کد خبر 1536222
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۰

الصاق لقب «کودک‌کُش» به رژیم اسرائیل، یک عقبه و ریشهٔ قدیمی‌تر و پنهان‌تری دارد که شاید حتی چندان برای بسیاری از مردمانی که به حق و به درستی این لقب را برای رژیم صهیونیستی به کار می‌گیرند، نیز روشن نباشد.

به گزارش مشرق، در تداول مرسوم ادبیات سیاسی زبان فارسی امروز، یکی از القابی که به صورت معمول برای رژیم اسرائیل استفاده می‌شود، لقب «کودک‌کُش» است. شکی نیست که در وهلهٔ نخست چنین لقبی ریشه در واقعیات عینی و میدانی جنایات رژیم صهیونیستی علیه کودکان دارد. طبق آمارهای رسمی منتشرشده توسط نهادهای بین‌المللی (که در تعصب و تبعیض آن‌ها به نفع اسرائیل تردیدی نیست)، از سال ۲۰۰۸ به این سو، دست‌کم ۳۳ هزار کودک فلسطینی در حملات صهیونیست‌ها جان باختند.

اما الصاق این لقب به رژیم اسراییل، یک عقبه و ریشهٔ قدیمی‌تر و پنهان‌تری دارد که شاید حتی چندان برای بسیاری از مردمانی که به حق و به درستی این لقب را برای اشاره به رژیم صهیونیستی به کار می‌گیرند، نیز روشن نباشد.

حقیقت این است که «کودک‌کُشی» یهود ریشه در اعماق تاریخ این قوم دارد و برای اهل تحقیق چندان دشوار نیست که قرائن و اَمارات این دعوی را از منابع یهودی بیرون بکشند. ذکر این نکته لازم است که آن چیزی که امروز عمدتاً به عنوان «یهود» شناخته می‌شود و خود را چنین می‌نمایاند، ارتباط چندانی با پدر یکتاپرستان جهان، حضرت ابراهیم (ع) و زبان گویای الهی، حضرت موسی (ع) کلیم‌الله ندارد. به عبارت دیگر، «یهود» امروز، نام و نشان و هویت فرزندان اسرائیل، که ابراهیم و اسحاق و موسی را به عنوان نبی در میان خود داشتند، غصب کرده‌اند که البته این موضوع، خود می‌تواند محل موشکافی و تحقیق و مطالعه اهل نظر به صورت مستقل باشد و در این مقال نمی‌گنجد.


قدیس- کودک مسیحی که توسط یهودیان برای استحصال خون قربانی شدند
صحنه قربانی «سیمون» اهل ترنت - از قدیسان کلیسای کاتولیک توسط یهودیان


قدیس- کودک مسیحی که توسط یهودیان برای استحصال خون قربانی شدند
صحنه قربانی «سیمون» اهل ترنت - از قدیسان کلیسای کاتولیک توسط یهودیان

در ماه ژوئیه سال ۱۹۳۳، در جریان رویداد بزرگ موسوم به نمایشگاه جهانی شیکاگو، تصاویری روی نوار سلولوئیدی دوربین‌های فیلمبرداری سیاه و سفید ضبط شد که به صورتی عیان و واضح، داستان قدیمی «کودک‌کُشی» را روایت می‌کرد. این‌جا صحنهٔ بزرگ‌ترین «نمایش» زنده یهودی تا همین امروز بوده است. این نمایش با عنوان «The Romance of a people» (عاشقانهٔ یک ملت) در میدان بزرگ سرباز شهر شیکاگو در عصر روز ۳ ژوئیه ۱۹۳۳ برگزار شد. این نمایش عظیم با حمایت سازمانی موسوم به «آژانس یهودی فلسطین»، در یکی از روزهای نمایشگاه جهانی «یک قرن پیشرفت» در شیکاگو برگزار شد و این روز، در تقویم نمایشگاه «روز یهودی» نام داشت. بیش از ۱۲۵.۰۰۰ نفر در اجرای «عاشقانهٔ یک ملت» شرکت کردند.

چرا روز یهود و چرا حمایت از سوی آژانس یهود برای فلسطین؟ کمیته نمایشگاه بیش از دوجین روز ویژه را برای توجه به ملیت‌هایی که جمعیت مهاجر شیکاگو را تشکیل می‌دادند تعیین کرده بود و در حال ساخت یک سالن مذهبی برای نمایش گروه‌های مذهبی شیکاگو بود. برای برخی از یهودیان شیکاگو، ملیت آن‌ها صهیونیسم و سرزمین آنان فلسطین بود. آژانس یهود نهادی بود که برای نمایندگی یهودیان در تعاملاتش با مقامات قیمومیت بریتانیا در فلسطین تعیین شده بود. از نظر مایر ویزگال، مدیر اجرایی فعالیت‌های صهیونیستی برای غرب میانه (و بعداً منشی خصوصی حییم وایزمن، نخستین رییس جمهور اسراییل)، آژانس یهود به عنوان نمایندهٔ «آرمان‌های ملی یهودیان» انتخابی بدیهی برای حمایت و پشیتبانی از این نمایش عظیم چند ده هزار نفره بود.

ویزگال در زندگی نامه خود به نام "تا کنون" می‌نویسد که در اوایل دهه ۱۹۳۰ برنامه‌هایی را برای فستیوال سالانه جشن یهودی حانوکا در خانه اپرای شیکاگو تنظیم می‌کرد. در واقع، این فستیوال‌های سالانه، یکی از نخستین مانورهای روابط عمومی و تبلیغات از طرف یهودیان برای گسترش نفوذ خود در فرهنگ و افکار عمومی جامعه آمریکا بود. ویزگال یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های تبلیغاتی یهود در قرن بیستم بود.


مایر ویزگال


کتاب شرح حال خودنوشت مایر ویزگال

به گفته ویزگال، از یهودیان شیکاگو خواسته شده بود در نمایشگاه جهانی شرکت کنند. مذاکرات در مورد اینکه آیا یهودیان یک نژاد، یک مذهب یا یک ملت هستند، ماه‌ها ادامه داشت. ویزگال پس از موفقیت در مسابقه حانوکاه خود در سال ۱۹۳۲ این ایده را مطرح کرد که به جای انجام یک کار نمایشگاهی برای معرفی یهود، یک نمایش بزرگ از موسیقی و رقص و آواز ترتیب دهند: "نه یک ساختمان، نه یک نمایشگاه، بلکه نمایشی که پنج هزار سال از تاریخ یهود را به تصویر می‌کشد. همه چیز را شامل می‌شود - دین، تاریخ، اشتیاق برای صهیون، بازگشت به صهیون، و آن را عاشقانه یک مردم می‌نامند.»

ویزگال نزد خاخام سولومون گلدمن و قاضی هری فیشر، دو تن از رهبران صهیونیست شیکاگو رفت و از حمایت آن‌ها برخوردار شد. ویزگال، طبق روایت خودش، به ملاقات روفوس سی داوز، رئیس نمایشگاه جهانی شیکاگو رفت، مردی عمیقاً مذهبی که عاشق کتاب مقدس خود بود. ویزگال توانست او را متقاعد کند که یهودیان "چهار هزار سال تاریخ، از ابراهیم تا امروز دارند: که هیچ کس ندارد!" داوز موافقت کرد که یک «روز ویژه یهودی» را در نمایشگاه برنامه‌ریزی کند، که اختتامیهٔ بزرگ آن نمایشی عظیم به تهیه کنندگی مایر ویزگال خواهد بود.


بلیت نمایش «عاشقانهٔ یک ملت»

علاوه بر برنامه روز یهود، یک نمایشگاه یهودی که در طول مدت نمایشگاه در تالار دین برپا می‌شد، این نمایشگاه توسط خاخام‌های اصلاح طلب غیرصهیونیستی لوئیسمان و گرسون لوی سازماندهی گردید. این شامل نمایش آثار یهودی و پرتره‌های یهودیان مشهور در طول اعصار بود تا مشارکت یهودیان در زمینه‌های علوم اجتماعی، آموزش، مذهب، ادبیات، پزشکی، بشردوستی، کشاورزی، دولتمردی، موسیقی، هنر، نمایش و رفاه کودکان را نشان دهد. طراحی و برنامه ریزی توسط شرکت معماری Alfred S. Alschuler and Company انجام شد. نقاشی‌های دیواری توسط هنرمند A. Raymond Katz نقاشی شد.

ویزگال این نمایش بزرگ را به کسب و کار تمام وقت خود تبدیل کرد. او از الگوی کلی جشنواره حانوکای قبلی خود پیروی کرد، اما در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر. «عاشقانهٔ یک ملت» به جای این که صرفاً یک داستان موزیکال را بیان کند، قرار بود داستان بشر را از زمان خلقت تا عصر مدرن، طبق روایت یهودیت صهیونیستی بازگو کند. گفته می‌شود که نویسندگان نثر «عاشقانهٔ یک ملت» عبارت بودند از ویزگال، خاخام سولومون گلدمن و همچنین موریس ساموئل، نویسنده با استعداد، صهیونیست متعصب و دوست نزدیک ویزگال. مدیر موسیقی، که همچنین موسیقی متن را نوشت، آیزاک ون گروو، بود، آهنگسازی که رهبری ارکستر اپرای سیویک شیکاگو را بر عهده داشت و با ویزگال در جشن‌های حانوکا کار کرده بود. کانتور اوروم متیوز (که همچنین هنرمند اپرا و کنسرت بود) خواننده اصلی نمایش بود.

ویزگال به زودی بسیاری از مؤسسات یهودی منطقه شیکاگو، به ویژه مدارس یهودی را درگیر کرد. ۳۰۰۰ جوان یهودی گروه کر را تشکیل دادند. گروه بازیگران شامل ۳۵۰۰ خواننده، بازیگر و رقصنده بود که از گروه‌های هنرهای نمایشی یهودی در شیکاگو، میلواکی، واکگان و بندرگاه ایندیانا گرد آمدند. در میان مدیران موسیقی، هی رزنیک، مدیر انجمن کرال هالوی و مدیر موسیقی هیئت آموزش یهودیان در شیکاگو، و ایولین هریس فاکس، یکی از رهبران برجسته جامعه یهودی بودند. مدیر پخش رالف اسکولمن بود. در میان کارگردانان صحنه، بن زیون گوردون و رالف جی هالپرین بودند. ناتان ویزونسکی کارگردانی رقصندگان را برعهده داشت.

«میدان سرباز» مکان بزرگی برای گردهمایی بود و ظرفیتی نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر داشت. ویزگال در کتاب زندگی‌نامه خود منعکس می‌کند که از آن‌جایی که پدر و برادرش آوازه‌خوان بودند، از آن‌ها آموخته بود که چگونه با خوانندگان و رقصنده‌ها نمایشی موزیکال را به اجرا بگذارد - به ویژه در اعیاد یهودیان. بنابراین ویزگال تصمیم گرفت که یک سخنران معروف مذهبی را نیز در برنامه داشته باشد تا بتواند جمعی را جذب کند. مشهورترین یهودی صهیونیست در سال ۱۹۳۳ برای این کار انتخاب شد که کسی جز حییم وایزمن نبود. او یک شیمیدان مشهور و در عین حال مؤسس و رییس سازمان جهانی یهود بود و بعد از تشکیل رژیم اسراییل، نخستین رییس جمهور آن شد.


حییم وایزمن، رییس آژانس یهود و اولین رییس‌جمهور رژیم اسراییل

ویزگال حالا ستارهٔ مراسم خود را داشت. با اعلام حضور وایزمن، ناگهان سازمان‌های ملی یهودی تصمیم گرفتند در روز یهودی در شیکاگو شرکت کنند. سازمان صهیونیستی آمریکا کنوانسیون خود را به خانه پالمر در شیکاگو منتقل کرد. B/nai B'rith نشست سالانه خود را به شیکاگو منتقل کرد و گروه‌های ملی جوانان، از جمله Avukah، سازمان جوانان صهیونیست، تجمعی را برای ۳ ژوئیه در شیکاگو برنامه ریزی کردند.


حییم وایزمن (راست) در کنار هری ترومن (رییس جمهور وقت امریکا)

در روزهای قبل از روز یهود، یهودیان به شیکاگو هجوم آوردند. در خود روز یهود، انبوهی از یهودیان به نمایشگاه آمدند. صدها پلیس اضافی برای رسیدگی به جمعیت باید به محل نمایشگاه فراخوانده می‌شدند. تا بعد از ظهر، هزاران نفر از مردم شیکاگوی یهودی در میدان سرباز برای آماده شدن برای مراسم شب راهپیمایی کردند و رقصیدند. هری برکمن، یک سازمان‌دهنده یهودی شیکاگو و ورزشکار برجسته، ۳۰۰۰ جوان یهودی را در راهپیمایی‌ها و اجراهای بعدازظهر رهبری کرد. علاوه بر حییم وایزمن، بسیاری دیگر از مقامات یهودی از جمله ناتان اشتراوس جونیور، تاجر و ثروتمند مشهور نیویورکی به شیکاگو آمدند.

نمایش «عاشقانهٔ یک ملت» در ساعت ۲۰:۱۵ شروع شد. جیمز اودانل بنت، خبرنگار شیکاگو تریبون، زیر یک بنر صفحه اول با عنوان «۱۲۵۰۰۰ شاهد نمایش یهودی» شرح مفصل این نمایش را نوشت.

این اجرا حدود ۹۰ دقیقه به طول انجامید. این یک موفقیت فوق العاده بود. شیکاگو تریبون چهارده ستون را برای توصیف این رویداد اختصاص داد. ظاهراً مدیریت روزنامه به قدری تحت تأثیر قرار گرفته بود که آن‌ها متعهد شدند که اجرای مجدد برنامه را برای عصر پنجشنبه بعد، ۶ ژوئیه، به عهده بگیرند.

هدف از همهٔ این توضیحات و تفصیلات در باب این نمایش، آن است که نشان دهیم این نمایش با حضور فعال هزاران نفری جامعهٔ یهودی آمریکا، با پشتیبانی مهم‌ترین سازمان یهودی وقت و حضور رهبران سیاسی و مذهبی آن برگزار شد. اما نکتهٔ مهم این نمایش در پیوند با موضوع صدر این گزارش چیست؟

کل نمایش در واقع حول یک مجسمهٔ بزرگ از یک «گاو بالدار» صورت گرفت و در طول نمایش، بازسازی یک «مناسک»(ریچوآل) باستانی در منطقهٔ فلسطین باستان توسط صدها تن از جوانان یهودی انجام می‌گرفت. اما این مجسمه چه بود و آن مناسک به کدام آیین اشاره داشت؟

طبق روایت عهد عتیق، و تأیید قرآن کریم، خداوند به واسطهٔ نافرمانی‌ها و بهانه‌گیری‌های مستمر بنی اسراییل در اجرای فرامین الهی، ورود به سرزمین مقدس را تا ۴۰ سال بر آنان ممنوع می‌کند و سرگردانی آن‌ها در بیابان (وادی تیه) آغاز می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین گناهان بنی‌اسراییل که خشم الهی را برانگیخت، گرد آمدن این قوم در غیاب موسی (ع) حول «گوساله سامری» و پرستش آن بود. طبق نظر برخی پژوهندگان عهد عتیق، گوساله سامری، مظهر یکی از خدایان اقوام ملحد فنیقی و کنعانی (به عنوان دشمنان بنی‌اسراییل) به نام «مولوخ» یا مولِخ بوده است.

مولوخ به دو صورت گاو شاخدار و بالدار و همچنین جغد در آثار تمدن فنیقی ثبت شده است و یکی از معروف‌ترین تصاویر ثبت شده از این تجسم شیطان، مراسم ضدانسانی و اهریمنی «تقدیم نوزاد» به درگاه بت مولوخ است. در این مراسم، بت بزرگ مولوخ آن قدر داغ می‌شد تا شکل سرتاسر سرخ بگیرد، و ان گاه پرستندگان او، قربانی نوزاد معصوم را در بغل بت سرخ شده از حرارت می‌گذاشتند تا جزغاله شود و قربانی پذیرفته شود. گفتنی است که علامت مشخصه هر دو تجسم «مولوخ» داشتن شاخ است و علامت معروف شیطان پرستان اشاره به همین وجه اهریمن دارد.

نمایش «عاشقانهٔ یک ملت» اجرای جزء به جزء مراسم تقدیم قربانی کودک به بت مولوخ را بازسازی می‌کرد!

حقیقت آن است که محافل و انجمن‌های مخفی یهودی از زمان حضرت موسی (ع) به این سو، در واقع افرادی بودند که با هوشمندی شیطانی خود، شاکلهٔ مناصب و جایگاه‌های دینی یهود را غصب کردند و شریعت واقعی ابراهیم (ع) و موسی (ع) و دیگر انبیاء حقیقی بنی اسراییل را متروک کردند. خاندان لاویان (Levits/Levi) که بعد از انبیاء بزرگ بنی اسراییل، راهبر و جلودار جامعه یهودی شدند، در واقع طبقه کاهنان بودند که در محافل مخفی خود، میراث پرستش «خدایان» اهریمنی چون بعل و مولوخ و بافومت را حفظ کردند و به تدریج در تار و پود شریعت رسمی یهود اندیشه‌های کافرانه و ضدالهی نیاکان کاهن خود را جاگیر کردند. همان‌های که بزرگ‌ترین تحریف‌های تاریخ را صورت دادند و با دستکاری و جعل در کتاب موسی و داوود، صفات و رذایل شنیع شیاطین مورد پرستش خود و نیاکان خود را (بعل و مولوخ و بافومت و ...که همه تجلیات خود ابلیس یا نمایندگان بلافصل او بودند) به خدای یگانهٔ ابراهیم (ع) نسبت دادند و اوصاف و اعمالی را برای یهوه توصیف کردند که چشم از خواندن و زبان از گفتن آن‌ها شرم دارد!

در آیه ۲۱ باب ۱۸ کتاب لاویان در عهد عتیق از زبان یهوه می‌خوانیم:

" و کسی از ذریت خود را برای مولوخ از آتش مگذران و نام خدای خود را بی‌حرمت مساز. من یَهُوَه هستم."

این نشان می‌دهد که ذبح و سوزاندن فرزند پای بت مولوخ، رسمی ریشه‌دار در بین لاویان (کاهنان بعل) بوده است.

و در آیه ۳۳ باب ۸ کتاب داوران می‌خوانیم:

" و واقع شد بعد از وفات جِدْعُون که بنی‌اسرائیل برگشته، در پیروی بعل‌ها زنا کردند و بعل بَرِیت را خدای خود ساختند."

جالب این‌جاست که یکی از مهم‌ترین پرستشگاه‌های مولوخ، در قلب ایالات متحده قرار دارد. مجسمه بزرگ درشهر مونته ریوی کالیفرنیا، در مکانی موسوم به «درختزار بوهمی» (Bohemian Grove) واقع شده است. این مکان هر سال (در میانهٔ ماه ژوئیه) محل گردهمایی شخصیت‌های بانفوذ و تعیین کننده هنر، موسیقی، فرهنگ، سیاست و اقتصاد در آمریکاست که در مراسمی مخفی آیینی شیطانی به نام «cremation of care»(سوزاندن اَعمال/پاکسازی وجدان) شرکت می‌کنند.

آن‌ها برای ابراز سرسپردگی به مولوخ که این بت سنگی جغدوار نماد آن است، این مراسم آیینی را پیش روی بت سنگی بزرگ (در نقطه‌ای که به «آشیانه جغد» معروف است) انجام می‌دهند که یکی از بخش‌های این مناسک شیطانی، سوزاندن یک «قربانی انسانی» است. اولین بار، «آلکس جونز» خبرنگار تحقیقی و جنجالی آمریکایی بود که در دهه ۱۹۸۰ به این مراسم نفوذ کرد و توانست از آن فیلم بگیرد.

تا پیش از تثبیت قدرت پنهان و آشکار یهود بر دنیا در پی جنگ دوم جهانی، که منجر به برقراری یک نظام آهنین سانسور، بایکوت و اختناق در نقد صهیونیزم شد و انگ «یهودستیزی» به سلاحی قدرتمند برای سرکوب پژوهشگران و دانشوران مستقل و آزاده در نقد مشی یهود و صهیونیزم شود، بسیاری از سیاستمداران، قضات، مورخان، نویسندگان و قوم‌پژوهان غربی دربارهٔ کارنامهٔ شوم و سیاه «کودک‌کشی» آیینی و استفاده از قربانی کودک در مناسک با اهداف شومی چون به یاری طلبیدن نیروهای دنیای تاریکی در جامعه یهودی می‌گفتند و می‌نوشتند. تنها بعد از برجسته‌سازی ماجرای موسوم به «هولوکاست» و تبدیل آن به یک ناموس جهانی، بود که هزینه افشاگری و روشنگری علیه جنایات رایج در بین جامعه یهودی بسیار بالا رفت و نوعی سکوت سهمگین را در این موضوع رقم زد.

منبع: فارس

برچسب‌ها