اصلاح‌طلبان گرچه تلاش می‌کنند در قالب جبهه اصلاحات برنامه‌های انتخاباتی خود را پیش برده و به کنشگری بپردازند اما فعلاً با دو مشکل مواجه هستند.

سرویس سیاست مشرق- ورود اتوبوسی اصلاح‌طلبان به انتخابات و جدال بر سر داشتن نامزد اختصاصی یا حمایت از فردی خارجی از تشکیلات باعث کشمکش در جبهه اصلاحات شده است. تأملی برکنش‌ها و محورهای رسانه‌ای جریان اصلاحات بیانگر آن است که اختلافات درزمینهٔ راهبرد انتخاباتی جریان اصلاحات همچنان مسئله اصلی این جریان می‌باشد.

بررسی‌ها در این زمینه نشان می‌دهد که مبتنی بر راهبرد اتخاذشده از سوی احزاب و طیف‌های مختلف جریان اصلاح‌طلب پرسش اصلی مطرح در این جبهه عبارت است از اینکه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تکرارکننده چه دوره‌ای از انتخابات پیشین می‌تواند باشد، تکرار ۷۶، تکرار ۱۳۸۴، تکرار ۱۳۹۲ یا تکرار ۱۴۰۰؟

در همین رابطه گفته می‌شود که شخص خاتمی و برخی از مشاوران وی بر لزوم تکرار انتخابات ۷۶ با به میدان آوردن چهره‌ای نو، غیرتکراری و برخوردار از حمایت پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان تأکید کرده و درعین‌حال تصریح می‌کنند که تکرار انتخابات ۹۲ و رفتن به‌سوی کاندیدای غیر اصلاح‌طلب باید از روی میز جبهه اصلاحات حذف شود.

از سوی دیگر اما برخی احزاب و طیف‌های میانه‌روی جریان اصلاحات همچون حزب کارگزاران سازندگی بر مطلوب بودن رفتن به‌سوی تکرار انتخابات ۷۶ تصریح دارند اما تأکید می‌کنند اما در صورت رد کاندیدای اصلاح‌طلب باید جریان اصلاحات با پرهیز از تجربه ۸۴، به‌سوی تکرار انتخابات ۹۲ حرکت کند.

در این رابطه حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی با اشاره به اینکه کاندیدای معرفی‌شده از سوی اصلاح‌طلبان باید دارای ۳ شرط باشد، «تأیید صلاحیت نامزد اصلاح‌طلب از سوی شورای نگهبان»، «وجود ظرفیت اجماع در نامزد معرفی‌شده» و «جلب حمایت نظام» را به‌عنوان این ۳ شرط مطرح و عملاً از وجود گرایش‌هایی در جبهه اصلاحات رونمایی می‌کند که نسبتی با این ۳ شرط ندارند.

وی اما در ادامه نسبت به تکرار تجربه انتخابات ۸۴ هشدار داده و ضمن تأکید بر لزوم توجه جریان اصلاحات به خواست جامعه تصریح می‌کند که باید ببینیم، جامعه چه می‌خواهد!

دبیر کل حزب کارگزاران گفته است:

ما سیاسیون ممکن است بتوانیم بر یک فرد به توافق برسیم اما آن فرد باید با استقبال گروه‌های اجتماعی مواجه شود. نمی‌توان نسبت به خواست و مطالبات زنان، جوانان، دانشگاهیان، فرهنگیان، اصناف، کارگران، کشاورزان، صنعتگران، بازرگانان و سایر اقشار جامعه بی‌توجه بود و انتظار توفیق در انتخابات داشت. یک برآورد تمایلات عمومی لازم است که در نظرسنجی‌ها خودش را نشان خواهد داد؛ بنابراین ما باید به نظرسنجی‌ها توجه زیادی داشته باشیم و به سمتی برویم که کسانی را در جمع‌های سیاسی پیشنهاد کنیم که در نظام اجتماعی دارای مقبولیت باشند.

از جانب دیگر اما برخی از تحول‌خواهان در بدنه جریان اصلاحات همچون مصطفی تاج‌زاده هستند که طی پیام‌های به جبهه اصلاحات و بابیان اینکه اتفاق خاصی نیفتاده بر ضرورت تکرار انتخابات ۱۴۰۰ یعنی تحریم انتخابات تأکیددارند. وجود این شرایط در جبهه اصلاحات اما موجب شده که عباس عبدی از فعالان اصلاح‌طلب نیز با تأکید بر اینکه ️جبهه اصلاحات در یک سردرگمی تحلیلی قرارگرفته است، تصریح کند که باعث تأسف است که بگویم دوستان جبهه اصلاحات در یک سردرگمی تحلیلی قرارگرفته و قادر نیستند تصمیمات سیاسی جامعی را اتخاذ کنند.

عبدی نوشته است:

دوستان اعلام کرده‌اند که مشارکت جبهه در انتخابات منوط به تأیید صلاحیت حداقل یکی از نامزدهای اختصاصی خود خواهد بود. هم به لحاظ راهبردی نادرست است و هم از منظر تاکتیکی. شرط گذاشتن به‌تنهایی به معنای تهدید و تقابل است و باید حضور انتخاباتی را از طریق گفت‌وگو و تفاهم حل کرد و نه شرط و شروط گذاشتن...

عبدی با تصریح بر اینکه آن گزاره به لحاظ تاکتیکی نیز به دو دلیل ایراد جدی دارد، می‌نویسد، اول اینکه چرا یک نیروی سیاسی باید دست خود را در اتخاذ تصمیمات سیاسی بعدی ببندد؟ شاید به هر دلیلی به این نتیجه برسید و بخواهید که از یک نامزد دیگر حمایت کنید. به نظرم دوستان اصلاح‌طلب درباره سبد رأی خود دچار خطا هستند. بدون تردید انتخابات ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ با حضور مستمر و فعال آنان شکل گرفت ولی این اثرگذاری مطلق و یک‌سویه نبود. نیروی سیاسی باید متوجه این ماجرا باشد که چه‌بسا این راهبرد از سوی نیروهای خودش هم شکسته شود و این زیان سیاسی خواهد بود.

درمجموع با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت؛

۱- اصلاح‌طلبان در اتخاذ راهبرد انتخاباتی خود برای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دچار تشتت و چنددستگی شده‌اند. از سویی نمی‌خواهند ژست اپوزیسیونی خود را به چالش بکشند و از جانب دیگر نمی‌توانند از انتخابات مهم ریاست جمهوری دل بکنند

۲- اصلاح‌طلبان گرچه تلاش می‌کنند در قالب جبهه اصلاحات برنامه‌های انتخاباتی خود را پیش برده و به کنشگری بپردازند اما فعلاً با دو مشکل مواجه هستند.

نخست اینکه شخص خاتمی خود نظرات شخصی داشته و علاوه بر آن تحت تأثیر رادیکال‌های جریان اصلاحات هست لذا بعضاً تصمیماتی به‌صورت دیکته شده برای جبهه اصلاحات دارد، این رویه را می‌توان در گفتگوی مستقیم با محمد صدر برای کاندیداتوری برای انتخابات مشاهده کرد. مورد دوم اما بازمی‌گردد به مسئله شکاف میان هسته سخت و رادیکال جریان اصلاحات با طیف میانه‌رو که طیف میانه‌رو تصریح دارد در صورت عدم موفقیت کاندیدای اصلاح‌طلب باید از کاندیدای میانه‌رو در انتخابات حمایت کرد.

این مسئله اما گرچه از سوی هسته سخت جریان اصلاحات به بهانه تأکید بر حمایت از کاندیدای هویتی رد می‌شود اما در بطن و متن خود یک نکته بسیار مهم دیگری را نیز گوشزد می‌کند و آن اینکه خاتمی و تصمیم سازان اصلاح‌طلب به‌شدت از هر آنچه یادآور انتخابات ۹۲ و حمایت آنان از روحانی است حذر می‌کنند.

برچسب‌ها