عضو سابق سازمان سیا و استاد دانشگاه جرج تاون معتقد است حماس چون یک جنبش مردمی است و نه فقط یک سازمان نظامی محض، بنابراین قابل نابودی نیست و به همین دلیل، اسرائیل در سردرگمی ناشی از نقشه به سر می‌برد.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پل پیلار، در تحلیلی که برای اندیشکده کوئینسی نوشته و از سوی نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت منتشر شده، درباره جنگ فعلی غزه و سرانجام آن نوشت: اسرائیل غیر از بمباران و ویران کردن غزه، هیچ نقشه‌ای در پیش‌رو ندارد. فقدان هرگونه نقشه قابل اجرا برای اداره نوار غزه پس از ویران کردن آن توسط ارتش اسرائیل، مورد توجه تحلیلگران در ایالات متحده و بیرون از آن قرار گرفته است. فقدان چنین نقشه‌ای، هنگامی بیشتر مورد توجه مضاعف قرار می‌گیرد که نگاهی به گستردگی حمله اسرائیل و قتل‌عام ناشی از آن بیندازیم.

به نظر می‌رسد دولت جو بایدن، تقریباً تمام زمان و توجه خود را صرف این بحران کرده است اما سؤالات اساسی بی‌پاسخ مانده است. بلینکن گفت که غزه باید با کرانه باختری تحت رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) متحد شود. این چشم‌انداز به دلایل متعددی غیرممکن است، که مهم‌ترین آنها این است که تشکیلات خودگردان، در میان فلسطینی‌ها منفور است. فتح، که کنترل تشکیلات خودگردان را در دست دارد، در آخرین انتخابات فلسطین در سال ۲۰۰۶ به حماس شکست خورد. از آن زمان، تشکیلات خودگردان به عنوان چیزی بیش از یک کمک امنیتی برای اشغالگری اسرائیل نیست. از سوی دیگر اگر قرار باشد تشکیلات خودگردان سوار بر ‌تانک‌های اسرائیلی به غزه بیایند چیزی بیش از بدنامی نصیب آنها نخواهد شد.

فقدان یک طرح عملی و مشخص پس از جنگ برای نوار غزه برای خود اسرائیل حتی کمتر از ایالات متحده قابل توجیه است، با توجه به اینکه اسرائیل عامل ویرانی فعلی است.

این تصور که «نابودی حماس» باید اولویت اصلی باشد و قبل از هرگونه آتش‌بس یا حتی برنامه‌ریزی جدی در مورد آنچه پس از آن اتفاق می‌افتد، انجام شود، منبع هرگونه تهدید امنیتی آینده برای شهروندان اسرائیلی را که از غزه سرچشمه می‌گیرد، اشتباه تفسیر می‌کند. این همچنین نسخه‌ای برای جنگ بی‌پایان است.

حماس بسیار فراتر از شاخه نظامی است که ماجرای ۷ اکتبر را مرتکب شد. حماس هم اداره قلمروی دو میلیون نفری در غزه را برعهده دارد و هم یک جنبش ملی است که هدف آن همیشه ایجاد کشور فلسطینی بوده است. نابودی جنبش حماس غیرممکن است.

هرگونه حضور ایالات متحده یا غرب، به ویژه با توجه به سیاست‌های غرب در حمایت از جنگ اسرائیل، از نظر بسیاری به عنوان شکل دیگری از اشغال خارجی تلقی می‌شود. مهم نیست که اسرائیل چقدر تلاش می‌کند تا حماس را ویران کند، اسرائیلی‌ها از خشونت‌های مرتبط با غزه در امان نخواهند بود مگر اینکه اسرائیل، استقلال غزه را به رسمیت بشناسد. مهم نیست که چقدر اقدام حماس در ۷ اکتبر را محکوم کنیم چرا که آنچه که انجام شد ناگهان از خلأ بیرون نیامد بلکه فوران خشمی بود که ناشی از دهه‌ها اشغال طولانی‌مدت و محاصره و تحقیر یک ملت توسط دیگری است. به آن خشم طولانی‌مدت، خشم ناشی از خشونت اسرائیل در یک ماه گذشته را هم اضافه کنید. اگر حماس به شکل کنونی‌اش به نحوی نابود شود، تظاهرات خشونت‌آمیز ناشی از این خشم در آینده در شکل دیگری از سوی گروه‌ها یا افراد دیگری بروز داده خواهد شد. دانیل کورتزر، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل به درستی می‌گوید «از آنجا که حماس یک جنبش است، نه یک ارتش‌، می‌داند که به‌ازای هر جنگجو و هر غیرنظامی کشته‌شده، می‌تواند هواداران جدیدی را جذب کند.»