بازخوانی صلح حدیبیه به عنوان حرکت استراتژیک پیامبر اعظم (ص) در صلح با قریش که در نهایت منجر به فتح مکه گردید از جمله مصادیق نرمش قهرمانانه است که گسترش اسلام در خارج از شبه جزیره را به همراه داشت.

به گزارش مشرق، بازخوانی صلح حدیبیه به عنوان حرکت استراتژیک پیامبر اعظم (ص) در صلح با قریش که در نهایت منجر به فتح مکه گردید از مصادیق نرمش قهرمانانه است. این یادداشت برگرفته از برگرفته از کتاب سیاست خارجی پیامبر، تالیف سعید جلیلی، چاپ اول، بهار ۱۳۷۴ است.

از مسائل مشهود در سیاست خارجی پیامبر «صلح» و «ترک جنگ» می‌باشد. بررسی صلح در کنار جنگهای متعددی که پیامبر داشته‌اند دارای اهمیت بسیاری است، آنچنانکه پیامبر پس از تشریع جهاد، حمله اصلی خود را متوجه مکه و مشرکین قریش نمودند. ۶ سال استراتژی جهاد با قریش، نشانگر اهمیت دادن پیامبر به مبارزه با قریش و تضعیف آن‌ها می‌باشد. اما در سال ششم هجرت تغییر استراتژی و اتخاذ استراتژی صلح مشاهده می‌شود. تحلیل صلح حدیبیه به عنوان یکی از بارز‌ترین نمونه‌ها، می‌تواند شاخص‌های انتخاب این استراتژی و اهمیت آن را آشکار سازد.

                                                

صلح حدیبیه در شرایطی واقع شد که پیامبر تا آن زمان ۶سال به جنگ با دشمن پرداخته بود و در آن سال از نظر قدرت و موقعیت در وضعیت بهتری نسبت به ۶سال قبل بودند اما با این وجود پیامبر صلح را برمی گزیند. پیامبر با در نظر گرفتن هدف غایی که گسترش اسلام در سراسر جهان بود، باید دامنه دعوت خویش را کم کم به خارج از محدوده مدینه و مکه و حتی شبه جزیره بگستراند. تا سال ششم پیامبر توانسته بود تا اسلام را در منطقه حجاز گسترش دهد و دشمنان خویش را در این منطقه به قدر کافی تضعیف نماید.

قریش بزرگ‌ترین و اصلیترین دشمن پیامبر، تمام سعی خویش را در مخالفت با پیامبر به کار برده بود. اینک مشخص شده بود قریش دیگر توان وارد ساختن ضربه اساسی به مدینه را ندارد. پیامبر با بسیاری از قبایل منطقه نیز ارتباط برقرار نموده است و باید به نقاط دوردست‌تر بپردازد. دو ابرقدرت روم و ایران هنوز به اسلام دعوت نشده بودند. لحن نامه‌هایی که پیامبر به سران کشور‌ها نوشتند لحن قاطعی بود. این لحن، آمادگی برای هرگونه خطر احتمالی را می‌طلبید و پیامبر باید از قبل چنین آمادگی را فراهم سازد.

پیامبر دریافته بود که برای پرداختن به خارج از شبه جزیره، می‌بایستی در منطقه ثبات حکم فرما شود و پیامبر دیگر منازعی در منطقه نداشته باشد. لازمه پرداختن به خارج، حضور بلامنازع در منطقه است و برای اینکار یا باید دشمن مقهور شود و یا اینکه خاطرجمع شد که دیگر ازناحیه وی مزاحمتی ایجاد نخواهد شد. بدین سبب پیامبر با حرکت به سوی مکه و نمایشی از قدرت را طرح ریزی می‌نمایند. مانوری که منجر به صلح حدیبیه شد و بوسیله آن ایشان توانست به مقصود خویش، ایجاد ثبات در منطقه و تبلیغ اسلام درخارج شبه جزیره برسد.

در این قسمت ابزار‌ها و تاکتیک های پیامبر در در صلح حدیبیه مورد بررسی خواهد گرفت:

۱) ایجاد زمینه برای تحقق استراتژی

پیامبر چون قصد حرکت به سمت مکه را نمود باید زمینه را برای مقهور ساختن دشمن فراهم می‌نمود. بهترین شیوه جنگ سرد بود، کاری که قریش به دلایل ملاحظات سیاسی نتواند عکس العملی نشان دهد. پیامبر قصد عمره می‌نماید، سنت مشترکی که بسیاری از قبایل به آن عمل می‌نمایند و قریش نیز به عنوان متولیان کعبه نمی‌توانند مانع آن شوند. استفاده از این سنت مشترک می‌تواند وسیله‌ای کارساز باشد، پس پیامبر تمامی همپیمانان خویش را به سوی مکه فرامی خواند و خود نیز با بسیج ۱۵۰۰ نفر و برداشتن هفتاد قربانی راهی می‌شود. هم پیمانان می‌دانند ورود به مکه مساوی با شکستن شوکت قریش است و از دیگرسو قریش نمی‌توانند مانع ورود زائران به مکه شود، پس بحرانی در پیش خواهد بود بدین سبب از رفتن کناره می‌گیرند چرا که قریش در مدینه به پیامبر حمله کرد تا چه رسد به مکه.

اما پیامبر با هوشیاری کامل به سوی مکه حرکت می‌کنند و در جواب هریک از فرستادگان قریش می‌فرمایند: ما قصد جنگ نداریم و برای عمره آمده‌ایم و آوردن قربانی را گواه بر این موضوع می‌گیرد. نشان دادن قربانی‌ها به قریش و اعلام اینکه هدف زیارت است، کارساز می‌شود. در مکه اختلاف می‌افتد. عده‌ای معتقدند نمی‌توان جلوی زائرین را گرفت و قریش معتقدند اگر برای حج هم آمده‌اند نباید وارد شهر شوند چرا که این مطلب ورد زبان قبایل عرب خواهد شد. این زمینه سازی باعث می‌شود قریش که در ابتدا طلب صلح نداشتند برای جلوگیری از ورود پیامبر به مکه خواهان صلح شوند. اینک برای قریش مهم‌تر از هرچیز جلوگیری از ورود پیامبر به مکه است تا شاید در پرتو آن شوکت قریش باقی بماند. مشکلی که قریش دچار آن شده بود راه حل آن صلح با پیامبر و جلوگیری از ورود ایشان به مکه بود و این‌‌ همان خواسته پیامبر بود. وادار نمودن دشمن به ترک جنگ و عدم مزاحمت تا بتوان به دیگر نقاط جهان پرداخت

حرکت پیامبر بهترین زمینه را برای تحمیل صلح به قریش فراهم نمود. خود رسول اکرم در اینباره می‌فرمایند: «مشرکین از شما طلب صلح کردند و تمایل داشتند که با شما در امان باشند و حال آنکه قبل از آن نسبت به شما کراهت داشتند».

۲) دیپلماسی

حضور پیامبر در نزدیکی مکه دشمن را به هراس می‌افکند، لذا مذاکره و ارسال پیام بین طرفین آغاز می‌شود. پیامبر سعی می‌نماید با یک دیپلماسی هوشیارانه خواسته خویش را بر قریش تحمیل نماید. ۸ بار فرستادگان طرفین برای مذاکره رفت و آمد می‌کنند.

بار اول «بشر بن سفیان» به نزد ایشان آمده و حضرت جواب می‌دهد: ما برای زیارت آمده‌ایم.

بار دوم «بدیل بن ورقا خزاعی» هم پیمان پیامبر را به نزد ایشان می‌فرستند، پیامبر دوباره می‌فرمایند: ما برای حج آمده‌ایم

پس از آن «مکرز بن خفض» فرستاده می‌شود و باز‌‌ همان جواب را می‌شنود

بار چهارم «حلیس بن علقمه» به نزد پیامبر فرستاده می‌شود و ایشان با‌شناختی که از روحیات وی داشتند دستور می‌دهند تا شترهای قربانی را به وی نشان دهند و او چون آن‌ها را می‌بیند متاثر شده و به نزد قریش برمی گردد و موافقت خویش را از ورود پیامبربه مکه اعلام می‌دارد. در مکه اختلاف می‌افتد قریش هراسان شده و اینبار «عروه بن مسعود» را به نزد پیامبر می‌فرستند تا با تهدید روحیه مسلمانان را تضعیف نماید اما مشاهده می‌کند که مسلمانان محبتی عظیم به ایشان دارند و برای ایشان حاضرند جان خویش را نیز فدا کنند پس به نزد قریش بازگشته و از وفاداری مسلمین به پیامبر و اراده عظیم آنان سخن می‌گوید.

رسول خدا تاکنون توانسته است با استفاده از سنن مشترک و نمایش قدرت مسلمانان، در تمامی مذاکرات دشمن را به بن بست برساند. اینک دشمن به دنبال بهانه‌ای برای جلوگیری از ورود پیامبر به مکه است، اگر پبامبر وارد مکه شود شوکت قریش شکسته خواهد شد و اگر مانع ورود ایشان شوند نیز به نحوی دیگر چرا که آنان، متولی کعبه‌اند و چنین حقی را ندارند، لذا قریش به دنبال بهانه‌ای می‌گردند تا بوسیله آن از این بحران رهایی یابند بدینوسیله «خراش بن امیه» فرستاده پیامبر را نه تنها به حضور نمی‌پذیرند بلکه نقشه قتل وی را نیز می‌ریزند اما پیامبر هوشیارانه هیچ عکس العملی نشان نمی‌دهند. از سوی دیگر قریش ۵۰ نفر را به سپاه پیامبر می‌فرستد تا چند نفر از مسلمانان را به اسارت بگیرند و بهانه‌ای برای جنگ پیدا شود، اما هر ۵۰ نفر توسط مسلمانان دستگیر می‌شوند و پیامبر دستور آزادی آن‌ها را می‌دهد. این حرکت مدبرانه پیامبر هر گونه عکس العملی را از دشمنن سلب می‌نماید.

پیامبر فرستاده دوم خویش «عثمان بن عفان» را به نزد ایشان می‌فرستد، آنان عثمان را محبوس و شایعه می‌کنند عثمان به قتل رسیده است. این شایعه می‌تواند کارساز باشد، از یک سو ممکن است به بهانه آن مسلمانان جنگ را شروع نمایند و بعد هم با آزادی عثمان، خرده‌ای بر قریش نباشد و از دیگر سو قریش می‌توانست به ارزیابی سپاه پیامبر بپردازد که تا چه اندازه توان جنگ و مقابله با قریش را دارند و آیا آمادگی جنگیدن دارند یا خیر؟

اما پیامبر بسیار هوشیارانه عمل می‌نمایند، مسلمانان را برای جنگ با قریش بسیج نموده و ازآنان بیعت می‌گیرد که با قریش بجنگند و بیعت برای جنگ، نشانگر نیرویی جدی و قوی و تهدیدی مهم برای قریش بود. قریش مستاصل شده و خبر سلامت عثمان را به پیامبر می‌رساند قریش چاره‌ای جز صلح با پیامبر ندارد «سهیل بن عمرو» به نزد پیامبر فرستاده می‌شود تا قرارداد صلح را بنویسد، اما به او سفارش می‌شود تا جایی که می‌تواند سعی نماید تا مذاکره به بن بست برسد. اما پیامبر این نقشه را نیز خنثی می‌سازد. پیامبر هدفی بزرگ‌تر و لازمه آن صلح در منطقه است، پس باید انعطافهایی در مذ اکرات انجام دهد اگرچه فهم آن برای بعضی از اصحاب دشوار خواهد بود.

«سهیل بن عمرو» از ابتدای مذاکره، شروع به سنگ اندازی می‌نماید. نخست خواهان ننوشتن «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌شود. اصحاب اشفته می‌شوند، اما پیامبر می‌فرمایند: آنچه او می‌خواهد بنویسد «بسمک اللهم» دوباره سهیل بن عمرو از نوشتن «محمد رسول الله» امتناع می‌نماید، پیامبر باز هم موافقت می‌نمایند. انعطافهای پیامبر سهیل را مقهور می‌نماید، در صلحنامه، سهیل بن عمرو چنین ماده‌ای را پیشنهاد می‌کند که:

اگر کسی از قریش بدون اجازه ولی خود به محمد ملحق شود او را به پیش ولی خود باید بازگرداند و هرکس از همراهان محمد به قریش ملحق شود او را به محمد بر نخواهند نگرداند.

این آخرین حربه دشمن برای فرار از صلح است، بعضی از اصحاب باز هم آشفته می‌شوند. اما پیامبر بازهم آن را می‌پذیرند و بدین ترتیب قرارداد صلح بر دشمن تحمیل می‌شود. اینک بر اساس قرارداد، پیامبر با یک دیپلماسی آگاهانه بزرگ‌ترین دشمن خویش را در منطقه خلع سلاح نموده و با خاطرجمعی می‌تواند اسلام را به بقیه نقاط گسترش دهد.

۳) تهدید به جنگ:

پیامبر برای تحمیل صلح بر دشمن به منطقه آمده بود، لذا باید از یک سو از موضع قوی با دشمن برخورد می‌نمود، واز یک سو باید با هوشیاری کامل مانع از هرگونه سنگ اندازی در راه صلح شود و از دیگر سو باید از موضعی قوی و بر‌تر با مسئله برخورد نماید. برای تحمیل صلح علاوه بر قراردادن دشمن در محظورات سیاسی، مهم‌ترین کار ترساندن وی از قوه نظامی است. بدین خاطر وقتی اولین فرستاده قریش برای تهدید به نزد پیامبر آمد ایشان با قاطعیت هرچه تمام‌تر فرمودند:

قریش چه گمان می‌گند؟ به خدا سوگند در راه دین خدا که مرا بدان مبعوث نموده آنقدر می‌جنگم تا خدا آن را پیروز گرداند و یا اینکه جان خود را بر سر این راه گذارم و از میان روم

و چون حضرت اطلاع یافت که قریش قصد دارد راه را بر ایشان ببندد پس از مشورت با اصحاب، اعلام کردند یا مهلت به آن‌ها می‌دهیم و یا می‌جنگیم. این تهدیدهای جدی که جلوه بارز آن در بیت زضوان عینیت یافت باعث شد تا قریش تدریجا به خود آمده و وحشتی در آنان ایجاد شود و به فکر مذاکره برای صلح بیفتند.

تهدیدهای پیامبر نشانگر آن است که اگرچه استراتژی پیامبر برقرای صلح بود اما تهدید به جنگ به عنوان یک تاکتیک ارزنده در جهت استراتژی صلح بکار گرفته شد و پیامبر از آن به عنوان وسیله‌ای موثر استفاده کردند و از طریق همین تاکتیک بود که توانستند دشمن را به تسلیم و راضی شدن به صلح وادارند.

۴) پیامدهای صلح:

برقراری صلح برای پیامبر و مسلمانان برکان فراوانی داشت. تعبیری که قرآن مجید برای موفقیت از صلح می‌کند راجع به هیچیک از جنگهای پیروزمند پیامبر نکرده است:

انا فتحنا لک فتحا مبینا

به گفته بیشتر تفاسیر معتبر، آیه فوق مربوط به صلح حدیبیه است. صلح نشانه اعتراف قریش به حکومت پیامبر بوده و بوسیله ان ایششان توانستند از جنگهای تحمیلی قریش فرار کنند.

اینکه شوکت قریش گرفته شده و کینه‌های قریش نسبت به پیامبر پوشانده شده بود و به تعبیر امام رضا (ع) این فتح تبعات و اثار سوء دعوت نسبت به قریش را از بین برد

پس از صلح بود که پیامبر توانستند با خاطری آسوده به سراغ یهودیان رفته و قلعه‌های خیبر را فتح نمایند.
پس از صلح بود که پیامبر طی نامه‌هایی به سران قدرتهای بزرگ وقت، آنان را با لحنی قاطع به اسلام دعوت نمایند
پس از صلح بود که پیامبر سپاهی عظیم را به سرحدات روم فرستادند. پس از صلح بود که جمع کثیری به اسلام گرویده و مسلمان شدند. وسرانجام پس از صلح بود که مکه فتح شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 26
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 4
  • ۱۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    چقدر حالب است رهبری به آن صراحت حرفش را زده و بعضیها روز روشن را انکار می کنند! صلح حدیبیه در شرایط جنگی و تحریم و محاصره نبود. اما واقعا نرمش قهرمانانه زیر فشار و تحریم چه معنایی دارد جز صلح امام حسن علیه السلام؟ اما چرا ا این آقایان اینطور به ماستمالی کردن و انکار روی آورده اند؟ جون صلح امام حسن علیه السلام بعد خیانت خودیهایی که خود را ولایتمدار می نامیدند ایجاد شد. اینها نمی خواهند مردم فکر کنند اگر واقعا این عمارها و سردارها پشت رهبری بودند چرا کار به صلح امام حسن علیه السلام کشید؟ به جای گوش دادن به حرف رهبرشان معبر فتنه را رها کردند و دنبال فرعیات رفتند و اصلی ها را فراموش کردند.
  • محسن ۱۲:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    مشرق جان فرق پایان نامه با دیپلماسی عمومی رو کی میخواهی بفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این آقا سعید که من خیلی دوستش دارم خیلی آکادمیک است متاسفانه.
  • ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    آقا سعید یه دونه باشه
  • بابایی ۱۳:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    آقای جلیلی همه قهرمان بمانیدبرای مردم
  • حامد ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    گاهی ما انسانها درباره چیزی صحبت میکنیم اما خودمون از ته دل بهش معتقد نیستیم برای همین بین حرف و عمل مون تناقض هست البته این قضیه صلح حدیبیه چندان به نرمش قهرمانانه هم مرتبط نیست چراکه صلح برای تهدید زداییه اما نرمش هدفش کاهش تنشه پس ابدا باهم مرتبط نیستن ولی خب مشرقه دیگه تعصب داره و حقیقت رو نمیببنه
  • ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    رهبر معظم انقلاب اسلامى بر ضرورت پرهيز از حالت دفاعى در مسائل سياسى به عنوان يكى از ويژگيهاى روحيه انقلابى تأكيد كردند و فرمودند: نمايندگان سياسى جمهورى اسلامى ايران در جهان بايد تيزتر از شمشير، نرم‌تر از حرير و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشند. عرصه سياست خارجى ميدان نرمشهاى قهرمانانه است، اما نرمشى كه در برابر دشمن تيز باشد. بنا بر اين ديپلماتهاى ما بايد در مواضع اصولى خود مستحكم بايستند و استقامت و پايمردى حضرت امام خمينى (رض) را الگوى خود قرار دهند. 75/5/17 تو همین سخرانی چند روز پیش هم گفتن نرمش قهرمانانه همون چیزی که قبلا نام گذاری شده... این روز روشنیست که شما انکار میکنی...
  • ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    سعیدجان شما متخصص مقاومت بودی متخصص نرمش نبودی
  • ناشناس ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    اين آقا با اين همه ادعا چرا هيچ نرمش قهرمانانه اي از سوي خودش نشان نداد
  • نازعات ۱۴:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    مشرق جان بفهم كه ديپلماسي رو بايد توي تويتر و فيس بوك دنبالش گشت
  • نازعات ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    اشتباه همينه كه شما فكر ميكنيد نرمش قهرمانانه كوتاه امدنه ( مشرق جان نظر منو بذار )
  • نازعات ۱۴:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    دوست عزيز در آلماتي 2 جليلي به اونها گفت قدم به قدم با هم ميايم جلو كه نماينده انگليس گفت واقعا و جليلي قلم و كاغ بر داشت تا قدم هاي دو طرف رو يادداشت كنه كه نماينده امريكا به نماينده انگليس كه شما صحبت نكنيد كه همه بهش خنديدن
  • رسول ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    ناشناس جون برو بوقتو بزن . شما هنوز معنی نرمش قهرمانانه رو نفهمیدی . برو اول معنیش رو یاد بگیر بعد بیا اظهار فضل کن !!!!! احتمالا منظور شما اینه که چرا در برابر زیادی خواهی کشورهایی مثل امریکا و انگلیس و امثال اینها ایستاد یا اینکه چرا جلیلی از حقوق ملت ایران در موضوع هسته ای دفاع کرد ؟میذاشت تا تاسیسات هسته ای رو همون طور که در دولت اصلاحات تعلیق کردن این کار دوباره تکرار بشه . این که نمیشه نرمش قهرمانانه این میشه سازش ذلیلانه !!!! برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه اینجا چیزی کاسب نمیشی !!!
  • leila ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    قربون رهبر برم که یک کلمه می گه یه گردان آدم به هم می ریزن توی تفسیرش! خدائیش چشم و گوشتون رو باز کنید و پیام صریح رهبر عزیزمون رو بگیرید. چیزی که امروز بهش نیاز داریم دیپلماسی نرمه نه شعار و فریاد و جنگ طلبی
  • ناشناس ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    همان يه دونش هم زياده
  • یحیی ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    ربطی به سعید نداره ، این نویسنده محترم از کتاب قدیمی ایشان برداشت کرده
  • sss ۱۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    تا نرمش قهرمانانه از نظر جنابعالی چی باشه؟! البته اگه نرمش ذلیلانه! منظورته اهلش نیست.
  • حیدر ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    مشرق جون نظر ما چی شد؟
  • ۲۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    عزیزم تا میتونی نرمش کن تا معنای نرمش قهرمانانه رو بفهمی!!!!!!!
  • ۲۲:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
    0 0
    یه دونش از سر امثال شما زیاده !!!!!!!!!!!
  • Admin ۰۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۱
    0 0
    سعید جان ظرفیت ها آزاد شد؟؟؟؟؟
  • ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۱
    0 0
    آقای مسعود که تو همه سایت ها این پیام رو گذاشتی! چی رو میخوای ثابت کنی؟ از نظر شما احمدی نژاد قدیس بوده و حالا که اون رییس جمهور نیست و به علت انحراف از وعده ها و ارزش هایی که به خاطرش مردم بهش رأی دادند، دولت دست منتقد اصلیش افتاده، ملت هم باید منتظر عذاب الهی باشه! دیگه همه شدن خائن و نایب امام زمان هم تنها شده!
  • جواد ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۳
    0 0
    دیپلماسی در توییتر و فیسبوک دیگه چه جور دیپلماسیت؟ بگید ما هم بدونیم.
  • ۱۶:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۳
    0 0
    لایک برای نازعات... جلیلی چطور میخواست بیاد وقتی طرفدارانش وخیلیا هنوز تفکرشو نمیشناسن...؟ هنوز خیلیا دم از تکرار احمدی نژاد بودن جلیلی می زنن...
  • اکبر اقا ۰۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
    0 0
    البته مقاومتی که با بی بصیرتی بود متاسفانه
  • اکبر اقا ۰۹:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
    0 0
    چون زیرک نبود فقط مقاوت کرد
  • اکبر اقا ۰۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
    0 0
    معنای مقاومت رو که فهمیدی؟؟؟؟؟؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس