کد خبر 1549868
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۲ - ۲۲:۲۹

به گزارش مشرق، صلاح الدین خدیو، در کانال تلگرام خود نوشت:

۱. آزادی بخشی از زندانیان فلسطینی و اسرائیلی به لحظەای دراماتیک در تاریخ خاورمیانه تبدیل شد. پس از ۴۷ روز جنگ ویرانگر که غزه را به تلی از آوار تبدیل کرد، آتش بس موقت چهار روزه در حکم روزنەی امیدی است که تمام جهان با نگرانی در جستجوی آنست. توقف چهار روزەی جنگ و مبادلەی اسیران، حاصل قسمی واقع بینی سیاسی و نوعی توازن قدرت است که منطق خود را به دو دشمن سرسخت تحمیل کرده است.

پرسش اصلی این است که چرا تاریخ انقضای این عقلانیت فقط چهار روز است؟ چرا خاورمیانه محکوم است در چرخەی باطل خشونت و سازش دست و پا بزند و یک راه حل سیاسی پایدار جایگزین نمی شود!

۲.احتمالا بزرگترین آموزگار واقع گرایی سیاسی در روزگار ما نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان است. کسی که شجاعت آن را داشت که در بحبوحەی یک شکست نظامی خرد کننده، جانب خرد و دوراندیشی را نگه دارد و بجای خطابەهای شورانگیز و حماسی از سازش های دردناک سخن بگوید! به ظن قریب به یقین دانش تاریخی پاشینیان از میانگین مردم کشورش و به ویژه افراط گرایان ارمنی بیشتر است.

او می داند که امتداد جغرافیای تاریخی سکونت ارامنه حتی چند استان بزرگ شرق و جنوب شرق ترکیه را هم در بر می گیرد، اما می داند که داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است!

پاشینیان ضمن اذعان به این حقایق، دیواری ستبر میان عقلانیت نظری و عقل عملی کشید و گفت: دومی می گوید همین مساحت ۳۰۰۰۰ کیلومتری ارمنستان هم در خطر است و تاریخ تضمین نکرده است که کشور کوچک فعلی چون بر بنیاد حقانیت بنا شده، حتما می ماند! امروز بر اثر فرسایش ساختارهای نظام جهانی و زیرساخت های منطقەای آن، تا زمان گذار کامل به نظمی دیگر که دوام و ثبات کافی داشته باشد، سیاهچالەهایی بوجود می آید که ممکن است برخی کشورها را در خود فرو برد و واقعیت های جدیدی را خلق کند. چه بسیار کشورهایی که بر اثر جذر و مدهای سیاست جهان از بین رفتند و واحدهای سیاسی جدیدی جای آنها را گرفتند.

۳. پیدایش اسرائیل در سال ۱۹۴۸ محصول توازن قدرت جدید پس از جنگ جهانی دوم بود. اگر همان زمان عرب ها قطعنامەی تقسیم سرزمین تاریخی فلسطین را می پذیرفتند و دولت فلسطینی را در حدود نیمی از این جغرافیا بنا می کردند، تاریخ خاورمیانه مسیر دیگری می یافت. احتمالا جمال عبدالناصر بیش از هر کسی مسالەی فلسطین را از مسیر واقع گرایی بیرون آورد.

پیروزی تصادفی مصر در جنگ ۱۹۵۶ که بیش تر ناشی از مخالفت توامان آمریکا و شوروی با تجاوز سە گانەی اسرائیل، فرانسه و انگلیس به مصر بود، دیدگاه های سیاسی و تخیل انقلابی وی را شکل داد.

او این پیروزی را نتیجەی عاملیت و شایستگی انقلابی خود می دانست و با دمیدن در تنور رادیکالیسم سر از فاجعەی جنگ شش روزەی 1967 درآورد. اسرائیل بقیەی سرزمین های فلسطینی را اشغال کرد و وضعیت به مراتب بغرنج تر گردید.

این شکست فاجعه بار ملی گرایان و چپ ها را تضعیف کرد و زمینەی میدان داری اسلام گرایان را فراهم آورد. کسانی که معتقد بودند با شعار الله اکبر می توان فلسطین را آزاد کرد.

۴. به لحاظ نهادی میان دمکراسی و واقع گرایی و اتخاذ تصمیمات سنجیده و توام با مسئولیت پذیری قسمی ارتباط‌ نهادی وجود دارد. چیزی که خاورمیانه و دولت های حاکم بر آن از آن رنج می برند.

پاشینیان که در فرایندی دمکراتیک انتخاب شده و نگران بازتاب تصمیات خود است، انس بیشتری با این مفاهیم دارد. با این اوصاف می توان پرسید، چرا اسرائیل که دارای نوعی دمکراسی لیبرال است، فاقد هر گونه واقع گرایی سیاسی و انگیزەهای خیرخواهانەی منتج از آن است؟

پاسخ این است: تداوم اشغال و ستم گری به مدت شش دهه و تثبیت نوعی نظام آپارتاید علیه فلسطینیان، وجدان دمکراسی آن را نابینا کرده است.

عجین شدن دمکراسی با اشغال گری نهایتا سر از کژراهەهایی چون دولت شخصی و فاسد نتانیاهو و تبدیل آن به رژیم های اقتدارگرای نوین در می آورد.

رژیمی که امنیت و تفاسیر نژادپرستانه از آن به ایدئولژی سیاسی تبدیل می شود. اما همین هدف به ضد خود تبدیل و شکست بزرگ هفت اکتبر را رقم می زند.

۵. واقع گرایی سیاسی یعنی عمل کردن بر اساس راهبردهایی پرفایده و کم هزینه. یعنی درست کردن پلی میان آنچه می خواهیم و آنچه می توانیم بدست بیاوریم. جنگ اخیر بیش از هر تحولی در نیم قرن گذشته مسالەی فلسطین را زنده و جهان را دوباره از رنج و حرمان فلسطینی های آواره و تحت محاصره آگاه کرد. همچنین بیش از هر زمانی راه حل دو دولت که تا دو ماه پیش مرده فرض می شد، به دستور کار دولت ها برگشت. آنچه تاکنون اسرائیل در غزه انجام داده، برتری مطلق آتش بوده نه برتری منطق!

خاکستر کردن غزه و تنبیه جمعی مردم آن برای اسرائیل امنیت نمی آورد و هفت اکتبرهای دیگر در کمین خواهد بود. اگر هفت اکتبر مساله مند شود، اسرائیلی ها می فهمند که صلح از اشغال گری و تبعیض نژادی، امتیت آورتر است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.