشت صورتش را با چادر بپوشاند روبه روی قضات ایستاد و گفت: من و همسرم هر ۲ به مواد مخدر معتاد بودیم و با پسرم که حالا ۷سال دارد در خانهای اجارهای در تهران زندگی میکردیم اما یکسال قبل خانهمان را خالی کردیم و برای زندگی پیش مادرم در شهرستان رفتیم.آن موقع پسرم مهران ۶ ساله بود که چند ماه بعد دخترم مریم متولد شد.
وی ادامه داد: همسرم اصرار داشت شناسنامه مریم را از تهران بگیرد به همین خاطر به همراه پسر و دختر نوزادم به تهران آمد؛ ولی چون مادرم بتازگی فوت شده بود من همانجا ماندم. شوهرم، دختر و پسرم را به خانه مادرش برده بود تا مادرش از آنها نگهداری کند. چند روز بعد شوهرم میخواست دنبالم بیاید که در راه بازگشت در قزوین به خاطر حمل مواد مخدر دستگیر شد و به زندان افتاد. من تلاش زیادی کردم تا بعد از ۳ ماه شوهرم از زندان آزاد شد و ما باهم به تهران برگشتیم و چون خانهای نداشتیم برای زندگی به خانه مادرشوهرم رفتیم.
این زن ادامه داد:چند ماه بعد با پساندازی که داشتم توانستم خانهای در پردیس اجاره کنم. ما برای زندگی به آنجا رفتیم و یک ماه بعد توانستم مریم را از مادرشوهرم تحویل بگیرم و به خانه خودم ببرم، ولی شوهرم در خانه اخلاق خوبی نداشت و سر هر موضوعی بچهها را کتک میزد. من چندبار سر همین موضوع با او درگیر شدم اما چون مصطفی شیشه مصرف میکرد کنترلی بر رفتارش نداشت و خیلی زود از کوره درمیرفت.
وی در تشریح قتل نوزادش گفت: آخرین بار شوهرم خواست تا برایش املت درست کنم.در حال آماده کردن غذا بودم که مریم شروع به گریه کرد و شوهرم با سیلی به صورتش زد؛ حتی خون از دهان و بینی دخترم روی دیوار پاشید و نفسش بند آمد. من که شوکه شده بودم هراسان به سمت دخترم دویدم و او را در آغوش گرفتم اما مصطفی عصبانیتر شد.
او میگفت به جای اینکه او را آرام کنم دخترم را در آغوش گرفتهام؟ من سعی کردم مصطفی را آرام کنم؛ سپس سراغ دخترم رفتم و دیدم حالش بهتر است. وقتی دخترم آرام شده بود بار دیگر به آشپزخانه رفتم که این بار صدای جیغ گوشخراش مریم را شنیدم.
وقتی به سمت اتاق رفتم دیدم دیگر نفس نمیکشد.میخواستم با اورژانس تماس بگیرم اما شوهرم اجازه نداد.او میگفت حال دخترم بهتر میشود ولی وقتی دید مریم دیگر نفس نمیکشد اجازه داد با اورژانس تماس بگیرم و به دروغ گفت: مریم از روی تخت افتاده ولی آثار ضرب و شتم روی بدن دخترم و همچنین آثار خون روی دیوار حقیقت را روشن کرد.
قاضی گفت: در گزارش پلیس آمده که روی دیوار آثار خون مشاهده شده است. آثار خون متعلق به نوزاد بود؟
که زن جوان با چشمانی اشکبار پاسخ داد: شوهرم با سیلی به صورت دخترم زد که از دهان و بینیاش خون روی دیوار پاشیده شد.
وقتی قاضی درباره اعتیاد مصطفی از زن جوان سؤال کرد، این زن با ترسی که در چشمانش موج میزد، پاسخ داد: شوهرم سالهاست شیشه میکشد. او حتی در این سالها مرا هم معتاد کرده بود. من وقتی به شهرستان رفتم و فهمیدم باردارم مواد را کنار گذاشتم. ولی وقتی دوباره همراه همسرم به تهران برگشتیم او مقابل چشمانم مواد کشید و به من هم تعارف کرد.
این زن گفت: من اگرچه طبق قانون نمیتوانم برای قتل دخترم تقاضای قصاص داشته باشم.اما دیه میخواهم و برای شوهرم اشد مجازات تقاضا دارم.
ادعای عجیب پدر شیشهای در دادگاه
سپس مصطفی ۵۰ساله در جایگاه متهم ایستاد و قتل نوزادش را انکار کرد.
وی گفت:من تعجب میکنم که چرا همسرم این حرفها را علیه من مطرح کرده است. من ضربه کشندهای به دخترم نزدم. شاید با پشت دست آرام به صورتش ضربه زده باشم اما ضربه محکمی که موجب مرگ او شود را قبول ندارم.
قاضی عکسهای خونین نوزاد را که آثار کبودی روی بدن و سر و صورتش نمایان بود به او نشان داد و پرسید: چرا دخترت به این روز افتاده؟ که متهم پاسخ عجیبی داد. وی گفت: چند بار وقتی به خانه آمدم متوجه شدم همسرم دخترم را کتک زده است. او میگفت مریم اذیت میکند و به همین خاطر او را تنبیه کرده است. من به همسرم تذکر دادم و از او خواستم تا دیگر دخترمان را کتک نزند. شاید آثار کبودی به خاطر تنبیههای همسرم بوده است.
قاضی گفت: پسر کوچکت در تحقیقات گفته که بارها شاهد کتک زدن مریم از سوی شما بوده است و حتی خود او را هم بارها بشدت کتک زدهای.حالا چه دفاعی داری؟
متهم: پسرم به مادرش وابسته است.او بتازگی دروغگو شده است و برای رضایت مادرش این حرفها را میزند.من هرگز او را کتک نزدهام.
قاضی: در تحقیقات به دروغ گفته بودی اعتیاد نداری. اما بعد از بازداشت با آزمایش روشن شده به شیشه معتاد هستی. چه میگویی؟
من اعتیاد ندارم و ۱۸ سال است که مواد مصرف نکردهام.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و پدر شیشهای را به ۱۰سال زندان و پرداخت نصف دیه به همسرش محکوم کردند.
گفتوگو با متهم
چند سال است ازدواج کردهای؟
۱۰سال.
چرا نوزاد ۸ماهه را کتک میزدی؟
من دخترم را کتک نزدم و آثار کبودی روی جسد به خاطر تنبیههای همسرم است.
به نظرت نوزاد نیاز به تنبیه دارد؟
همسرم گاهی خسته میشد و به همین خاطر ۲ فرزندم را ادب میکرد ولی من مخالف تنبیه بودم و به او تذکر میدادم چنین کاری را تکرار نکند.
اگر عامل قتل نوزادت نیستی چرا همسرت از تو شکایت کرده است؟
من واقعاً نمیدانم. چون مشکلی با همسرم نداشتم.
چرا به دروغ به اورژانس گفتی نوزاد از روی تخت سقوط کرده است؟
خواستم به همسرم کمک کنم تا گرفتار نشود.
سابقه داری؟
نه.
چرا بعد به دنیا آمدن دخترت به زندان افتادی؟
در ماشینم مقداری مواد مخدر همراه داشتم اما مواد متعلق به خودم نبود.
به چه موادی اعتیاد داری؟
من سالها قبل به شیشه معتاد بودم ولی ۱۸سال است که ترک کردهام. فقط بعضی وقتها که خسته به خانه میآمدم شربت متادون میخوردم.
می دانستی متادون اعتیادآور است؟
نه. فقط برای اینکه انرژی بگیرم آن را مصرف میکردم.
همسرت میگوید همان شب جنایت هم شیشه کشیده بودی.درست است؟
زنم دروغ میگوید. او خودش هم معتاد است.
شغلت چیست؟
من قبلاً تعمیرکار تجهیزات پزشکی بودم اما مدتی بود بیکار شده بودم و با ماشین کار میکردم.
چقدر درس خواندهای؟
لیسانس دارم.
از قتل نوزادت پشیمان نیستی؟
من از مرگ دخترم ناراحتم. ولی من باعث مرگش نشدم.
ماده قانونی نیازمند بازنگری
محمد صفاییفر، وکیل دادگستری درباره مجازات قانونی پدر در قتل فرزند گفت: درماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، پدر یا جد پدری در صورت کشتن فرزند از مجازات مرگ در امان است و در این باب بحثهای فراوانی در دستگاه قضایی، جامعه حقوقی- کیفری و افکار عمومی در جریان آورده است.
وی ادامه داد: امروزه قتل فرزند به دست پدر در حالی رخ میدهد که در این زمینه به نوعی با نقص قانون مواجه هستیم. طبق قانون، پدر و جد پدری در صورت قتل فرزند حداکثر به ۱۰ سال حبس محکوم میشود و در صورت رضایت مادر این حکم کمتر هم میشود.اما متأسفانه این در حالی است که امروزه شاهد جنایتها و کودکآزاریهای زیادی هستیم که عمدتاً به دست پدران معتاد به مواد مخدر رخ میدهد. پدرانی که تحت تأثیر مصرف مواد، تعادل روحی ندارند و این قانون نیز مانع مجازات سخت آنهاست. بیشک این قانون نیازمند بازنگری است تا شاید کمتر شاهد جنایتهای دلخراشی باشیم که به دست پدران معتاد رقم میخورد.