کد خبر 1621697
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۷

به گزارش مشرق، کانال حرف حساب در ایتا مطلب زیر را منتشر کرد:

سال‌های پُرتب‌وتاب دفاع مقدس است... سال‌های خون و آتش و دود... شهید بابایی، خلبان شجاع، پاکباخته و فدایی اسلام و انقلاب به دیدار حضرت امام می‌رود و در حالی که جاذبهٔ ملکوتی امام روح و روانش را تسخیر کرده است خطاب به حضرت ایشان می‌گوید:

- امام عزیز! می‌خواهم به گونه‌ای که در کار جنگ خللی پیش نیاید چند روزی به مرخصی بروم. اجازه می‌فرمایید؟

- در بحبوحهٔ جنگ کجا می‌خواهید بروید؟

- من در دههٔ اول محرم برای شستن استکان چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که مرا نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم و گوش به زنگم که بلافاصله بعد از اعلام نیاز به جنگ بازگردم.

- به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم.

- هر چه بفرمایید با جان و دل می‌پذیرم.

- به این شرط که هنگام شستن استکان‌ها به نیت من هم چند استکان بشویی.