به گزارش مشرق، دکتر غلامحسین محرمی استاد تاریخ و تمدن پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی- دیپلماسی اسلامی که یکی از الگوهایش بیشک مشی و مرام سیاستورزی پیامبر اکرم(ص) است متکی بر چند اصل اساسی است که برخی از شاخصههای دیپلماسی پیامبر(ص) و ظرفیتهای آن برای حل مسائل امروز ما را، در این گفتار تبیین خواهیم کرد.
دیپلماسی صلح
پیامبر اسلام(ص) سیاست خارجی خود را بر دو اصل «صلح» و «اقتدار» بنیان گذاشته بودند. رفتار حضرت رسول(ص) با دیگران و کسانی که خارج از حیطه قلمرو اسلام بودند، مبتنی بر صلح بود. ایشان سعی داشت با قبایل و کشورها در صلح زندگی کند بنابراین همواره با قبایل مختلف پیمان صلح میبست.
این اقدام حضرت رسول اکرم(ص) در سالهای بعد نیز ادامه یافت مانند سال ۹ هجری که سپاه بزرگی از مسلمانان به سمت تبوک در شمال غربی عربستان حرکت کردند.
در این سفر جنگی که البته به نبرد با رومیان منجر نشد، بیش از ۳۰ هزار نفر از مسلمانان حضور داشتند. مسیر حرکت این کاروان جنگی، نمایشی از اقتدار مسلمانان برای قبایل شمالی و غربی عربستان محسوب میشد و یکی از دستاوردهای مهم این سفر نظامی پیمانها و قراردادهایی بود که با قبایل مستقر در مسیر بین مدینه تا تبوک، منعقد شد.
پیامبر اکرم(ص) راهکار جنگ و جهاد را در مرحله بعدی ارتباط با قبایل همسایه قرار داده بود و زمانی که مفاد صلحنامهها نقض میشد یا همسایگان باعث قتل یکی از مسلمانان میشدند، جنگ بهعنوان گزینه تقابل با همسایگان از سوی پیامبر اکرم(ص) مطرح میشد. از همین رو است که با مرور تاریخ جنگها و غزوات دوران پیامبر(ص) متوجه میشویم که بیشتر جنگها را دشمنان آغاز کردهاند.
بنابراین اصل اول سیاست خارجی حضرت رسول(ص) «صلح» بود و اگر با وجود رفتار صلحجویانه مسلمانان، باز تعدی از سوی قبایل همسایه رخ میداد، جنگ و جهاد هم راهکار دیگر ایشان در سیاستورزی بود. بر همین اساس بود که پیامبر اعظم(ص) و مسلمانان توانستند سرزمینهای بسیاری را فتح کنند و این فتوحات، هم با اصل «صلح» و هم با منطق «جهاد» صورت میگرفت.
سیاست اقتدار
رکن دوم سیاست خارجی پیامبر مکرم اسلام(ص) «اقتدار» بود. در واقع مشی صلحطلبانه حضرت رسول(ص) متکی بر «سیاستورزی مقتدرانه» ایشان بود.
اصل اول در دیپلماسی پیامبر(ص) صلح بود اما این مشی سیاسی پیامبر(ص) نباید غافل شدن ایشان از دشمن، معنا شود. ایشان همیشه دشمن را زیرنظر داشت و برای نظارت دقیق بر رفتار قبایل همسایه، افرادی را بهعنوان نیروی اطلاعاتی به کار میگرفت.
این افراد در قبایل و اجتماعهایی فعالتر بودند که در آنها احتمال توطئه علیه مسلمانان بیشتر بود.
رفتار سیاسی حضرت رسول(ص) همیشه در مسیر افزایش و تقویت اقتدار مسلمانان بود. به این اعتبار، روزبهروز بر توان نظامی و تعداد جنگاوران مسلمان افزوده میشد بهطوری که در جنگ بدر که نخستین نبرد مسلمانان با حضور پیامبر اکرم(ص) بود، سپاه آنان شامل ۳۱۳ نفر بود اما در جنگ تبوک و ۹ سال پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) سپاه مسلمانان ۳۰ هزار نیرو داشت که گویای افزایش اقتدار سیاسی- اجتماعی پیامبر(ص) و متعاقب آن نشاندهنده اقتدار مسلمانان است و به اعتبار همین اقتدار بود که آن حضرت به مقابله با خیانتکاران و مهاجمان میپرداخت.
بررسی علت وقوع بسیاری از جنگهای مسلمانان در دوره حضرت رسول اکرم(ص) نشان میدهد که مسائلی مانند غارت اموال مسلمانان، کشته شدن مسلمانان توسط قبایل همسایه یا برخورد نامناسب حاکمان دیگر با فرستاده حضرت رسول(ص) زمینه شکلگیری جنگها در دوره پیامبر اسلام(ص) بوده است.
در واقع پاسخ درخور رسول الله(ص) و مسلمانان به چنین مواردی، هم نشاندهنده اقتدار مسلمانان بود و هم باعث افزایش اقتدار آنان میشد. به همین دلیل است که میتوان گفت که اگر «صلحطلبی» با پشتوانه «اقتدار» نباشد، شکننده است.
تأکید بر خودکفایی و پیشرفت
با وجود سیاستورزی صلحطلبانه پیامبر رحمت(ص)، اما الگوی دیپلماسی ایشان، مبتنی بر خوشبینی به دشمن نبود. خداوند در قرآن کریم به مسلمانان تأکید میکند که دشمن را بالاتر از خود ننشانند و به آنان راه ندهند.
این راهکار قرآن کریم نیز در واقع تأییدی بر رفتار سیاسی پیامبر اکرم(ص) است.
در آیه ۲۰۸ سوره بقره، خداوند صراحتاً به مسلمانان میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّه وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» مفسران در تفسیر این آیه بیان کردهاند که خداوند از مسلمانان خواسته که با مشرکان بیآزار یا اهل کتاب که مزاحم مسلمانان نیستند، خوشرفتاری کنند و مراقب وسوسههای شیطان باشند که دشمن آشکار آنان است.
توجه به این آیه و آیات مشابه در قرآن کریم به ما نشان میدهد که اقتدار صرفاً با نیروی نظامی تأمین نمیشود و جامعه باید در مسائل استراتژیک به خودکفایی دست یابد که شامل خودکفایی و پیشرفت در اموری چون غذا، دارو، فرهنگ و... هم میشود.
الگوی دیپلماسی اسلامی
مشی سیاسی موفق و رفتار دیپلماتیک مقتدرانه رسول اکرم(ص) میتواند الگویی مناسب و کاربردی برای سیاست بینالمللی ما مسلمانان باشد.
درست است که در طول زمان، تمدن تغییر کرده و تکنولوژی، زندگی را به گونهای دیگر برای ما رقم زده است، اما هنوز تدابیر پیامبر اسلام(ص) و سیره سیاسی ایشان، افقگشای مسائل امروز ما مسلمانان است.
بنابراین شاخصههای دیپلماسی پیامبر(ص) برای امروز ما هم میتواند بسیار راهگشا باشد؛ با توجه به اینکه حضرت رسول(ص) «افضل الناس» است و بر اساس اصول اعتقادی ما، کاری که ایشان انجام داده، بهترین عمل در طول زمان است.
از اینرو است که مشی سیاسی و اصول اخلاقی پیامبر اکرم(ص) «فرازمان» و «فرامکان» خوانده میشود و میتواند برای دنیای امروز ما، با همه تحولاتی که داشته، هنوز هم کارایی داشته باشد.
به این اعتبار، بسیاری از عالمان علوم سیاسی ما، تأسی به دیپلماسی پیامبر(ص) را مورد تأکید قرار میدهند.
چرا که در نظام اسلامی هم تأکید دولتمردان و رهبران بر «صلح» و «اقتدار» است. البته صلحطلبی باید بر پشتوانه اقتدار مبتنی باشد؛ چرا که اقتدار ضمانت صلح است و برای رسیدن به چنین اقتداری نیاز داریم که قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی و... را در عرصههای داخلی تقویت کنیم.