کد خبر 1607100
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۷

تحلیل برخی تحرکات سیاسی در روزهای اخیر حکایت از آن دارد که عمل منافقین در بیرون بازخوردهایی در درون خواهد داشت.

به گزارش مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان درباره شهید رئیسی و منافقین و ماجرای اعدام تروریست‌ها در تابستان سال ۶۷ نوشت:

تابستان سال ۱۳۷۶ ناگهان یک اتوبوس وارد قرارگاه تروریستی بدیع‌زادگان می‌شود و تعدادی نوجوان وارد مقر گروهک می‌شوند. این افراد برای مدتی در سالن ایکس ایزوله شده تا ارتباطشان با بیرون قطع گردد، مسئولیت این افراد در این اردوگاه به صورت مستقیم به عذرا علوی واگذار شده بود.

مدتی بعد مشخص می‌شود که این گروه همان کودکان خردسالی هستند که سال ۱۳۶۹ از پدر و مادر خود جدا شده و حالا پس از شست‌وشوی مغزی اساسی در «آور» پایگاه اصلی منافقین در حومه پاریس دوباره به عراق بازگشته تا این‌بار به عنوان سرباز در صف نیروهای رجوی قرار بگیرند.

مریم رجوی سرکرده منافقین هنگام خروج این گروه از کودکان از فرانسه کنار برخی که شاخص‌تر بودند عکس یادگاری گرفته و به آن‌ها پلاک طلا نیز داده بود، رجوی به این دسته گفته بود که در عراق آموزش نظامی یادگرفته تا پیشمرگه رهبرتئوریک منافقین، مسعود رجوی شوند، اتوبوس کودک سربازها با عبور از اروپا وارد مرز اردن شده و از آنجا به مقر تروریست‌ها رسیده بود.

نکته جالب توجه آنکه برخی از این کودکان سال‌ها پدر و مادر خود را ندیده و تعدادی دیگر خانواده‌شان در جریان عملیات مرصاد به درک واصل شده بودند. رجوی در نظر داشت که از این اتوبوس یک یگان جنایتکار ساخته که بدون، چون و چرا مطیع دستورات باشند. در آن روزها مسعود رجوی دائم زیر گوش اعضا می‌خواند که دلیل شکست منافقین خصلتی بودن اعضا بوده و باید از نو در تشکیلات انقلاب ایدئولوژیک دیگری انجام شود. مسئولیت مغزشویی این کودکان و تبدیل کردن آن‌ها به ماشین‌های خودکار جنایت برعهده فرشته یگانه بود، مریم رجوی به این شخص اعتماد ویژه‌ای داشت و روایت بود که در اشرف مخالفین را به صلابه می‌کشد. فرشته یگانه در دهه ۶۰ مسئولیت ترورهای مرزی و خمپاره‌زنی را برعهده داشته و بعد از مهوش سپهری خشن‌ترین عضو وقت سازمان منافقین محسوب می‌شد. او هر روز به گروه تازه وارد تأکید می‌کرد که برای ابراز ارادت به فرقه باید جاسوسی را از درون خانواده خود شروع کرده و شعارش این بود که یک سرباز خوب اول باید یک آدم فروش خوب باشد!

در نشست‌هایی هم که اغلب مسعود رجوی در اشرف به عنوان «طعمه» برگزار می‌کرد دائم زیر گوش این گروه خوانده می‌شد که یک مجاهد (منافق) باید در دلش کینه و خشم را زنده نگه دارد، بعدها این شعار در طول اغتشاشات شبکه‌ای در پاییز ۱۴۰۱ نیز تکرار شد. رجوی معتقد بود که کاشتن بذر کینه باعث می‌شود که منافقین در اجرای مأموریت‌ها احساسات انسانی را به صورت کامل در خود سرکوب کرده و به اصطلاح مانند یک ربات برای منافقین بجنگند.

تربیت کادرها به عنوان یک نیروی آدم‌کش را رجوی از یک چهره آشنا، اما مرموز، آموخته بود. فروردین سال ۱۳۶۰ و درست دو ماه قبل از شورش خیابانی منافقین، مهدی هاشمی که آن زمان همه کاره بیت قائم مقام رهبری بود، در دیدار با ابریشمچی و مسعود رجوی در بیت منتظری به سران نفاق توصیه کرده بود که منافقین اصول سازماندهی خود را تغییر دهند. سید مهدی معدوم گفته بود که نفاق باید شمشیرهای خود را تیز و کادرهایی تربیت کند که کینه‌ورز و خشن باشند و برای جنایت از شما دلیل آن را پرسش نکنند.

مدتی بعد انتقال فنون آدم‌کشی به صورت سینه به سینه در کشور یک فاجعه خونین آفریده و در نتیجه این کینه‌ورزی‌های عمیق بیش از ۱۷ هزار نفر به شهادت رسیدند. در طول این سلسله جنایت‌ها منافقین از میان مردم هرکسی که ریش داشت یا عکس امام (ره) را در جایی از مغازه‌اش زده بود ترور کرده و کار به جایی رسید که امام (ره) دستور داد ریشه این مسئله کنده شود. در این دوران افرادی، چون شهید رئیسی ذیل دستور امام (ره) و با اقدامات کاملاً حقوق بشری عوامل جنایت را به سزای اعمال خود رساندند.

خداوند متعال در سوره مبارکه آل‌عمران خصلت منافق را کینه‌جویی نسبت به مؤمنان می‌داند، در روز اعلام خبر شهادت آیت‌الله رئیسی تفسیر آن به طرز عجیبی قابل مشاهده بود، کینه‌هایی که ابتدا توسط بی‌بی‌سی فارسی سرباز کرده و در شبکه سایبری منافقین در کمپ اشرف ۳ به عنوان یک عملیات سازماندهی می‌شود، کار به جایی رسید که یکی از همین بازماندگان اتوبوس کودک سربازان با ترویج برهنه‌نمایی حد تباهی این گروهک را نمایش داد، البته بیرون زدن دوباره کینه‌های منافقین فقط با هدف خراب کردن تصویر شهید رئیسی صورت نگرفته است.

تحلیل برخی تحرکات سیاسی در روزهای اخیر حکایت از آن دارد که عمل منافقین در بیرون بازخوردهایی در درون داشته و بقایای فکری باند مهدی هاشمی معدوم، نیم‌نگاهی نیز به انتخابات ریاست جمهوری دارند.

اولین نشانه‌های این تحرکات را می‌توان در بیانیه گروهک غیرقانونی نهضت آزادی پس از شهادت شهید رئیسی جست‌وجو کرد که تلاش کرد با شکستن حرمت خون شهدا نقش نیروی پیشرو را در تحولات بازی کند. لیدر اصلی این تحرکات فردی است که این روزها در زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیت خود است!

این خط خطرناک که حاصل رشد پیچکی و ماتریسی بقایای باندی گروهک‌های مسلح در دهه ۶۰ است، در دولت‌های پیشین ریشه کرده است تا جایی که در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری برخی معتقدند بودند که در صورت تعامل با امریکایی‌ها کشور به موشک با برد بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر نیاز نخواهد داشت و راه توسعه ایران از «خلع سلاح» شدن می‌گذرد.

البته این فتنه شوم در پیام رهبر انقلاب به مجلس خبرگان خنثی شده است جایی که ایشان اهداف حکمرانی را در عدالت و کرامت انسان، آبادی زمین و پربار کردن زمان و در نهایت زندگی توحیدی و عروج آدمی به مرتبت قرب خدا خوانده‌اند. این عبارات برآمده از اندیشه‌های الهی ریشه نفاق درونی و بیرونی معارضین را خشک خواهد کرد. بی‌شک در ادامه این مسیر خدای امروز همان خدای دهه ۶۰ است.

برچسب‌ها