کد خبر 1515359
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۹

پربیننده‌ترین برنامه دهه‌ اول محرم در ایران «حسینیه‌معلی» بود. براساس نتایج نظرسنجی ۶.۳۰درصد از مردم(بالای ۱۲سال) تماشاگر این برنامه بودند؛ یعنی حدود ۲۰میلیون نفر این برنامه تماشاچی داشته است.

به گزارش مشرق، گزارش اخیر آفکام، از کاهش تماشای سنتی تلویزیون در بریتانیا خبر می‌دهد. رفته‌رفته از تعداد تماشاگرانی که در ساعات پربیننده «پای تلویزیون می‌نشینند تا ببینند چه نشان می‌دهد» کاسته می‌شود و تماشای انتخابی و شخصی بر سکوهای مختلف افزایش می‌یابد.

البته رسانه‌های بزرگ خدمت‌عمومی مانند بی‌بی‌سی هم با راه‌اندازی پلتفرم‌های جدید بر بستر اینترنت مانند iPlayer مخاطبان خود در فضای مجازی را افزایش داده‌اند.

همان‌طور که در ایران هم تلوبیون سکویی محبوب برای تماشای انتخابی و شخصی برنامه‌های تلویزیون را فراهم آورده است.

نکته قابل‌توجه در گزارش آفکام، آمار بینندگان مهم‌ترین مناسک تلویزیونی و پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی در بریتانیاست. در سال ۲۰۲۲ مسابقه فوتبال انگلستان ــ فرانسه در جام‌جهانی با ۱.۱۶میلیون بیننده در رتبه‌ اول و مراسم تشییع‌جنازه ملکه با ۲.۱۳میلیون در جایگاه دوم قرار دارد.

‏پربیننده‌ترین برنامه تولیدی بی‌بی‌سی در انگلستان یک مسابقه‌ رقص سلبریتی‌هاست که ۱۹سال سابقه‌ پخش دارد.

این برنامه در موفق‌ترین فصل خود ۱۱میلیون بیننده داشته است. اگر جمعیت بالای ۱۲سال آن کشور (حدود ۵۷میلیون نفر) را در نظر بگیریم، این برنامه حدود ۲۰درصد بیننده داشته است. مقایسه این آمار با آخرین نظرسنجی در مورد مخاطبان ویژه برنامه‌های محرم در تلویزیون ایران قابل‌توجه است. پربیننده‌ترین برنامه دهه‌ اول محرم در ایران «حسینیه‌معلی» بود. براساس نتایج نظرسنجی ۶.۳۰درصد از مردم(بالای ۱۲سال) تماشاگر این برنامه بودند؛ یعنی حدود ۲۰میلیون نفر.

این‌که یک برنامه‌ مذهبی مانند حسینیه‌معلی سهم مخاطبش از جامعه‌ ایران بزرگ‌تر از سهم مخاطب یک مسابقه‌ رقص سلبریتی‌ها از جامعه‌ بریتانیاست، قاعدتا برای هر جامعه‌شناس حقیقت‌جو و تحلیلگر منصفی باید محل تأمل باشد.بی‌گمان جایگاه نهاد دین و گستره‌ و عمق نفوذ آن در این دو جامعه بسیار متفاوت است. این‌که افرادی مثل نقل‌ونبات از زوال مرجعیت دین، دین‌گریزی، افول باورهای مذهبی و حتی فروپاشی اجتماعی در ایران سخن می‌گویند بیشتر از جنس آرزواندیشی است.‏

این‌که برخی بدون توجه به این تفاوت‌های بنیادین در جایگاه و قدرت نهادهای اجتماعی و سازمان‌های مدنی و ساختارهای حقیقی قدرت، مطالبه‌ دگرگونی ناگهانی ساختارهای حقوقی و تحقق یک جامعه‌ سکولار و بی‌اعتنا به نهاد دین و ارزش‌ها و هنجارهای آن را طرح می‌کنند، آرزواندیشی است. ظاهرا برخی ترجیح می‌دهند که «جامعه‌نشناس» باشند و به ترویج و نشر پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک و گزاره‌های سیاسی خود اکتفا کنند.

این رویکرد اگر صرفا یک تفنن نظری بود اشکالی نداشت. فاجعه آن‌گاه رخ می‌دهد که برخی تصویر برساخته‌ این روشنفکران و جامعه‌شناسان از جامعه را باور کنند. آن جوانی که فکر و ذهنش از این تصورات آکنده شده که دین در حال زوال است، جامعه در حال فروپاشی است و نظام به‌زودی سقوط می‌کند، طبعا با محاسبات غلط ممکن است خطر کند و وارد میدان مبارزه‌ای خیالی شود که پیروزی در آن خیلی نزدیک و در دسترس به نظر می‌رسد.

‏بر این اساس، آنها که چنین تصاویر جعلی از جامعه را برمی‌سازند و ترویج می‌کنند در همه‌ مصائب و هزینه‌هایی که بر نسل جوان تحمیل شده، شریک و مسئولند.

در مرور وقایع تلخ پاییز سال گذشته، این حقیقت را بی‌پرده باید گفت که برخی روشنفکران و جامعه‌شناسان خون بر دستان خود داشتند.

پ.ن. ۱: به قید «برخی» در جمله‌ آخر لطفا دقت شود. بودند جامعه‌شناسان و فعالان اجتماعی و سیاسی که در بحبوحه‌ همان حوادث تلخ کف خیابان‌ها، هشدار می‌دادند که این حکومت «پوشالی» نیست و «براندازی» آن نه ممکن است و نه مطلوب. البته شاید این صداها معدود بود و کمی هم دیر.

پ.ن.۲: برخی دوستان نکته‌سنج ممکن است بگویند اگر تلویزیون ایران هم رقص سلبریتی‌ها پخش کند چه‌بسا بیشتر از حسینیه‌معلی بیننده داشته باشد. به این بزرگواران عرض شود که آفتاب آمد دلیل آفتاب! این‌که چنان برنامه‌هایی از تلویزیون ایران پخش نمی‌شود، خود دلیل است بر نفوذ و قدرت نهاد دین.