نزاع‌های چندماهه اخیر اصلاح‌طلبان نشان داد که این دال نیز به محور شکاف در میان اصلاح‌طلبان تبدیل کرده است.

سرویس سیاست مشرق- شکاف میان اصلاح‌طلبان ساختاری و اصلاح‌طلبان نهادی (روزنه گشایان) که با انتخابات مجلس دوازدهم نشانه‌هایش بروز یافته بود مدتی است که در حال عمیق‌تر شدن و درنهایت به شرایط تعیین تکلیف در جبهه اصلاحات رسیده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان مشارکت که در انتخابات مجلس شورای اسلامی با هجمه‌ها و حملات جدی از سوی اصلاح‌طلبان تحریمی مواجه شده بودند طی هفته‌های اخیر تلاش می‌کنند تا ضمن بیان معیارهای اساسی برای ایجاد تمایز با اصلاح‌طلبان رادیکال، شکاف گرفته در جبهه اصلاحات را ذیل نزاع بر اساس برنامه تعریف و تفسیر کنند.

روزنه گشایان بابیان اینکه در شرایط کنونی دو برنامه در جریان اصلاحات تحت عناوین «برنامه تغییر برای توسعه» و «برنامه توسعه برای تغییر» وجود دارد تصریح می‌کنند که روزنه گشایان از «برنامه توسعه برای تغییر» حمایت می‌کنند.

طبق مطالب مطرح‌شده از سوی برخی نیروهای فکری اصلاح‌طلبان مشارکت‌جو، حدود ۲۰ شاخص در خصوص معیارهای تمایز بخش میان دو برنامه مورد تأکید در میان اصلاح‌طلبان وجود دارد که ۵ معیار مهم‌تر از سایر بخش‌ها می‌باشند.

مبانی تئوریک پرسه در خیابان پس زا انتخابات!

در این زمینه اما ۵ معیار تمایز بخش میان طیف اصلاح‌طلبان مشارکت‌جو (اصلاح‌طلبان نهادی و معروف به روزنه گشایان) با اصلاح‌طلبان رادیکال و تحریمی (اصلاح‌طلبان ساختاری یا پیشرو) به این شرح، طرح و بیان می‌شود.

ارجحیت: هواداران تغییر برای توسعه، گمان می‌کنند میدان عمل، تنها میدان سیاسی و در این میدان اکت، فقط اکت سیاسی است، اما هواداران توسعه برای تغییر خود را محدود به امر سیاسی نمی‌کنند. بلکه تأکید می‌کنند توسعه در امر اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، رسانه‌ای و ... باید دنبال شود تا ثمربخش باشد.

فعالیت‌هایی نظیر تعلیم و تربیت حرفه‌ای، عضویت در یک صنف و مجمع عمومی همسایه‌ها و تلاش برای بهبود زندگی آنان، ازجمله امور شق دوم هستند.

پیش‌فرض ضمنی: پیش‌فرض تغییر برای توسعه فقدان‌ها و انسداد را عمده می‌کند و این‌که تا انسداد از میان نرود، توسعه صورت نمی‌گیرد، ازاین‌رو پیشنهادهایشان را بر روی تغییرات ساختاری متمرکز می‌کنند؛ اما توسعه برای تغییر همچنان به امکان‌ها می‌اندیشد.

فضاهای مرزی فقط یک مثال آرمانی از انواع امکان‌های نهفته در دل جامعه ایرانی در کوشش‌هایش برای توسعه مثل بسیاری از ملت‌های درحال‌توسعه موفق آسیایی است.

برنامه «توسعه برای تغییر» بدون ورود در مجادلات و مناقشات بی‌حاصل سیاسی با انواع ابتکارات ضمنی و عملی‌اش تداوم نقطه چینی ایران punctuated continuity را دنبال می‌کند. از منظر تاریخ معاصر نیز در ایران شاهد روالی هستیم که همواره یک تداوم نقطه چینی داشته و با حرکت نقطه‌به‌نقطه و خلق امکان‌های جدید درصدد تسهیل توسعه بوده است.

رویکرد: رویکرد تغییر برای توسعه همه ابتکارات در این سرزمین را تا لحظه موعود ِ تغییر ساختار! آن‌هم با روش‌های اراده رایانه به تعویق می‌افکند و حتی مختل می‌کند؛ اما رویکرد توسعه برای تغییر درواقع به «ساختار شدن» از نوع گیدنزی تأکید دارد؛ زیرا اگر آگاهی‌های میانی و ضمنی و عملی در جامعه توسعه یابد، مردم خود، می‌دانند چگونه فضا ایجاد کنند. ازاین‌رو توسعه به معنای توسعه قابلیت‌ها و آگاهی میانی، ایجاد تقسیم‌کار اجتماعی، تفکیک اجتماعی و تولید و ایجاد فضاها برای ابتکار عمل است.

گرایش ضمنی: گرایش ضمنی در تغییر برای توسعه جایگزینی و دمکراسی سریع است؛ به‌عبارت‌دیگر حرکت با توجه به rapid democracy و جایگزینی است، درحالی‌که در توسعه برای تغییر «گرایش ضمنی»، اثرگذاری درازمدت و دمکراسی عمیق است؛ زیرا اگر توسعه بخواهد پیش برود، باید در یک فرآیند طولانی، بدون عجله پیش برود.

بسیج اجتماعی- مشارکت عملی: در «راهبرد تغییر برای توسعه» بسیج اجتماعی ازجمله دعوت به عدم شرکت در انتخابات مورد تأکید قرار می‌گیرد اما در «توسعه برای تغییر»، به جلب مشارکت عملی، با توجه به نوع تخصص افراد و دعوت به مشارکت از آنان در حوزه تخصصی‌شان و نه‌فقط در حوزه سیاسی اندیشیده شده و عمل می‌شود.

با توجه به مطالب مطرح‌شده اما می‌توان گفت:

جنس نزاع‌های صورت گرفته در جبهه اصلاحات و میان دو طیف اصلاح‌طلبان ساختاری – نهادی و به تعبیر روشن‌تر و بروز یافته تر خود در انتخابات مجلس دوازدهم دو طیف اصلاح‌طلبان تحریمی – مشارکت‌جو نشان می‌دهد که اختلافات عمیقی هم در میان اصلاح‌طلبان در ایده، محتوا، گفتمان و برنامه وجود دارد.

بر اساس مطالب بیان‌شده می‌توان تأکید داشت گرچه اصلاح‌طلبان طی سال‌های گذشته می‌کوشیدند تا محور «توسعه» را به‌عنوان دال اصلی گفتمان خود و محور تمایز بخش گفتمانی خود با سایر جریان‌ها، تعریف کنند اما نزاع‌های چندماهه اخیر اصلاح‌طلبان نشان داد که این دال نیز به محور شکاف در میان اصلاح‌طلبان تبدیل و عملاً موجب شکل‌گیری دو طیف «برنامه تغییر برای توسعه» و «برنامه توسعه برای تغییر» شده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که معتقدان به برنامه تغییر برای توسعه عملاً نگاه صرف سیاسی به حوزه توسعه داشته و می‌کوشند تا در تمامی حوزه‌ها تبدیل اکت و پروژه سیاسی را دنبال نمایند.

برجسته‌سازی جامعه جنبشی، لزوم اصلاحات ساختاری، شکل‌دهی به مجادلات و منازعات و ... ازجمله محورهایی است که طیف رادیکال جریان اصلاحات در ایده و برنامه «برنامه تغییر برای توسعه»، دنبال می‌کنند.

برچسب‌ها