کد خبر 1539331
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۰

احتمال دارد رژیم صهیونیستی یک بار دیگر حماقت کند و عملیات زمینی راه بیندازد و ممکن است دولت‌هایی هم آن را مورد حمایت قرار دهند اما در صورت ارتکاب چنین حماقتی، شکست رژیم قطعی خواهد بود.

به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: حمله زمینی به غزه، بزرگ‌ترین چالش و گرفتاری رژیم صهیونیستی در مواجهه با مقاومت فلسطین می‌باشد. بنیامین نتانیاهو که در جامعه و ارکان نظامی، امنیتی و سیاسی رژیم غاصب، اعتبارش را به‌طور کامل از دست داده است، سکان عملیاتی را به دست گرفته که بسیار دشوار و از توان او خارج می‌باشد. براین اساس دولت‌هایی که نگران سرنوشت رژیم صهیونیستی هستند، او را اندرز داده‌اند که درباره ورود زمینی به غزه عجله نکرده و ابعاد آن را مورد سنجش دقیق قرار دهد.

آنان البته با نخست‌وزیر و دولت نگون‌بخت اسرائیل در حذف مقاومت فلسطین از غزه همداستان هستند و برای تحقق این هدف دشوار هرچه از دست‌شان برآمده از رژیم غاصب دریغ نکرده‌اند. سفر همزمان رؤسای آمریکا، انگلیس و آلمان به تل‌آویو و تقدیم محموله‌های نظامی در زمانی که رژیم در زیر ضربات مقاومت خُرد شده بود، این همداستانی و در عین حال اضطراب آنان را به نمایش گذاشت. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

۱- در زمانی که باریکه ۳۶۰ کیلومتر مربعی غزه در اشغال کامل ارتش غاصب بود، سران رژیم و از جمله «آریل شارون» که از او به‌عنوان قدرتمندترین فرد اسرائیل یاد می‌شد، در توصیف دشواری‌های اسرائیل در غزه از واژه «جهنم» استفاده می‌کردند. شارون که در آن زمان از کنترل این باریکه عاجز مانده بود، گفت: «دوست دارم یک روز از خواب بیدار شوم و ببینم غزه غرق شده است». در نهایت هم رژیم در سال ۱۳۸۴/‌۲۰۰۵ با خفت تمام نیروهای نظامی خود را از غزه خارج کرد. این در حالی بود که باریکه غزه در آن زمان، نیروهای نظامی‌ منسجمی نداشت و مردم با دست خالی، ارتش مجهز رژیم را به ستوه آورده بودند.

حالا حدود یک میلیون نفر به جمعیت آن روز غزه اضافه شده و چندین سازمان قدرتمند فلسطینی در آن شکل گرفته و به ده‌ها گردان رزمی و انواع تسلیحات سنگین مجهز شده است، به‌گونه‌ای که می‌تواند از ایلات در جنوبی‌ترین تا صفد و نهاریا در شمالی‌ترین نقطه تحت اشغال رژیم غاصب زیر آتش خود بگیرد و صدها هزار یهودی را آواره کرده یا در پناهگاه‌ها محبوس گرداند.

۲- غزه در زمانی که سران اسرائیل از آن به جهنم یاد کرده و تاب ماندن نداشتند، از پشتوانه داخلی و منطقه‌ای هم بهره چندانی نداشت. کرانه باختری تحت اشراف مشترک ارتش اسرائیل و نیروهای امنیتی و پلیس تشکیلات خودگردان بود و چندان از مقاومت در آن خبری نبود. حزب‌الله نیز درگیر مسائل داخلی لبنان بود کمااینکه یک سال پس از خروج مفتضحانه ارتش اسرائیل از غزه، درگیر جنگ بزرگ ۳۳‌روزه شد و پس از آن هم به‌طور متوالی درگیر چالش‌های داخلی که منشأ آن کشورهای غربی و عربی بودند، گردید. سوریه هم پس از جنگ ۱۹۶۷ در وضعیت نه جنگ نه صلح با رژیم غاصب قرار داشت و درگیر مشکلات خاص خود بود؛ به‌گونه‌ای که صهیونیست‌ها کمترین نگرانی از سمت سوریه و بلندی‌های اشغالی جولان و جبل‌الشیخ نداشتند.

در شرایط فعلی ضمن آنکه خود غزه مجهز به ارتشی نامتقارن و مجرب می‌باشد، از حمایت مردم و سازمان‌هایی در کرانه باختری و قدس شرقی برخوردار است، به‌گونه‌ای که در ۱۸ روز اخیر که غزه درگیر جنگ بود، کرانه به مصاف ارتش اسرائیل رفت و ده‌ها نفر از نظامیان و شهرک‌نشین‌های صهیونیستی را از پا درآورد و نزدیک به ۱۰۰ نفر شهید داد.

حزب‌الله لبنان از مشکلات قبل عبور کرده و در صحنه داخلی لبنان با چالش مواجه نیست و قدرت سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و عملیاتی آن هم چند برابر شده است؛ به‌گونه‌ای که در همین ایام، مقامات اطلاعاتی رژیم اعلام کردند، در فاصله جنگ ۳۳ روزه در سال ۱۳۸۵ تا آغاز ورود به بحران سوریه در سال ۱۳۹۱ قدرت عملیاتی و تسلیحاتی حزب‌الله لااقل شش برابر گردید و در دهه اخیر هم مرتب بر قدرت آن افزوده شده است. این حزب‌الله هم‌اینک در همپیمانی آشکار با جنبش‌های مقاومت فلسطینی است.

کمااینکه در این ۱۸ روز با حمله به تأسیسات حساس راداری و نظامی رژیم صهیونیستی در صفحات شمالی فلسطین، ضمن وارد کردن تلفات به نیروها و آسیب جدی به تأسیسات اسرائیل، سبب آوارگی بیش از یکصدهزار نفر از ساکنان این مناطق شده و به یک دغدغه مهم امنیتی برای رژیم تبدیل گردیده است.


علاوه‌بر این با حماقت اسرائیل در حملات کور و بی‌فایده‌ای که طی شش سال گذشته علیه سوریه انجام داده است، این کشور را عملاً از وضع نه جنگ نه صلح با خود خارج کرده و در وضعیت جنگی قرار داده است؛ تا جایی که شاهد بودیم تأسیسات حساس دیمونا در عمق سرزمین‌های اشغالی چندین بار از سمت سوریه تهدید شده است. پس از فتنه گروه‌های تکفیری - تروریستی تحت‌الحمایه غرب و بعضی کشورهای منطقه، امروز سوریه ضمن آنکه ارتش خود را بازسازی کرده، از حمایت عملیاتی هزاران نیروی جهادی داخلی و منطقه‌ای هم بهره‌مند می‌باشد.

غزه از نظر منطقه‌ای نیز از سوی یک جبهه مرکب و قدرتمند حمایت می‌شود تا جایی که در همین روزها و در زمانی که غزه تحت بمباران‌های سنگین هوایی رژیم غاصب قرار داشت، رزمندگان یمنی با عملیات موشکی و پهپادی به حمایت از آن برخاستند. به نظر می‌آید ارتش غاصب صهیونیستی که زیر ضربات ۱۵‌مهر/ ۷ اکتبر نیروهای عملیاتی جنبش اسلامی حماس خُرد شده، در نظر دارد علیه غزه دست به عملیات زمینی بزند که از حماقت محض دستگاه سیاسی و نظامی اسرائیل و پشتیبانان خارجی آن حکایت می‌کند.
۳- رژیم غاصب اسرائیل در جریان جنگ ۱۱ روزه سال ۱۳۹۳/ ۲۰۱۴ و پس از آنکه از دو هفته بمباران بی‌رحمانه مردم مظلوم غزه و به شهادت رساندن بیش از دو هزار نفر از آنان، طرفی نبست، عملیات زمینی علیه غزه را شروع کرد و نتوانست بیش از سه کیلومتر در مرزهای شرقی غزه نفوذ کند و چند روز بعد هم با دادن بیش از ۷۰ نفر تلفات و انهدام ‌تانک‌های مرکاوا، از غزه عقب نشست و شکست در جنگ‌ را پذیرفت.

یک سؤال این است که در این ده سال و در فاصله شکست اسرائیل در جنگ ۱۱ روزه تا امروز چه چیزی به قدرت آن افزوده شده و یا چه چیزی از قدرت، توان و محبوبیت گروه‌های مقاومت فلسطین از جمله حماس کاسته شده است؟ عملیات تهاجمی و محیرالعقول حماس تلفات بی‌سابقه‌ای را به ارتش غاصب تحمیل کرد و لااقل ۶۰۰۰ نفر از نیروهای لشکر ویژه غزه کشته، زخمی، مفقود و یا اسیر شدند، قدرت کنونی حماس و بقیه گروه‌های جهادی را پیش روی ارتش شکست‌خورده اسرائیل قرار داده است.

این ارتش چگونه فکر می‌کند با ترسیم چند فلش افقی روی نقشه جغرافیایی باریکه غزه قادر به تصرف آن است! این داستانی را به یاد می‌آورد که فردی هرچه فریاد می‌زد صدایش به فردی که با او کار داشت نمی‌رسید، با دوربین به فرد نگاه کرد و با صدای آهسته پرسید چرا جواب نمی‌دهی؟! نتانیاهو که با مفتضحانه‌ترین شکست در دوران حیات سیاسی ننگین خود مواجه شده و از جمله در سال ۱۳۹۳که آن زمان هم نخست‌وزیر بود، از گروه‌های مقاومت در غزه شکست خورده است.

حالا دوربین کشیده و منطقه غزه را تصرف شده دیده است! در این میان سه روز پیش «توماس فریدمن» طی یادداشتی در «نیویورک تایمز» نوشت نتانیاهو با حمله زمینی به غزه، برای منافع شخصی خودش، اسرائیل را قربانی می‌کند. از نظر فریدمن عملیات زمینی اسرائیل و شکستی که در آن انتظار نتانیاهو را می‌کشد، نه فقط دولت اسرائیل را ویران می‌کند بلکه به دیگر دولت‌های منطقه‌ای وابسته به آمریکا در اطراف فلسطین نیز لطمه اساسی زده و حیات آنان را تهدید خواهد کرد.

۴- اگر شکست دادن مقاومت فلسطین در غزه به اجماعی بین رژیم، دولت آمریکا، دولت‌های اروپایی و بعضی دولت‌های منطقه‌ای تبدیل شده است، دفاع از ساکنان غزه و گروه‌های جهادی آن هم به یک اجماع منطقه‌ای و حتی بین‌المللی تبدیل گردیده است. امروز یک جبهه قدرتمند مبتکر در منطقه وجود دارد که اگر جنایات علیه مردم غزه متوقف نشود و آسیب جدی به نیروهای مقاومت غزه متصور باشد، تماشاچی صحنه نخواهد بود و این در حالی است که به گواهی تظاهرات عظیمی که در طول دو هفته گذشته در کشورهای مختلف از جمله کشورهای غربی در حمایت از مقاومت و در محکومیت اقدام ددمنشانه ارتش اسرائیل برگزار شده، مقاومت از حمایت جدی بین‌المللی و منطقه‌ای هم برخوردار است.

۵- احتمال دارد رژیم صهیونیستی یک بار دیگر حماقت کند و عملیات زمینی راه بیندازد و ممکن است دولت‌هایی هم آن را مورد حمایت قرار دهند اما در صورت ارتکاب چنین حماقتی، شکست رژیم قطعی خواهد بود. ارتش رژیم یک‌بار در مهرماه با شکست تاریخی و خُردکننده که اعتباری برای او باقی نگذاشت، روبه‌رو شد و مسلماً آثار ترس نظامیان رژیم از مقاومت، ابتکار عمل را از آنان خواهد گرفت و به پیروزی بزرگ پیش‌ روی مقاومت کمک خواهد کرد.

آن‌گاه ارتشی که در دو ماه دو بار به شکست کشیده شده است، آیا در برابر طوفان‌های پی‌درپی که پس از این پیروزی نصیب مقاومت فلسطین به راه خواهد افتاد، قادر به بقاء رژیم می‌باشد؟ نتانیاهو در این قمار نه تنها دولت اسرائیل را ساقط می‌کند، بلکه حیات رژیم را در ورطه نابودی قرار می‌دهد.

برچسب‌ها