کد خبر 1538633
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۷

به گزارش مشرق، کانال ابوقاسم در ایتا در مطلبی با این عنوان که؛ ما با یک جنگ نامنظم در منطقه روبه رو هستیم نوشت:

دشمن با تمام امکانات یک جنگ ترکیبی را در منطقه طراحی کرد تا از افزایش قدرت بازیگران جهانی و منطقه ای مثل چین و روسیه و ایران و کنترل جاده ابریشم و کریدور شمال جنوب جلوگیری کند .

هنوز کسی نیامده ابعاد این جنگ ترکیبی هدفمند و هوشمند را در قالب یک پازل روشن کند.

آمریکا در افغانستان و آسیای جنوبی و مرکزی و قفقاز در حضور خود یک بروزرسانی هوشمندانه ای انجام داد .

چه بخواهیم چه نخواهیم بخشی از آثار این حضور متوجه ما خواهد بود.

آمریکا با تحریک گسل های اختلاف برانگیز در حال امنیت زدایی از منطقه غرب آسیا و آسیای مرکزی و قفقاز است،راهبرد آمریکا ذهنیت سازی تعارض منافع میان این کشورهاست تا به جنگ منتهی شود وخواهد شد همان طور که ولادیمیر پوتین نسبت به آن هشدار داد .

جنگ در منطقه بدون شک اتفاق خواهد افتاد و این جنگ ،توسط آمریکا برنامه ریزی می شود و استراتژی آن ها ایجاد اختلال محاسباتی در میان دولت های این منطقه است.

این راهبرد آمریکا در قفقاز و درگیری ها میان اسرائیل و فلسطین به وضوح قابل تامل است.

طالبان در افغانستان یکی دیگر از ابزارهای هوشمند آمریکا برای امنیت زدایی از منطقه بود.

طالبان ابزار هوشمند آمریکا است.

حضور آمریکا در افغانستان به شکل هوشمندانه و دقیق وجود دارد ،بنابراین حضور آن ها افزایش داشته است و قرار است از گسل تنش میان کشورهای تاجیکستان و قرقیزستان و تعریف یک سناریوی تعارض منافع به جنگ در این منطقه دامن بزند

سیاست های آبی طالبان در قوش تپه و کاهش سطح آب آمودریا امنیت زیست محیطی و امنیت آب شرب ترکمنستان و ازبکستان را برهم خواهد زد. تنش های آبی یکی از همان سناریوهای آمریکایی برای تنش در منطقه آسیای مرکزی است.

جنگ نرم طالبان در چیره سازی نظام خلافتی در برابر نظام ولایتی ایران ،همگرایی مذهبی و قومی در استان هایی مثل سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی و جنوبی و تاثیر گذاری بر آن ها ،تغییر بافت جمعیتی افغانستان و انتقال پشتو ها به فلات مرکزی افغانستان(منطقه ای که آب قوش تپه به آن خواهد رسید) و مساله مهاجرین که یک ابزار قدر و تهدیدِ در دست طالبان است ،کاهش نفوذ ایران در شیعیان افغانستان و قطع کردن این وابستگی همگی از آثار برنامه ترکیبی آمریکا در افغانستان است.

در قفقاز نیز بازی دوگانه آمریکا و اسرائیل نتیجه ای جز تقویت حضور آن ها در منطقه و تامین منافع کشورهای همسوی خود ندارد.

کریدور تاپی و کاسا ۱۰۰۰ در آسیای مرکزی و اتصال به آسیای جنوبی نیز از برنامه های آمریکا در منطقه است.

کریدور هند _اسراییل نیز یکی دیگر از برنامه های آمریکا برای تضعیف محور روسیه چین و ایران بود.

کریدوری که قرار بود با تکمیل صلح ابراهیم و عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل تثبیت شود و مساله فلسطین را از اساس محو کند.

این نقشه ها که در مناطق خاص خود امتداد میدانی دارد و توسط بازیگران منطقه ای پیگیری می شود آثار انگیزه های پنهان قدرت‌های بزرگ غربی است و طبیعتا جدای از تعارض منافع منطقه ای که دارد در سطح کلان نیز از آثار متناسب با خود برخوردار است که این قسمت بر معادلات جهانی در موضوعات امنیتی و اقتصادی و انرژی قابل ارزیابی است.

ذهنیت تحلیلی استراتژیک می تواند نسبت تحولات منطقه ای و جهانی و معادلات سرنوشت ساز را ارزیابی کند و پیامدهای محیطی و جهانی آن و فرصت ها و تهدیدهای احتمالی که برای ما می تواند داشته باشد را روایت می کند.

اینکه ایالات متحده آمریکا در گوشه از افغانستان از سیاست های آبی طالبان حمایت کند باید بدانیم دقیقا این حرکت چه نسبتی با ایران و چین و روسیه دارد و قرار است چه پیامد ها و تهدید هایی را خلق کند .

باید بدانیم دقیقا چگونه باید جزئیات برنامه آمریکا در اوراسیا را در قالب یک پازل و فهم بهم پیوسته ارزیابی و تحلیل کنیم این شروع تفاوت تحلیل های استراتژیک و داستان سرایی های پوپولیستی است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.