کد خبر 1531037
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۹

کاسبان خون مردم و ویرانی طلبانی که با انواع ائتلافها و منشورها به دنبال آشوب و جنگ در کشور بودند، امروز درپی شکست فراخوان‌ها و انقلاب کارتونی خود با هشتگ‌های رسوایی به جان یکدیگر افتاده‌اند.

به گزارش مشرق، اگر کسی در پاییز سال گذشته می‌گفت یک سال بعد و در سالگرد اغتشاشات، آن اتوبوس براندازی که به گفته رضا پهلوی بلیط اش مجانی بود و سرتاسر غرب از این کشور به آن کشور حرکت می‌کرد تا تنور اعتراضات علیه جمهوری اسلامی را داغ نگه دارد، چپ می‌کند و به ته دره می‌رود و انواع ائتلاف‌ها و شوراها و منشورهای همبستگی به جنگ و دشمنی و گسستگی تبدیل می‌شود، باور آن برای خام اندیشان سخت بود. اما واقعیت آن است که شکنندگی اپوزیسیون و منافع شخصی اعضای آن، پیش‌بینی را برای آینده سیاسی آنها سخت کرد و تیغ فروپاشی حالا بر گردن همبستگی معاندان است.

مسیح علینژاد کاسب کار سیاسی که همواره به نام مردم ایران اما به کام خود علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کرده است و همچنان جیب خود را در ینگه دنیا پر می‌کند، نقاب از چهره‌اش افتاده و کار به جایی رسیده که حتی همراهان و همدستان علی‌نژاد، پرده از شیادی‌های او برمی‌دارند و هشتگ # کاسب_خون یا MasihAlinejad blood اdealer را ترند می‌کنند. هر چند این اولین‌باری نیست که چهره‌های اپوزیسیون این‌گونه خود با یکدیگر دچار چالش می‌شوند و به افشاگری علیه یکدیگر دست می‌زنند. از سوی دیگر براندازان مجازی که در جریان اغتشاشات کمپین «من وکالت می‌دهم» را راه انداختند تا رضا پهلوی را به عنوان نماینده خود در جایگاه هدایت‌گری کاریزماتیک در این آشوب بنشانند، اما امروز با هشتگ «من وکالتم را پس می گیرم» پایان عمر سیاسی وی را رقم زدند.

با شکست فراخوان‌ها و بی سرانجامی نمایش‌های اپوزیسیون برای مقابله با جمهوری اسلامی، حالا بی وطنان به جان هم افتاده‌اند و سعی دارند تقصیرهای این شکست سنگین را به گردن یکدیگر بیندازند. غافل از آنکه این مردم بودند که در مقابل فراخوان‌ها، با آگاهی و بصیرت خود «نه» بزرگی به ویرانی طلبان گفتند و برای همیشه آنان را به زباله دان تاریخ فرستادند.

امروز اتوبوس اپوزیسیون نه تنها ایستاده، بلکه دنده عقب به سمت نا کجا آباد سیاسی در حرکت است. به گونه‌ای که حتی بسیار عقب تر از مواضع ظاهراً فتح شده سال خود قرار گرفته و حالا دیگر اعضای این اتوبوس یا از آن پیاده شده و یا خود با سنگ و کلوخ و هشتگ رسوایی به جان هم افتادند، تا پشت پرده‌ها هویدا شود.

در جریان فوت مرحوم مهسا امینی، جریان اپوزیسیون که احساس می‌کرد شرایط ویژه ای برای رسیدن به آرزوهای محالش، مهیا شد، با پمپاژ و انتشار اخبار دروغ و هیجان سازی کاذب برای اثر گذاری بر احساسات و عواطف مردم و جریحه‌دار کردن وجدان جامعه، اقدام کرد.

ویرانی طلبان، با مانورهای رسانه‌ای بر روی ادعای خشونت در نیروهای انتظامی کشور، شروع به مدیریت آشوب‌ها و جهت‌دهی به آن برای افزایش میزان اثر تخریب آن کردند.

اما در ادامه این اعتراضات که به اغتشاشات تبدیل شد با وقوع جنایت‌هایی نظیر چادر کشیدن از سر زن‌ها، فحاشی ناموسی در دانشگاه، به شهادت رساندن آرمان علی وردی و روح الله عجمیان، آتش زدن مأمور نیروی انتظامی، اهانت به روحانیت، قتل کیان پیرفلک و حادثه تروریستی شاه چراغ باعث شد، مردم معترض راه خود را از مدعیان جدا کنند و خیابان‌های تهران و چند شهر دیگر پس از چندی به آرامش و امنیت برسد.

مخالفین نظام اسلامی در حالی که با تبلیغات نمایشی توانسته بودند اندک جایگاهی نزد برخی ساده اندیشان به دست آورند به دلیل عملکرد سطحی‌شان آن اندک وجهه ساختگی را هم از دست دادند و سال‌ها در میان افکار عمومی مردم ایران به عقب رانده شدند.

البته این شکست و سرخوردگی اپوزیسیون حقیقتی است که خود آنها نیز بر آن باور دارند تا جایی که با گذشت یکسال از ماجراهای مهرماه سال گذشته، «حسین باستانی» تحلیلگر بی بی سی فارسی در نقد عملکرد اپوزیسیون در سال گذشته به این نکته مهم اذعان کرده که اپوزیسیون نتوانسته از فرصت اغتشاشات بعد از ماجرای فوت مرحوم امینی موفق عمل کند و شعارهایی که می‌داده تحقق نیافته است. وی یکی از دلایل شکست اپوزیسیون را ساده پنداشتن براندازی در ایران می‌داند. اینگونه که باستانی گفته همین ساده پنداشتن باعث شده برنامه‌ریزی‌های سنگین و درازمدت برای براندازی نیز صورت نگیرد.

می‌توان گفت این یک سال که با همه تلخی‌های خود گذشت اما چهره واقعی کاسب کاران برای مردم ایران نمایان شد. پیمانکاران وطن فروش که در مناقصه‌های خیانت علیه ملت ایران، خود را به کمترین بها به دشمنان کشور فروختند تا جایی که امروز از آنان می‌خواهند هویت خود را تغییر دهند و پنهانی زندگی کنند، چراکه تاریخ مصرفشان برای کارفرمایان چشم آبی آنان تمام شده است.

منبع: مهر