مروری بر کارنامه رهبران اپوزیسیون داشته‌ایم و نشان داده‌ایم که چاه براندازی اگرچه هیچ‌وقت به آب نمی‌رسد اما تنور کاسبی اپوزیسیون‌نماها را داغ نگه داشته است.

به گزارش مشرق، از همان روزی که پروژه براندازی برای بار چندم در سال ۱۴۰۱ در ایران کلید خورد از اسامی افرادی که رهبری براندازی را برعهده داشتند مشخص بود که این پروژه جدید نیز بیش از آنکه در راستای براندازی کارکرد داشته باشد، برای کسب درآمد اپوزیسیون طراحی شده است. مواضع چهره‌های اپوزیسیون و افشاگری‌های آنها خیلی زود واقعیت این پروژه کاسب‌کارانه را برملا کرد و ایده‌هایی همچون فروش عطر با رایحه «زن، زندگی، آزادی» نیز زمینه مضحکه شدن شعار انتخابی اپوزیسیون را بیش از پیش مهیا کرد. این کاسب‌کاری اما پس از شکست پروژه آشوب نیز همچنان برقرار است. درحالی‌که اپوزیسیون به امید ایجاد موج جدیدی از آشوب در خیابان‌های ایران به بهانه سالگرد فوت مهسا امینی، حجم انبوهی از فراخوان‌ها را منتشر می‌کنند، مواضع چهره‌های اصلی آنها این واقعیت را اثبات می‌کند که برای این قماش همچنان کاسبی بیش از هرچیز دیگری موضوعیت دارد. اخیرا همسر رضا پهلوی که فرق رضا شکاری فوتبالیست با رضا شکاری معدوم را نمی‌داند، فراخوانی برای سخنرانی منتشر کرده و نکته جالب توجه این است که او سخنرانی خود را به‌قدری پرمحتوا می‌داند که برای حضور در آن پول دریافت می‌کند. شاهین نجفی که برای حمایت از رضا پهلوی روح پدرش را در قبر و استیج زیر پای ربع‌پهلوی به لرزه درآورده بود نیز دور جدید کنسرت‌هایش را از سر گرفته و با زدن پرچم سالروز مهسا امینی بر سر آن، سعی در پر کردن صندلی‌های کنسرتش دارد. به بهانه دور جدید کاسبی‌های اپوزیسیون در ایام منتهی به سالروز فوت مهسا امینی مروری بر کارنامه رهبران اپوزیسیون داشته‌ایم و نشان داده‌ایم که چاه براندازی اگرچه هیچ‌وقت به آب نمی‌رسد اما تنور کاسبی اپوزیسیون‌نماها را داغ نگه داشته و آنها را به نان و نوایی می‌رساند.

۴۵۶ دلار بدهید کنار همسر شازده بنشینید

با نزدیک شدن به سالگرد فوت مهسا ایمنی و در کنار آغاز دوباره فعالیت‌های رسانه‌های ضدایرانی و تلاش برای ناآرام کردن دوباره خیابان‌های ایران، براندازان که بعد از شکست منشور همبستگی، شکست پروژه منزوی کردن ایران در عرصه بین‌المللی و آرام شدن فضای ایران سکوت را بر هر امری ترجیح داده بودند، فراخوان‌هایی برای سخنرانی و تجمع در خارج از کشور منتشر کردند. در این میان اما یاسمین پهلوی که در آخرین فعالیت مبارزاتی خود تصویری از رضا شکاری هافبک سپاهان را اشتباها به‌جای یکی از افراد حاضر در ناآرامی‌ها منتشر کرده و نوشته بود ما تنهایت نگذاشتیم و به همین دلیل نیز با تمسخر و واکنش‌های زیادی همراه شد، درحال برنامه‌ریزی برای تور سخنرانی پولی است و در همین راستا یکی از فراخوان‌های برگزاری سخنرانی او در سالگرد فوت مهسا امینی نیز حاشیه‌های زیادی به‌همراه داشت. حضور در جلسه سخنرانی همسر شازده بهایی دارد که اگر مایل به حضور باشید باید آن را پرداخت کنید. براین اساس بلیت عادی ۱۵۰ دلار و وی‌آی‌پی ۲۵۰ دلار است و اگر بخواهید کنار همسر شازده بنشینید باید ۴۵۶ دلار پرداخت کنید و صرف ناهار با یاسمین پهلوی نیز ۲۵۰ دلار هزینه برمی‌دارد، البته علاوه‌براین باید هدیه‌ای هم برای همسر شازده به‌همراه داشته باشید. به‌نظر می‌رسد براندازان با علم به اینکه اساسا پروژه شکست‌خورده براندازی محقق نخواهد شد، درصددند که حداقل با سردادن شعار آزادی و ناآرام کردن دوباره خیابان‌های ایران، عایدی‌ای برای خودشان به‌منظور گذران زندگی در خارج از کشور فراهم کنند.

شاهزاده بیکار دست به دامان دیوار ندبه

رضا پهلوی که در جریان التهابات اخیر ایده‌های متعددی همچون کمپین وکالت و پیمان همبستگی را به راه انداخت تا خود را به‌عنوان چهره اپوزیسیون مطرح کند و گوی سبقت را از دیگر رقبای خود بدزد تلاش داشته از این برندینگ برای خود کلاهی بدوزد و ادعاهای خود را به دولت‌های غربی بفروشد. در ایام آغاز التهابات که عربستان‌سعودی به‌عنوان اصلی‌ترین حامی مالی اپوزیسیون و رسانه‌های تروریستی آنها شناخته می‌شد تصاویری از رضا پهلوی منتشر شد که او را در حال قدم زدن در هتلی در عربستان نشان می‌داد. درپی این تعاملات برخی منابع مدعی شدند رضا پهلوی از وزارت دارایی عربستان‌سعودی بابت پیشبرد پروژه براندازی ۹۰ میلیون دلار دریافت کرده است. پس از شکل‌گیری توافق بین ایران و عربستان اپوزیسیون منبع مالی خود را از دست رفته دید و ربع پهلوی نیز برای جبران خلأ به‌وجود آمده درپی یافتن اسپانسری جدید راهی تل‌آویو شد و برای نشان دادن همسویی خود با صهیونیست‌ها حاضر شد به دیوار ندبه نیز توسل بجوید. رضا پهلوی همواره از جانب افکار عمومی متهم به بیکاری و خرج کردن از اموال مردم ایران بوده، امری که خود او نیز به آن معترف است. اگرچه اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا پهلوی مجموع پول‌های خارج‌شده از کشور توسط شاه مخلوع را ۳۱ میلیارد دلار اعلام کرده است اما رضا پهلوی فرزند وی ناچار شده حداقل ۶۲ میلیون دلار از این مبلغ را گردن بگیرد. دامنه اعتراض به دزدی اموال مردم ایران توسط خاندان پهلوی و خرج کردن از جیب مردم ایران به خود اپوزیسیون نیز رسید و این اعتراضات باعث شد رضا پهلوی برای فرار از اتهام بیکاری ویدئویی ساختگی ضبط کند و مدعی فعالیت طاقت‌فرسا شود. ادعایی که در همان ویدئو با نشان دادن مانیتور مقابل پهلوی توسط دوربین شبکه منوتو خیلی زود زیرسوال رفت. مشغول بودن رضا پهلوی به بازی کامپیوتری نشان داد برای او نیز براندازی تنها یک رویای دست‌نیافتنی تلقی می‌شود، به همین دلیل ترجیح می‌دهد به‌جای تلاش برای براندازی وقتش را صرف بازی کامپیوتری و براندازی را به‌عنوان شغل دوم برای کسب درآمد پیگیری کند.

پای کاسبی که وسط باشد ایدئولوژی هم تغییر می‌کند

با اوج گرفتن ناآرامی‌ها در خیابان‌های ایران، از جانب براندازان و اپوزیسیون، جوی در فضای مجازی ایجاد شده بود که هر فعالیت و اقدامی را مورد هجمه قرار می‌داد. متاثر از این فضا، سینما و کنسرت‌ها نیز تقریبا به حالت نیمه‌تعطیل درآمدند اما با آرام شدن شرایط خود براندازان و اپوزیسیون هم به آرامی برگزاری کنسرت‌ها در خارج از کشور را از سر گرفتند. در این میان شاهین نجفی نیز قرار است به مناسبت سالگرد فوت مهسا امینی کنسرتی در آلمان برگزار کند که قیمت هربلیت تقریبا بین ۵۰ تا ۱۴۰ یورو هزینه برمی‌دارد. شاهین نجفی شخصیتی بود که یک گروه رپ با عنوان «آنتی‌کاریزما» به راه انداخته بود و سعی می‌کرد از این طریق چهره یک اپوزیسیون ضدحکومت به خود بگیرد اما نکته جالب ماجرا آنجاست که نجفی که سعی داشت بگوید با کاریزماسازی از افراد و شخصیت‌ها مخالف است اخیرا کاملا مخالف آنچه اظهار می‌داشت موضع‌گیری کرد و از رضا پهلوی یک شخصیت کاریزماتیک ساخت و گفت: «به روح پدرم وقتی شاهزاده در تورنتو روی استیج آمد، زمین می‌لرزید.» اظهارات متناقض نجفی، درباره کاریزماسازی از افراد این سوال را ایجاد می‌کند که چرا شاهین نجفی با این اظهارات به یکباره حامی رضا پهلوی می‌شود و از او یک شخصیت کاریزماتیک می‌سازد. احتمالا حمایت‌های مالی خاندان پهلوی در شدت این تعریف و تمجیدها نقش پررنگی ایفا می‌کند. امری که خود شاهین نجفی منکر آن است و در مصاحبه با شبکه منوتو می‌گوید دلیل اینکه عاشق شاهزاده شده است، پول نیست. اما عقاید دوگانه او خلاف این ادعا را اثبات می‌کند. به نظر می‌رسد وقتی پای حمایت مالی وسط باشد، کاسبی کردن از وقایع و اتفاقات سال گذشته امر بدیهی برای اپوزیسیون محسوب می‌شود تا حدی که حاضرند عقاید خود را نیز دستخوش تغییر ۱۸۰ درجه‌ای قرار دهند.

تیشرت‌فروشی حامد و برادران

حامد اسماعیلیون که در محافل سیاسی به‌عنوان نماینده منافقین در منشور همبستگی شناخته می‌شود و اطلاعات او از پادگان اشرف در آلبانی نیز شائبه همکاری‌اش با برادران سازمانی‌اش را تقویت می‌کند، ازجمله شخصیت‌های اصلی محسوب می‌شود که ارتباط خانوادگی با جانباختگان پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین را به ابزاری برای ساختن وجهه‌ای سیاسی از خود تبدیل کرده و با استفاده از این اهرم جلسات زیادی را نیز با شخصیت‌های سیاسی غربی ازجمله جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا داشته است. با شکل‌گیری التهابات خیابانی سال گذشته اسماعیلیون نیز جهت مطالبه خود را به‌سمت براندازی هدایت کرد تا بتواند سهمی از غائله ایجادشده نصیب خود کند. استفاده سیاسی از انجمنی که با ادعای دادخواهی و حمایت از خانواده‌های کشته‌شدگان پرواز اوکراینی تشکیل شده بود، باعث شد اعضای این انجمن قبل از هرکس دیگری به رفتارهای اسماعیلیون معترض شوند و ابعاد جدیدی از منفعت‌طلبی‌های وی را افشا کنند. برخی ادعا می‌کردند او از بودجه‌ای که برای پیگیری پرونده جانباختگان اوکراینی در اختیارش قرار گرفته برای انجام فعالیت‌های سیاسی استفاده کرده است. همسر یکی از جان‌باختگان این حادثه نسبت به عملکرد اسماعیلیون گفته بود: «موضع‌گیری سیاسی انجمن و چهره‌های شاخصش، نه‌تنها به براندازی کمک نمی‌کند، بلکه به دادخواهی خود پرواز و اعتماد مردم هم ضربه می‌زند.» همسر شهرزاد همتی و پدر مایا زیبایی دو تن از کشته‌شدگان پرواز هواپیمای مسافربری اوکراین، یکی از مسائل پرابهام در فعالیت‌های اسماعیلیون را جمع‌آوری اعانه به بهانه دادخواهی عنوان کرده و مهر سال گذشته مدعی شده بود اسماعیلیون به بهانه تحولات ایران ۲۰۰ هزار دلار پول جمع کرده است. رقمی که معادل آن را در سال ۱۴۰۰ نیز جمع کرده و گزارشی از شیوه خرج کرد آن نداده بود. پس از این اعتراض‌ها اسماعیلیون از دبیری و سخنگویی انجمن جانباختگان استعفا داد و مدتی بعد کاسبی دیگری از پروژه دادخواهی به راه انداخت و با نمادهای از هواپیمای اوکراینی شروع به فروش لیوان و تیشرت کرد تا نشان دهد برای او دادخواهی و براندازی زمانی موضوعیت دارد که آورده مالی داشته باشد.

کاسبی میلیاردی علی‌نژاد از تحریم و آشوب در ایران

در میان افرادی که از ناآرام کردن اوضاع کشور تحریم بیشتر مردم ایران سودی نصیب‌شان می‌شود به‌نظر می‌رسد سهم مصی علی‌نژاد بیش از دیگر براندازان باشد. چند وقت پیش بود که خبر رای دادگاه فدرال آمریکا به‌نفع مصی علی‌نژاد منتشر شد. مصی علی‌نژاد در آن دادگاه به‌خاطر بازداشت برادرش در ایران و آسیب روحی‌ای که از این بازداشت متحمل شده، خواستار پرداخت ۵۰۰ میلیون دلار به‌عنوان غرامت از پول‌های بلوکه‌شده مردم ایران بود و دادگاه نیز رای به پرداخت سه میلیون دلار از پول‌های بلوکه شده ایران به مصی علی‌نژاد داد. موضوعی که پیش از واکنش ایرانیان داخل کشور، با واکنش منفی براندازان همراه شد. در پی این واکنش‌ها نیز علی‌نژاد اعلام کرد مبلغ مورد نظر را دریافت نخواهد کرد و تنها این اقدام را برای جلب کردن توجه به اقدامات ایران انجام داده است. با این وجود اما نه‌تنها خبری از بازگشت مبلغ این غرامت توسط علی‌نژاد نبود، بلکه وی اقدام به تاسیس موسسه‌ای کرده که برمبنای مراجعه افراد و به ازای دریافت چنددرصد کل مبلغ، اقدام به پرداخت غرامت به آنها از پول‌های بلوکه‌شده مردم ایران خواهد کرد. در میان افراد حاضر در این موسسه نام نازنین بنیادی نیز به چشم می‌خورد و ریاست آن نیز به‌عهده نزار زکا، شهروند دوتابعیتی آمریکاست. کاسبی میلیاردی علی‌نژاد از افزایش تحریم و به راه افتادن ناآرامی‌ها در خیابان‌های ایران اما تنها محدود به این موارد نیست. برمبنای آنچه در ستون هزینه‌های آژانس رسانه‌های جهانی ایالات‌متحده آمریکا منتشر شده، تنها یکی از قراردادهای دولت آمریکا با مسیح علی‌نژاد به ارزش پایه ۹۹ هزار دلار در ماه برای سال مالی ۲۰۲۳ منعقد شده بود. البته این تنها یکی از قراردادهای امضاشده با علی‌نژاد است که علنا منتشر شده. با توجه به این موارد شنیدن ادعاهایی مبنی‌بر افزایش تحریم و فشار علیه مردم ایران از جانب وی چندان تعجب‌برانگیز به‌نظر نمی‌رسد، ناآرام کردن خیابان‌های ایران و به راه افتادن آشوب، درآمدزایی دوباره برای او به همراه دارد و باعث می‌شود تا پروژه شکست‌خورده براندازی حداقل نانی برای اپوزیسیون داشته باشد.

کاسبی ۱۱۰ هزار یورویی نماینده مردم سوئد از ناآرامی‌های سال گذشته

«من سوئدی هستم، نماینده مجلس سوئد و مردم سوئد هستم و تنها پرچمی که استفاده می‌کنم پرچم سوئد است.» این بخشی از صحبت‌های علیرضا آخوندی، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان سوئد است که در روزهای اوج ناآرامی پاییز سال گذشته فریاد حمایت از مردم سر می‌داد و ادعا می‌کرد برای آزادی مردم ایران، به رایزنی با مقام‌های اروپایی برای اعمال فشارهای بیشتر علیه ایران پرداخته است و هر بار بعد از اینکه اخباری مبنی‌بر وضع تحریم‌هایی علیه ایران از سوی اروپا منتشر می‌شد در گفت‌وگوهای پی‌درپی با شبکه ضدایرانی اینترنشنال، ضمن ابراز خوشحالی از وضع تحریم‌ها آن را نتیجه تلاش و پیگیری‌های خود می‌دانست. در کنار این اما آخوندی تلاش‌های زیادی برای قرارگرفتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی اتحادیه اروپا کرده و در این راستا نیز فراخوان‌هایی برای تجمع مقابل پارلمان اروپا منتشر کرد، اما این اقدامات هم نتیجه‌ای به‌همراه نداشت و اتحادیه اروپا حاضر نشد سپاه را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد. با این حال اما سوالی که می‌شد پرسید این بود که چرا فردی که خود را نماینده مردم سوئد و یک سوئدی می‌داند به‌یکباره و در روزهای بروز ناآرامی دادخواه مردم ایران شده و برای اعمال تحریم علیه ایران به تکاپو افتاده است.

همزمان با آرام شدن فضای داخل کشور و به بن‌بست خوردن اپوزیسیون برای منزوی کردن ایران در صحنه‌های بین‌المللی، براندازها خود علیه یکدیگر دست به افشاگری زدند و از کاسبی‌های یکدیگر از ناآرامی‌های سال گذشته پرده برداشتند. یکی از این افراد علیرضا آخوندی بود که سال گذشته با هدف کمک برای آزادی، فراخوان‌هایی به راه انداخته بود و پول‌هایی جمع کرده بود که یکی از براندازها از او درباره سرنوشت این پول‌ها اینگونه سوال کرد: «شما فراخوان دادید، ۱۲ هزار یورو پول جمع کردید برای چه جمع کردید؟ چرا پول را برای مردم ایران نفرستادید؟» در پاسخ به این سوال اما آخوندی ضمن بیان اینکه این مبلغ نه ۱۲ هزار یورو که ۱۱۰ هزار یورو بوده، این پول را حق خود دانسته و می‌گوید: «زحمت کشیدیم سیاست غرب را تغییر دادیم.» افشای میزان مبلغی که آخوندی برای کمک به مردم ایران جمع کرد و حالا آن را دستمزد زحمت‌های خود می‌داند، پاسخ روشنی به این سوال است که چرا نماینده پارلمان سوئد که اتفاقا خود را سوئدی می‌داند و پرچم این کشور را برسینه می‌زند، به‌یکباره با ناآرام شدن فضای کشور، دلسوز مردم ایران شده و برای کمک به آنها اقدام به جمع‌آوری پول می‌کند.

جادوگر! ویزای آمریکا چند؟

فوتبالیست دیروز و اپوزیسیون امروز که در روزهای ناآرامی پاییز سال گذشته همراستا با دیگر چهره‌های ضدانقلاب به انتشار تصاویر جعلی و ایجاد جو منفی علیه ایران می‌پرداخت، با انتشار صحبت‌های خواهرش ابعاد کامل‌تری از شخصیتش برملا شد. برادر لیلا کریمی در روزهای اوج ناآرامی ادعا می‌کرد که صدای مردم ایران را منعکس می‌کند و به‌خاطر مواضعی که گرفته از طرق مختلف او و خانواده‌اش مورد تهدید قرار گرفته‌اند، اما نهایتا نقابی که کریمی برای خودش ساخته بود کنار رفت و اظهارات خواهر زندانی‌اش نشان داد که این خود علی کریمی بوده که برای تحت فشار قرار دادن نزدیکانش سنگ‌تمام گذاشته و تمام زندگی حرفه‌ای و خانوادگی‌اش را با هم دریبل کرده است. پس از آنکه قوه قضائیه خبر کلاهبرداری کریمی از نزدیک‌ترین عزیزانش را منتشر و اعلام کرد خواهر علی کریمی به‌خاطر چک‌های بلامحل او ۱۷ ماه است که در زندان به‌سر می‌برد، لیلا کریمی در شرح ماجرا گفت: «اولین‌بار که دسته‌چک گرفتم به توصیه برادرم آقای کریمی برای خرید تیم سپیدرود بود. به من گفت که برو بانک و درخواست دسته‌چک بده، منم چون برادرم بود فکر نمی‌کردم این دسته‌چک گرفتن به ضررم تمام شود. الان فهمیدم روزی که به من گفت دسته‌چک بگیر می‌دانسته که قراره این بلا را سر من بیاورد. دسته‌چک را به برادرم دادم و برای خرید سپیدرود و مخارج و پول بازیکن‌ها از این دسته‌چک استفاده می‌کرد، تا زمانی که سپیدرود سقوط کرد و چک‌ها یکی‌یکی برگشت خوردند. از سال ۹۷ درگیر برگشت خوردن چک‌ها شدم... الان ۱۷ ماه است که در زندانم.» خواهر کریمی در ادامه دلیل اظهارات آشوب‌طلبانه برادرش را نیز این‌گونه افشا می‌کند: «او با اقداماتی که انجام می‌داد، قصد داشت زودتر ویزای آمریکا را بگیرد که توانست یک‌ماهه این کار را کند.» گرفتن ویزا به‌عنوان ‌انگیزه لژیونر سابق فوتبال از اقدامات آشوب‌طلبانه نشان داد که او نیز مانند دیگر شخصیت‌های برانداز خارج‌نشین که شعار آزادی برای مردم سر می‌دادند، تنها به فکر گرفتن ماهی از آب گل‌آلود ناآرامی‌های پاییز سال گذشته بوده و برای رسیدن به منافع شخصی هیچ‌گونه حد و مرز اخلاقی و انسانی حتی در قبال نزدیک‌ترین افراد خانواده‌اش قائل نیست.

منبع: روزنامه فرهیختگان

برچسب‌ها