سرویس سیاست مشرق- بعد از فتنه سال ۸۸ روند فرار عناصر مؤثر در اغتشاشات به خارج از کشور شیب صعودی قابلتوجهی گرفت. تقریباً دو ماه پس از آغاز آن حوادث شبکه آشوب متوجه شده بود که امکان فراگیر کردن موجهای پسا انتخاباتی را نداشته و ازاینرو تلاش کرد برخی نیروهای مؤثر خود را از کشور خارج کند.
در آن روزها دو جریان بهصورت موازی اما همسو با یکدیگر عناصر درگیر در فتنه را یکی پس از دیگری از کشور خارج میکردند، یک گروه در آمریکا با هدایت محسن سازگارا که با همکاری برخی احزاب کردی تروریست افرادی خاص را از کشور خارج کرده و پس از مدتی نگهداری در مقرهای این گروهکها از طریق کنسولگری آمریکا در اربیل کردستان عراق آنها را به خاک آمریکا ترانسفر میکرد.
نکته جالبتوجه آنکه تمامی افرادی که از این طریق به خارج از کشور قاچاق شده بودند لازم بود در مقرهای تروریستی رو به روی دوربین حاضرشده و از آنها فیلمهایی تهیه میشد تا راه بازگشتشان بهصورت کامل بسته شود، این افراد پس از رسیدن به مقصد در مراکز و پروژههای ضد ایرانی مورداستفاده قرار میگرفتند ازجمله آن پروژه قابلتوجه «ایران دیس اینفو» بود که در زمره عملیاتهای گروه توانا با بودجه ده میلیون دلاری در ده سال اخیر بوده است.
البته همکاری با این مؤسسات ضد ایرانی گرچه ظاهری پرزرقوبرق داشت اما در عمل چیزی جز بردهداری مدرن محسوب نمیشد! افرادی که بهواسطه سفارت آمریکا پایشان به واشنگتن بازشده بود مجبور بودند در غالب ستون پنجم مشغول به کارشده و دست به اقداماتی بزنند که اغلب خلاف شئون انسانی بود.
بسیاری از افرادی که در این سیر به آمریکا پناهنده شده بودند بعد از مدتی به دلیل اختلافات عمیق یا بایکوت شدند و به دلیل نداشتن حمایت مالی آواره گردیدند یا آنکه با مشکلات حاد روانی روبهرو شده و برخی از آنها چون «علی موسوی» شهروند ایرانی دست به خودکشی زدند.
وبسایت رادیو فردا نزدیک به سازمان سیا در آن روزها در شرح وضعیت روحی عناصر فعال در شبکه آشوب دست به یک ارزیابی زده و نوشته بود:
یاس و سرخوردگی وجهه بارز کنونی جامعه خواهان تغییر ایران است. کشور ایران پس از انقلاب مشروطه تاکنون در وضعیت ناپایداری مستمر بسر میبرد. این وضعیت ناپایداری همراه با دور و سیکل بسته اعتراض-سکوت همراه بوده است. اینک نیز به نظر میرسد ناکامی جنبش سبز باعث شکلگیری دوره جدید از رکود در فضای سیاسی شده است.
سرنوشت محتوم آنها که رفتند!
اما همزمان با شبکه قاچاق آمریکاییها در کردستان عراق یک شبکه دیگر نیز با مقصد انتقال عناصر آشوب به اروپا نیز فعالشده بود، این شبکه افراد خود را از طریق تعدادی راهبلد از طریق کوهستان و مسیرهای سخت به خاک ترکیه رسانده و ازآنجا به اروپا قاچاق میکرد، مقصد اغلب این افراد کشور فرانسه و مقر منافقین بود.
نکته جالبتوجه آن بود که قاچاق انسان به ترکیه مشمول ضوابط پناهندگی گردیده و تنه سازمان ملل میتواند تشخیص بدهد که افراد جداشده در کدام کشورها پذیرش شوند، اما در سال ۸۸ و نیز اوایل سال بعدازآن اغلب افرادی که از کشور گریخته بودند بدون رعایت پروتکلها پایشان به اروپا بازشده بود که این موضوع حکایت از لابیهای سنگین گروهک تروریستی منافقین داشت.
اغلب این افراد بهواسطه عناصر فعال گروهک ملی- مذهبی به اروپا قاچاق شده بودند، برخی از آنهایی که ارزش سیاسی بیشتری داشتند بدون پرداخت هزینه و تعدادی دیگر با دادن پول این امکان را داشتند که از خط ترانسفر ایجادشده توسط نفاق بهره برده و پایشان به فرانسه باز شود.
این گروه از عناصر فتنه که با استفاده از این کانال به اروپا رفته بودند برخلاف خط آمریکایی در پروژههای خاصی مورداستفاده قرار نگرفته اما باید روی خطی که سرپل منافقین در پاریس تعیین میکرد با رسانههای ضدانقلاب همکاری میکردند.
در آن روزها اردشیر امیرارجمند با تشکیل یک اتاق فکر که افرادی چون تقی رحمانی، رضا علیجانی، محمدجواد اکبرین نماینده شاخه اروپایی گروهک جبهه ملی و نیز نماینده ویژه منافقین در آن عضو بودند از این دسته از عناصر فراری استفاده رسانهای کرده و اغلب پس از مدتی که تاریخمصرف آنها تمام میشد به حال خود در حومه پاریس رها میشدند!
بسیاری از این افراد به دلیل نداشتن کار، پرونده مهاجرتی و نیز بلد نبودن زبان خارجه مجبور بودند به اردوگاه کار اجباری در بندر کاله رفته یا آنکه از طریقی جذب شاخههای مختلف گروهک تروریستی منافقین شوند، این افراد یا در فرانسه باقیمانده یا آنکه به کمپ تروریستی اشرف ۳ منتقل میشدند، ازجمله افرادی که به این صورت جذب منافقین شدند میتوان از اباذر نوریزاد فرزند محمد نوریزاد یادکرد.
یارگیری برای منافقین از قلب اروپا در پوشش حقوق بشر
شبکه قاچاق انسان در سالهای پس از فتنه ۸۸ نیز فعال بوده است، نکته مهم دیگر آن است که شبکه انتقال به آمریکا به دلیل وضع قوانین مهاجرتی از حجم اقدامات خود کاسته اما شبکه اروپایی همچنان مشغول به کار بوده و برای منافقین یارگیری کرده است. هرچند که دلایل متعدد ازجمله مسائل مالی و نیز تحتفشار قرار گرفتن مقرهای تروریستی منافقین در سالهای اخیر این مسیر نیز با دستاندازهایی روبهرو شده تا جایی که پس از جنگ ادراکی پاییزی در سال ۱۴۰۱ مسیرهای قاچاق انسان به اروپا با کُندی قابلتوجهی روبهرو شده بود.
اما یک ماجرای خاص باعث شد تا شبکه ضدانقلاب بار دیگر بتواند فعالیتهای خود را تشدید کند. اهدای جایزه نوبل به نرگس محمدی (همسر سابق تقی رحمانی) باعث شد ضدانقلاب بهواسطه اروپاییها تنفس مصنوعی گرفته و بتواند بار دیگر برای منافقین کارپردازی کند.
نکته جالبتوجه آنکه نرگس محمدی که این روزها در حال گذراندن دوران محکومیت خود است سابقه همکاری با گروهک تروریستی منافقین را داشته و برخی از اقوام نزدیک او کادر یا سمپات ردهبالای تروریستها در دهه شصت بودهاند. یکی از مهمترین مأموریتهای محمدی در ایران تطهیر جنایتهای منافقین در پوشش فعالیتهای حقوق بشری بوده است.
دادن جایزه نوبل به خانواده نرگس محمدی باعث شد تا شبکه ضدانقلاب اروپایی با هدایت گروهک ملی-مذهبی بتواند از فرصت پیشآمده نهایت بهرهبرداری را کرده و در پوشش حقوق بشر با برخی از عناصر فعال در فتنه سال ۱۴۰۱ ارتباط برقرار کنند. اغلب این افراد باواسطه به سرپلهای اصلی در پاریس (تقی رحمانی و اردشیر امیرارجمند) وصل شده و برخی نمیدانستند که با این واسطه به منافقین متصل شدهاند.
سرپلهای نفاق به دلیل پوششهای حقوق بشری فراهمشده توانستند با برخی افراد ناآگاه در داخل کشور ارتباط گرفته و تعدادی را نیز جذب کنند، افراد اغفالشده اغلب با پیشنهادهای رنگارنگ چون تحصیل در دانشگاههای اروپایی و دریافت مشاغل ردهبالا در دام این باند شیاد افتاده و به کمپ تروریستی منافقین هدایتشده و به مرداب آنها گرفتارند.
البته استفاده ابزاری منافقین و ایجاد پوشش برای جذب نیرو اتفاقی تازه نبوده و این گروهک تروریستی از دوران جنگ تحمیلی با استفاده از تاکتیکهای خاص چون حضور در اردوگاههای اسرا و نیز رادیو نفاق نیرو جذب کرده است. پوشش نوبلی برای جذب نیرو را میتوان آخرین مدل یارگیری نفاق یاد کرد. قابلتوجه آنکه استفاده از پوشش شبکه حقوق بشریها توسط منافقین بهصورت محرمانه پیش رفته است، اما یک ماجرای جالبتوجه و البته عجیب باعث شد رد این محفل در پاریس لو برود.
روز گذشته آتش شاکرمی (خاله نیکا شاکرمی) در یک پست اینستاگرامی پرده از شبکه قاچاق ضدانقلاب برداشته و نوشت که بهجای او خواهر نیکا به پاریس منتقلشده است. پرونده نیکا شاکرمی ازجمله سوژههای موردتوجه شبکه آشوب و سرویس مرتبط با آن بوده و ازاینرو منافقین تلاش دارند تا آن را بهسوی خود بکشند. شنیدهشده است سرپل منافقین (تقی رحمانی) بهواسطه شبکه حقوق بشری نوبلیها (عبادی – محمدی) با خانواده شاکرمی در چند نوبت ارتباط گرفته است.
اما طنز ماجرا آن است که واسطه این ارتباط شخصی بانام سام (رضا) جعفری است، این شخص که خود را در محافل خارج از کشور عضو گروهک ملی- مذهبی میخواند بهجای ارتباط با خاله نیکا بهاشتباه با خواهر نیکا ارتباط گرفته و از طریق لابی منافقین او را به پاریس رسانده است.
آتش شاکرمی نیز به دلیل تحتفشار قرار گرفتن برای ارتباط با رسانههای ضدانقلاب پرده از رازهای شبکه قاچاق انسان در اروپا برداشته و نوشته است که از سوی تقی رحمانی تهدید شده است که در ازای فراهم کردن شرایط خروج او از کشور باید با محافل خارجی (منافقین) ارتباط برقرار کند.
این فشارها در حالی به خاله نیکا واردشده بود که شبکه نوبلیها هنوز متوجه نشده بودند که فرد قاچاق شده به خارج از کشور نه خاله بلکه خواهر نیکا شاکرمی است، این ماجرای عجیب مشت ضدانقلاب را بازکرده و نشان داد این گروه در آستانه سالگرد اغتشاشات پاییزی قصد دارد از عناصر فعال در فتنه به سود منافقین بهرهبرداری رسانهای کند. بررسی تحرکات شبکه آشوب نشان میدهد که در آستانه سالگرد اغتشاشات ۱۴۰۱ اغلب فعالان ناآرامی مجدداً فعالشدهاند.
وقتی نرگس محمدی برنده جایزه صلح نوبل اعلام شد، یک رسانه ضدانقلاب در یادداشتی قابلتوجه نوشت که «نرگس صفیه محمدی» چه در ایران و چه در اروپا، آنقدر ناآشنا و گمنام است که رسانههای اروپایی، بهجای عکس او، تصویر یک بازیگر ایرانی همنام را بهعنوان برنده جایزه «صلح نوبل» منتشر کردند، حالا این اشتباهی بودن تا جایی پیش رفته که شبکه هزارچهره منافقین بهواسطه یک عملیات مضحک تا آخرین خط بسوزد!