به گزارش مشرق، مرتضی سیمیاری در یادداشتی در روزنامه جوان آخرین نشست گروهک تروریستی منافقین را مورد بررسی قرار داده و نوشت:
نشست گروهک تروریستی منافقین در برلین بدون حضور سرکرده تروریستها در آن معنایی خاص دارد، شبکه تلویزیونی منافقین معروف به سیمای نفاق دلایل عدم حضور مریم رجوی در این همایش را اعلام نکرد و فقط به این نکته بسنده کرد که رجوی امکان حضور در کشور آلمان را نداشته است. در این میتینگ تروریستی افرادی، چون میچل ریس فرستاده ویژه امریکاییها سخنرانی کرد و چندین نمونه از عملیاتهای ماشین کشتار منافقین در دهه ۶۰ با عنوان طرحهای پراتیکی برای آینده به نمایش درآمد. جالب آنکه در این نشست به جای رهبر تروریستها مثل همیشه چند اتوبوس مزدور اجارهای همراه با تعدادی سالخورده از سوی سرویس اطلاعات خارجی آلمان (BND) در خیابان گردانده شدهاند، از جمله آنها میتوان به امیر شیخی اشاره کرد که روی ویلچر به نشست تروریستها آمده بود. شیخی عضو سابق شورای رهبری منافقین است که سابقه ضرب و شتم خدیجه مرتضایی معروف به مرضیه خواننده نفاق را هم داشته است. شیخی در آن جلسه عجیب مرضیه را به این دلیل کتک زده بود که نسبت به دزدیده شدن دفترچه خاطراتش توسط منافقین اعتراض کرده بود.
البته غیبت چندباره رجوی در میان ردههای تشکیلاتی دلایل روشنی دارد، یکی از آنها بیماری شدید رهبر تروریستها است که او را به مرحله فلج عصبی و زندگی پنهانی کشانده است. این مسئله منافقین را دچار وحشت شدید کرده، زیرا فرقه پس از مرگ دومین رهبر خود عملاً هیچ جایگزینی برای ادامه حیات ندارد. البته حضور نیافتن رجوی در نشست آکسیونی برلین علاوه بر بیماری یک دلیل مهم دیگر نیز داشته است که از خبر مرگ مریم رجوی نیز برای منافقین بهتآورتر است.
از مدتی قبل دولت فرانسه ضربالاجل دوماههای را برای تخلیه مقر این گروهک در اورسوراواز به تروریستها داده است. در طول این مدت رجوی حق خروج از مقرها را نداشته و بهنوعی در حصر قرارگرفته است. در این عملیات قابلتوجه، تهران پلیس فرانسه را، چون ماجرای پاکسازی کمپ اشرف ۳ در آلبانی مدیریت کرده است. این تقارنهای خاص حکایت از پلهای امنیتی و دیپلماتیک جدیدی دارد که تروریستها را روی مراکز ثقل خود مدیریت کرده و بهصورت هوشمند به ظرفیتها و زیرساختهای عملیاتی آن ضربه میزند.
فشار شدید به منافقین از درون و بیرون و نیز مرگ مغزی رهبری فرقه باعث تغییر راهبردهای تروریستها در ماههای اخیر شده است. پیش از این منافقین روی ایجاد آشوبهای دامنهدار محله محور حول شبکه هستههای خاموش کانونی درگیر شده بود که در آن نفاق خود را محور اصلی ضدانقلاب تعریف میکرد. در این طرح بر اساس الگوی جنگ چریکی «رژی دبره» موتور کوچک باید استارت موتور بزرگ (تحرک تودهها) را میزد، اما انفعال و ضربات غیرقابلمهار هوشمند به نفاق در قلب اروپا مدل عملیاتی تروریستها را تغییر اساسی داده است، از جمله آن بازگشت دوباره به طرحهای ادغامی است.
معنای «طرح ادغامی» مجموعه کنشهایی است که در آن منافقین بازیگر نقش اول در آن محسوب نمیشود، از جمله آن میتوان به پروژه ۱۰۰۰ میدان اشاره کرد که برای شب برگزاری انتخابات طراحیشده بود. در این طرح تروریستها با همکاری ضدانقلاب داخلی تدارک آن را دیده بودند که با اعلام جشن پیروزی زودهنگام یکی از نامزدهای انتخاباتی، وقایع فتنه ۸۸ را بازسازی کنند. در این پروژه ادمین کانال تلگرامی یکی از برندگان دور اول انتخابات نیز با طرح نفاق همراهی کرده است. غفلت این نامزد انتخاباتی که بر آن نیز اذعان دارد، باعث نفوذ نفاق تا بیخ گوش او شده است!
راهاندازی این طرح با حملات سازمانیافته اراذلواوباش و فحاشان ضدانقلاب در برخی شهرهای اروپایی و امریکایی به رأیدهندگان ایرانی کلید خورده و با حمله عناصر گروهک تروریستی جیش العدل (ظلم) به صندوقهای رأی و به شهادت رساندن دو تن از کادرهای مدافع امنیت امتداد یافت. این طرح سه فازی با اقدام اجتماعی در قرارهای میدانی پیوست شده و حتی دو شب قبل از اجرا در یک جلسه اینترنتی بین اسماعیل بلوچ و عبدالرحمن ملک از سرکردگان گروهک تروریستی جیش الظلم و سرپل نفاق هماهنگ شده بود. طرح تروریستی ۱۰۰۰ میدان تمرین عملیات مشترک تروریستها و ضدانقلاب با هدایت منافقین بود که به دلیل رصدهای ویژه اطلاعاتی در نطفه عقیم ماند. اقدامات ادراکی و هوشمند امنیتی از یکسو و ایجاد بلوکهای جدید در مبارزه با نفاق و تروریسم از سوی دیگر باعث شده است که هستههای ترور سمتوسوی خود را تغییر و تن به اقدامات کور بدهند.
در طول آشوبهای هیبریدی در پاییز ۱۴۰۱ منافقین تلاش کردند با اقدامات راهگشا خط سیر خود را عوض کنند، اما کنترل رفتارهای حلقههای اصلی ترور به صورت آنلاین این امکان را داده است که جامعه اطلاعاتی کشورمان بهجای اقدامات اضطراری روی سکوهای اصلی جهش آن سوار باشد، مرگ، حصر و بیماری مشکوک سرکرده تروریستها در پاریس را باید از این زاویه مهم نگریست. البته آخرین میخ به تابوت طرح ۱۰۰۰ میدان نه در میانه یک عملیات فنی و امنیتی بلکه به دست یک بانوی ارزشمند ایرانی زده شده است.
پرچمداری این زن محجبه در میان هلهله ضدانقلاب در صبح رأیگیری و بالا آوردن تابلوی انقلاب اسلامی پیش چشم دشمن نشان داد که میدان مقاومت بر هزاران میدان طراحیشده از سوی سرویسهای اطلاعاتی غربی برتری دارد. این میدان با دستان شهدایی گرانقدر، چون شهیدان سلیمانی، زاهدی و حاجی رحیمی عرض پیداکرده و در وعده صادق عمق آن به خاک کشورهای اروپایی رسیده است. دیدن این میدان از زاویه دید آن بانوی شریف ایرانی بس اشاراتی دارد که سید حسن نصرالله آن را به قبرسیها وعده داده است.